سراج24، محمدمهدی ادیبی/ سر زدن به کتابفروشیهای مختلف برای خریدِ کتاب، از سرگرمیهای لذتبخش برای من است؛ مخصوصاً اگر طرحهای تخفیفی و نمایشگاهی هم برقرار باشد!
"مرکز تبادل کتاب" ، یکی از مراکزی است که کتابهای دستدومِ خوب و با کیفیتِ بسیاری را میتوان با قیمتی مناسب و تخفیفهایی فوقالعاده از آن تهیه کرد. آنجا پاتوق مناسبی است که هر از چند گاهی به آن سر میزنم.
در یک روز سرد زمستانی که به همراه دوستی در حال پرسهزنی میانِ قفسههای کتابِ مرکز بودیم، چشمم به کتابی افتاد که پیشتر تعریفش را شنیده بودم ولی به دلایلی که بعداً خواهم گفت، سمتش نرفته بودم.
این بار قضیه فرق کرد و من بیدرنگ آن را برداشتم.
«سنگفرش هر خیابان از طلاست»، عنوان جذابِ این کتاب است که قبلاً ذهنیت دیگری در موردِ آن داشتم!
پیشتر تصور میکردم که احتمالاً با کتابی انگیزشی در مورد نحوهی کسبِ درآمد و امثال اینها مواجه هستم که یکسِری جملاتِ انگیزشیِ تکراری را میخواهد دستمایهی فروش کتاب کند و غیر از انگیزه دادن، فایدهی دیگری ندارد!
با جستجویی ساده در مورد نویسندهی کتاب، تمام تصورات من تغییر کرد و با نگاهی به مقدمهی کتاب، به مطالعهی آن بسیار ترغیب شدم. «کیم وو چونگ» نویسندهی کتاب «سنگفرش هر خیابان از طلاست»؛ همان کسی است که شرکت دوو را تأسیس کرده و یکی از تُجار قابل احترام در کره جنوبی و کل جهان است.
"کیم ووچونگ" متولد ۱۹۳۶، رئیس سابق هیئت مدیره و مؤسس گروه سابق دوو، درشهر تااگو کره به دنیا آمد. کیم در دوران کودکی، زمانی که یک پسربچه بود، به فروش روزنامه میپرداخت. یاری رساندن به خانوادهاش در پیِ ربوده شدن پدرش در آن زمان برای مدت کوتاهی تقریباً تنها برعهدهی او بود.
کیم وو چونگ، بعد از جنگ ویرانگر کره، با دستِ خالی یکی از بزرگترین شرکتهای دنیا را بنا نهاد. پویاییِ بی پایانِ او، گروهی شامل بیست و دو شرکت اصلی را خلق کرد که دامنهی آن، صنایع سنگین و وسایل الکترونیکی تا پیانوها و هتلها را در بر میگیرد.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید او کسی بود که ساخت خطوط آهن در ایران را در اوج جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، آغاز کرد. کیم، آن کوششها را متهورانه ارزیابی نکرد. همانطور که خود در اینباره میگوید: «اگر قصد دارید به مکانی پرمخاطره بروید، به هرچیز توجه بیشتری بکنید، آن گونه که انگار واقعاً خطری وجود ندارد».
مطالعهی این کتاب، مطالعهی حرف هایی است که کیم وو چونگ می زند به علاوه ی شخصیت و زندگی شخصی او. به همین خاطر است که در این معرفیِ کتاب، دائماً به شخصیتِ نویسندهیِ آن میپردازیم و به نوعی الگویِ او را واکاوی میکنیم.
کیم مطمئناً سخت کار میکند، اما نه با طمع...او زمانی گفت: «به فکر پول درآوردن نیستم زیرا هر زمان که بخواهم میتوانم چنین کنم». وی همچنین میگوید: «مانند یک دیوانه صرفاً برای کسب تعدادی سکه کار نکردم...بلکه برای لذت انجام آن چیزی کار کردم که هرکس میگفت غیر ممکن است».
نام گذاریِ این کتاب هم از یک شوخیِ ساده شروع شد. کیم در اینباره میگوید: «هرجا که میروم، فوراً میفهمم کجا پول برای یافتن هست. یک بار مزاح کردم که هر خیابانی با طلا سنگفرش شده است؛ با این حساب من باید فقط پول پارو کنم. البته تعداد زیادی مکان در دنیا وجود دارند که خیابانهایشان با پول سنگفرش نشدهاند و پول درآوردن، سادهترین چیز در دنیا برای انجام دادن نیست. این امر به کار و سختیهای زیاد نیاز دارد. با این حال این مزاح را کردم تا نشان دهم منافع واقعی من کجا هستند».
این کتاب از ۴ قسمت اصلی تشکیل شده است که هر کدام فصول مختلفی را در بر میگیرد. قسمتهای اصلیِ این کتاب عبارتند از: *رویاپردازی *مدیریت *رشد کردن *رهبری
کتاب «سنگفرش هر خیابان از طلاست»، از کتابهای پرفروش کُره است و بیش از یک میلیون نسخه از آن در این کشور به فروش رفته.
