سراج24، محمدمهدی ادیبی/ از همان روزهای اولی که ترکیب «عصرِ سرعت» به گوشم خورد، با این ترکیب مشکل داشتم. نمیدانم خودش در نظرم بدترکیب بود یا برخورد کسانی که میدیدم از این واژه زیاد استفاده می کنند!
راستش را بخواهید، از این واژه میترسم. این ترس شاید از همان جایی آغاز شد که رانندهی اتوبوس قصد داشت گردنههای جادهی هراز را با سرعتِ زیاد رد کند، چون میخواست یک سرویس دیگر هم در برگشت بگیرد و اعتراضِ مسافرانِ هراسان را با این توجیه پاسخ میداد که: «عصر، عصرِ سرعته»!
رانندهی عصرشناسِ ما، دست آخر اتوبوس را با سرعت به کوه مالید و کارش به سرویس برگشت نرسید.
سالها است که رفتارِ آدمها و مسابقه لاییکِشی ماشینها، نمایشی عجیب از عجله را هر روز صبح برایمان به نمایش میگذارد.
تاجری خارجی (اگر اشتباه نکنم، ژاپنی بود) تعریف میکرد که روزهای اولِ حضور در ایران؛ رفتار و تعجیلِ مردم در اول صبح برای رسیدن به محل کار، برایش بسیار جالب بوده و این همه تعهد به کار را ستایش میکرده؛ اما چند وقت بعد، وقتی دیده بود که کارمندان بعد از رسیدن به محل کار، تازه بساط نان بربری و پنیر و مخلفات را پهن میکنند؛ نظرش عوض شده بود!
قرار به خودتخریبی و دیگرستایی نیست. این که هنوز برای خودمان مسجّل و مشخص نشده که چرا داریم عجله میکنیم و میخواهیم به کجا برسیم، جای سوال و تأمل دارد.
اگر کمی فکر کنید، میتوانید نمونههای زیادی از حرص زدن و عجله کردن در جامعه و زندگی خودتان بیابید. بیصبریها و تعجیلهایِ بی مورد در صف بنزین، در ترافیک، در خریدها و حتی در تفریحات و مسافرتها؛ نمونههای زیادی را به ذهن شما متبادر میکند.
کار به جایی رسیده که این بیماری را به فرزندان خودمان هم داریم منتقل میکنیم. کودک چهار ساله که هنوز در اَدای واژههای ابتدایی توانایی چندانی ندارد را به کلاس زبان میفرستیم تا عقب نماند!
این طفل معصوم اگر بلاهای دوران تحصیل و آموزشهای غیر ضرورِ حاشیهای را هم بگذراند، تازه واردِ رقابت نفسگیرِ کنکورش میکنیم که خودش شرح مفصلی دارد.
حرف از انتقال بیماری زدم، چون وجود چنین نگاهی و اتفاقات و استرسهایی که از آن ناشی میشود را غیر از بیماری، چیز دیگری نمیتوان تلقی کرد.
کاری به این که از عبارتِ "عصر سرعت" برداشتِ اشتباهی شده و منظور چیز دیگری بوده، ندارم. صحبت از این است که وقتی هدف و ملزومات آن به درستی تعیین نشده؛ شما دست به هر کاری که بزنید، خسارت میبینید و هرچه سرعت شما بیشتر باشد، اتفاقاً خسارت شما هم بیشتر میشود. مثل این است که شما با سرعت 100 کیلومتر در ساعت، رو به دیوار برانید!
صحبت از هول زدنهای بیجایی است که دارد روح و روانمان را میساید و ما همچنان ادامه میدهیم! صحبت از این همه دویدنها است که اصلاً معلوم نیست به کدام سمت و کدام مقصد است.
اگر هدفِ همهی این عجله کردنها و دویدنها، داشتن یک زندگی خوب و کسب آرامش است؛ پس این چه وضعیتی است که ما به آن دچار شدهایم؟ غیر از این است که همه ی اینها باعث شده تا ما دچار استرس و نگرانی بیشتری شویم؟ آیا همین حرصزدنها ما را شکستهتر و خستهتر نکرده است؟
جا دارد که بعد از این همه دویدن، گوشهای بنشینیم، دمی تازه کنیم و کمی به خود و کاری که داریم انجام میدهیم، فکر کنیم.
عمر محدود ما قابلیت برگشت ندارد. زندگی پر استرس، روح و روان به هم ریخته و جسم فرسوده و انباشته از مرض؛ چیزی نیست که مطلوب ما باشد.
نگذارید عمرتان به گونهای سپری شود که خودتان هم متوجه نشوید چه کار کردهاید.
کمی والاتر بیندیشید و برای روح و روانتان ارزش قائل شوید.
اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۶:۳۳
اذان ظهر ۱۲:۰۳:۱۴
اذان مغرب ۱۹:۰۵:۱۴
طلوع آفتاب ۰۵:۱۸:۴۹
غروب آفتاب ۱۸:۴۶:۰۹
نیمه شب ۲۳:۱۶:۵۱
قیمت سکه و ارز
یادداشت
•••
•••
•••
•••
توئیت ها و ویراستی های برگزیده
•••
•••
•••
•••
•••
اخبار استانها
•••
•••
•••
•••
•••
یادداشت:
عمر گرانمایه در عصر سرعت
صحبت از این است که وقتی هدف و ملزومات آن به درستی تعیین نشده؛ شما دست به هر کاری که بزنید، خسارت میبینید و هرچه سرعت شما بیشتر باشد، اتفاقاً خسارت شما هم بیشتر میشود. مثل این است که شما با سرعت 100 کیلومتر در ساعت، رو به دیوار برانید!
نظرات کاربران
پربازدیدترین ها
•••
•••
•••
•••
•••
•••
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••