احساس کردم دستی روی شانهام است و دهانم را باز کردم تا جیغ بزنم، اما هیچ صدایی بیرون نیامد. مغزم میگفت "جیغ بزن! جیغ بزن!" اما صدایم کاملاً خفه شده بود ...
«چکیده تاریخ ایران» به همت «نشر اختران»، به چاپ چهاردهم خودش رسیده و این قابل تقدیر است. نمیدانم که شما در پاسخِ سوالِ «چرا تاریخ میخوانیم؟»، چه جوابی پیدا کردهاید؛ امّا میتوان ادعا کرد که بسیاری از مشکلات کشور در دورههای مختلف، به سبب نخواندن و ندانستن تاریخ است.
پیشتر تصور میکردم که احتمالاً با کتابی انگیزشی در مورد نحوهی کسبِ درآمد و امثال اینها مواجه هستم که یکسِری جملاتِ انگیزشیِ تکراری را میخواهد دستمایهی فروش کتاب کند و غیر از انگیزه دادن، فایدهی دیگری ندارد!
این کتاب سرشار از جملات و مطالبی است که در عمیقترین لایههای درونیِ ما نفوذ میکند و برخی اشتباهات فکری که در نگاه و ذهنمان رسوب کردهاند را میزداید.
داستانِ کتاب، از آن جا آغاز میشود که کودکی در رؤیای خود میبیند که می خواهد پرواز کند، امّا تنها یک بال روی شانهاش دارد. او در جستجویِ بالِ دیگر؛ آن را نزد پیرمردی میبیند که در دوردست ایستاده است. یحیی در پیچ و تابِ رسیدن به بالِ دیگرش، از خواب میپرد و این رؤیا، در شبهای دیگر هم تکرار میشود.
از هر قشری از کتابخوانها که باشید؛ گاهی لازم است که با یک کتاب همسفر شوید و با سطر به سطرش ارتباط برقرار کنید. این از واجبات یک کتابخوان حرفهای است که بتواند هر از چندگاهی، کتابی طنز باب میل خودش پیدا کند.
«جامعهشناسی خودمانی» عنوان کتابی به قلم «حسن نراقی» است که به خاطر استقبال کمنظیر از آن؛ تعداد چاپهایش، خیلی وقت است دو رقمی شده و پس از سالها همچنان مشتری خودش را دارد.
جملاتِ این کتاب؛ مفاهیمی از جنسِ احساس و عقل را همزمان به دوش میکشند و با لطافت خاصی در ذهن و قلب شما جای میگیرند. در اینجا، حتی کلمات ساده و واژه های عادیِ روزمره؛ مفهومی نو و خاص را به شما منتقل میکنند.
در اینکه این کتاب برای کودکان و نوجوانان، کتاب مناسب و خواندنی خواهد بود، شک نکنید.
«کاترین اَپِلگِیت»، نویسندهی خوش ذوقِ ادبیات کودک و نوجوان؛ داستانی را در این کتاب روایت میکند که بسیار مناسبِ حسّ و حال لطیف کودکانه است. ترجمهی فوق العاده و هنرمندانهی خانم «آناهیتا حضرتی» باعث شده که این زیبایی و لطافت به خوبی حفظ و منتقل شود.
شاید وقتی اسم «گلستان سعدی» به گوشمان میخورد احساس کنیم که یک کتاب کَتُ و کُلُفت با عبارتهای رسمی و حوصله سَربَر است که قدیمها گاهی میخواندند و الان کهنه شده و به هیچ دردی نمیخورد؛ مگر اینکه هر از چندگاهی پُزی با آن بدهیم و جلوی اجنبیها با افتخار بگوییم: «سعدی مالِ ماست»!
اغلب ما انگار خواب هستیم و در خواب به این سو و آن سو حرکت میکنیم. ما دنیای خود را به صورت تمام و کمال تجربه نمیکنیم، و چون بین عالم بیداری و خواب هستیم و در واقع نیمهخوابیم، کارهایی را مرتکب میشویم که به طور خودکار فکر میکنیم باید انجام شوند. روبرو شدن با مرگ موجب تغییر همهی اینها خواهد شد
قبل از این که از عنوان کتاب نگران شوید؛ باید بگویم که این کتاب در مورد فلسفه نیست و برای مطالعهی این کتاب اصلاً لازم نیست که فلسفه بدانید و یا اصلا به فلسفه علاقهای داشته باشید.
بیرون پریدن از پنجره، تازه شروع ماجرای هیجانانگیزی است که باورش سخت است. سفرها و تعاملات آلن کارلسون با افرادی که شما میشناسید و یا اسمشان را شنیده اید، باعث تعجبتان خواهد بود.
شما با این رمان، گاهی خواهید خندید و گاهی غمگین میشوید. گاهی نگران میشوید و گاهی ذوق میکنید. مطمئناً با مطالعهی این رمان، زندگی جدیدی را تجربه خواهید کرد.
Animal farm عنوان اصلیِ کتابی است که در ترجمهی فارسی، با «قلعهی حیوانات» یا «مزرعهی حیوانات» شناخته شده است. این کتاب، از جمله کتابهایی است که همیشه تازگی دارد.