این کتاب به زبانهای مختلفی ترجمه شده و در ایران هم ترجمههای زیادی از آن وجود دارد. طبق جستجوی سادهای که من انجام دادم، ترجمهی آقای «آرمین هدایتی» که انتشارات «کتاب پارسه» هم آن را به چاپ رسانده، با اقبال خوبی از خوانندگان مواجه شده است.
همانطور که پیشتر هم گفتم و از عناوین کلّیِ آن هم مشهود است؛ این کتاب بیش از آن که به بحثهای انگیزشی و مالیِ صِرف بپردازد، نوعِ نگاه مناسب به زندگی، کار و نحوهی مدیریت آنها را تحلیل میکند. برای درک بهترِ این مفهوم، خوب است که قسمتهایی از متن کتاب را با هم مرور کنیم:
«معمولاً رؤیاها فرد را میسازند. آنها شخصیت، کار و حتی سرنوشت او را کنترل میکنند. رؤیاها مانند سکان کشتی در حال آغاز سفر هستند. ممکن است سکان کوچک بوده و دیده نشود، اما مسیر کشتی را تعیین میکند. از این رو زندگی بدون رؤیا مانند کشتی بدون سکان است. درست همان طور که کشتی بدون سکان چیزی جز کشتی منحرف شده نیست، یک فرد هم بدون رؤیا، مسیر خود را گم کرده و این طرف و آن طرف میرود تا در جلبکهای دریایی گیر کند».
«...تصمیمگیری نه تنها در تجارت مهم است، بلکه در سراسر زندگی هم مهم است. زندگی مجموعهای از تصمیمات است و یک تصمیم غلط میتواند زندگی را تباه کند...»
«همهی کسانی که امروزه بسیار موفق هستند، بیشتر از سختی و مصیبت سپاسگزارند تا رختخوابی از رُز. به این دلیل است که اِبا ندارم بگویم جنگ کُره مرا ساخت...اگر شخصی هرگز طعم ناکامی را نچشد، چطور میتواند انتظار داشته باشد طعم موفقیت را بچشد؟».
«خطر، فقط ناشی از هدر دادن پول نیست. هزینه بیش از حد، بر قوای ذهنی جمعی تأثیر میگذارد؛ یعنی مردم برای کار سخت کمتر مصمماند و بیشتر نگرانِ خوشیها و شور و شعفی هستند که امروزه پیدا میشود. آنها میخواهند بیشتر از آنچه که کار میکنند، تفریح کنند و اسیر اِغواهای تنبلی و ولخرجی به بهای پشتکار و صرفهجویی شدهاند. به جای آن که از طریق کوششهای سالم، مبالغ اندک را جمعآوری کنند؛ به دنبال پولهای بادآورده هستند. تمام این تمایلات به فساد و تباهیِ ذات انسانی و در نهایت مردم و ملت منتهی میگردند».
کیم به نکات اقتصادی و تجاریِ خوبی در این کتاب اشاره میکند. هرچه نباشد او موسس دوو بوده و خوب میداند که چگونه باید تجارت کرد. به یک نمونه از توصیههای تجاری کیم توجه کنید:
«همیشه به این فکر میکنم که طرف معامله ما به همان میزان که ما به دست میآوریم، کسبِ سود کند، زیرا بدین طریق، رابطهی سودمندِ بلند مدتِ متقابل و سالمی را تضمین مینماییم. مهم است که به افراد و دیگر شرکتها تفهیم نمایید که به واسطهی معامله با شما ضرر نخواهند کرد».
«سنگفرش هر خیابان از طلاست» از جمله کتابهایی است که بیش از یکبار باید آن را خواند و هر از چند گاهی هم باید به آن رجوع کرد. دستورالعملهای این کتاب، قابلیت اجرایی شدن دارد؛ به همین خاطر خوب است که بعد از مطالعهی اولیه، -برای عملیاتی کردن دستورات- در نوبههای مختلف، آن را مرور کنیم.
آشنایی با مدیران برجستهی دنیا و مطالعهی زندگی آنها، فواید زیادی برای انسان دارد.
شرایطِ زندگیِ سخت و خاصِ کیم وو چونگ، از او انسانی مقاوم و راه بلد ساخته که می تواند حرفهای بسیاری برای مخاطبانش داشته باشد.
اگرچه نمیخواهم استعدادِ خاص و خدادادیِ آقای کیم را نادیده بگیرم؛ اما مطالعهی زندگی چنین انسانهای خود ساختهای که نوع نگاهشان به زندگی را به روایت خودشان بیان میکنند، برای همهی ما قابل استفاده خواهد بود.
امیدوارم که از مطالعهی این کتاب بهره ببرید.
انتهای پیام/