حاج آخوند
دیدم خاچیک و همسرش و مادرش و سونیا دارند در دامنه تپه مارون کنار گورستان ارامنه گلبرگهای گَوَن جمع میکنند. مادر خاچیک روسری سپیدش را روی صخره صافی گذاشته بود. چهار گوشهاش سنگ چیده بود. گلبرگهای ریز قرمز و صورتی و بنفش و آبی و سپید در میان روسری بود.
نونِ نوشتن
«اندیشیدن را جدی بگیریم. اندیشیدن. آن چه ما کم داریم، مردان و زنانی است که اندیشیدن را جدی گرفته باشند....بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم. نویسنده نباید _فقط_ در بند گفتن باشد. برای گفتن همیشه وقت هست، اما برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود...»
راز درمان
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در روزهای ابتداییِ طولِ درمان، احساس کنید که بهبود یافتهاید و دیگر نیازی به طِی کردنِ کاملِ این دوره ندارید. اگر در این شرایط، با خیالِ خوب شدن، درمان را نیمهکاره رها کنید؛ بیماری با شدتِ بیشتری باز میگردد و این بار، کارِ شما برای درمان، سختتر خواهد بود.
کم هزینه؛ امّا پُر ارزش
آدابِ هدیه دادن در جامعهی ما عموماً به مناسبتها و مراسمِ رسمی محدود میشود و اغلب هدیهها مربوط به تولد، عروسی و اَمثال این جشنها است؛ در صورتی که بیش از این ها میتوان از این شیوهی نیکو بهره برد.
«چکیده تاریخ ایران»
«چکیده تاریخ ایران» به همت «نشر اختران»، به چاپ چهاردهم خودش رسیده و این قابل تقدیر است. نمیدانم که شما در پاسخِ سوالِ «چرا تاریخ میخوانیم؟»، چه جوابی پیدا کردهاید؛ امّا میتوان ادعا کرد که بسیاری از مشکلات کشور در دورههای مختلف، به سبب نخواندن و ندانستن تاریخ است.
این آخرِ سالی
خوب است که این آخر سالی، ما هم یک "یادنگاری" نسبت به کارهای خودمان (در هر کاری که مشغولش هستیم) داشته باشیم. خوب است که بعد از یک سال با خودمان خلوت کنیم و ببنیم چه کردهایم و چه میخواهیم بکنیم.
دارم موشک، هوا میکنم!
«تیم فریس» (نویسنده و کارآفرین آمریکایی)، در یکی از سخنرانیهایش، از پاسخ جالب یکی از نظافتچیهای شاغل در ناسا نقل میکند که وقتی از او پرسیدند «این جا چه کار میکنی؟»؛ گفت: «به پرتاب موشک کمک میکنم»!
سنگفرش هر خیابان از طلاست
پیشتر تصور میکردم که احتمالاً با کتابی انگیزشی در مورد نحوهی کسبِ درآمد و امثال اینها مواجه هستم که یکسِری جملاتِ انگیزشیِ تکراری را میخواهد دستمایهی فروش کتاب کند و غیر از انگیزه دادن، فایدهی دیگری ندارد!
وقتی کارها به هم گِره می خورد...
ما برای انجامِ درستِ کارهایی که در نظر داریم و برای دچار نشدن به سردرگمیِ ناشی از انباشتِ کارهای گوناگون، یک راه حل خوب داریم: «اولویتبندی»!
«پیامبر و دیوانه»
این کتاب سرشار از جملات و مطالبی است که در عمیقترین لایههای درونیِ ما نفوذ میکند و برخی اشتباهات فکری که در نگاه و ذهنمان رسوب کردهاند را میزداید.
«قلندر و قلعه»
داستانِ کتاب، از آن جا آغاز میشود که کودکی در رؤیای خود میبیند که می خواهد پرواز کند، امّا تنها یک بال روی شانهاش دارد. او در جستجویِ بالِ دیگر؛ آن را نزد پیرمردی میبیند که در دوردست ایستاده است. یحیی در پیچ و تابِ رسیدن به بالِ دیگرش، از خواب میپرد و این رؤیا، در شبهای دیگر هم تکرار میشود.
این کتاب را در جمع نخوانید!
از هر قشری از کتابخوانها که باشید؛ گاهی لازم است که با یک کتاب همسفر شوید و با سطر به سطرش ارتباط برقرار کنید. این از واجبات یک کتابخوان حرفهای است که بتواند هر از چندگاهی، کتابی طنز باب میل خودش پیدا کند.
عمر گرانمایه در عصر سرعت
صحبت از این است که وقتی هدف و ملزومات آن به درستی تعیین نشده؛ شما دست به هر کاری که بزنید، خسارت میبینید و هرچه سرعت شما بیشتر باشد، اتفاقاً خسارت شما هم بیشتر میشود. مثل این است که شما با سرعت 100 کیلومتر در ساعت، رو به دیوار برانید!
این اعتیادِ قدیمی
گاهی اوقات نگرانیهایی که شاید خیلی هم بهجا نباشند، سبب میشوند که پیگیر اخبار خاصّی، مثلاً بالا رفتن قیمت دلار باشیم؛ امّا به واقع چند درصد از این اخبار به درد زندگی ما میخورد و دانستنش باعث میشود که کاری را دگرگونه پیش ببریم!
جامعهشناسی خودمانی
«جامعهشناسی خودمانی» عنوان کتابی به قلم «حسن نراقی» است که به خاطر استقبال کمنظیر از آن؛ تعداد چاپهایش، خیلی وقت است دو رقمی شده و پس از سالها همچنان مشتری خودش را دارد.
به وقت پیری
با خوشحالی به سمت مردِ فقیر رفتم و سکه را در دستانش گذاشتم. خیلی خوشحال شد و شروع به دعا کرد. هیچ کدام از آن دعاها برایم عجیب نبود؛ امّا در آخر حرفی زد که باعث ناراحتیام شد!
او بعد از دعاهایش، در حالی که من داشتم دور میشدم، فریاد زد: «الهی پیر بشی»!
چهل نامهی کوتاه به همسرم
جملاتِ این کتاب؛ مفاهیمی از جنسِ احساس و عقل را همزمان به دوش میکشند و با لطافت خاصی در ذهن و قلب شما جای میگیرند. در اینجا، حتی کلمات ساده و واژه های عادیِ روزمره؛ مفهومی نو و خاص را به شما منتقل میکنند.
برای ادارهی جهنم!
شرایط جامعه و مواجه شدن ناخواسته با موانع غیر قابل پیشبینی؛ به اندازهی کافی سدِّ راه حرکت و فعالیتِ افراد میشود؛ فلذا وضعیت نامناسب جامعه را بهانهی بیبرنامگیِ خودتان نکنید. اتفاقاً به همین دلیل، ما بیشتر از دیگر جوامع نیاز به نظم و برنامهریزیِ فردی داریم.