به گزارش « سراج24 » ابراز نارضایتی رهبر معظم انقلاب از وضعیت کتاب در کشور در نخستین دیدار کتابداران و مسؤولان نهاد کتابخانههای عمومی کشور در 29 تیر ماه سال 1390، هشداری جدی بود که متأسفانه از سوی مسؤولان رسمی و متصدیان حوزهی کتاب، مورد توجه قرار نگرفت. ایشان، آن دیدار مهم را، بهانهای برای «تجدید مطلع» در حوزهی کتاب خواندند و با بیان برخی آسیبها و تهدیدهای مهم در این حوزه، پیشنهادهایی را نیز ارایه فرمودند.
مقام معظم رهبری در دیدار خود با کتابداران و مسؤولان نهاد کتابخانههای عمومی کشور فرمودند: «یک نکتهى دیگر، انتخاب و گزینش کتاب است. کتاب، محصول فکر و مغز و تجربه و هنر و ذوق یک کسى است یا کسانى است که این کتاب را تهیه و تولید کردهاند. لزوماً هر کتابى مفید نیست و هر کتابى غیرمضر نیست. بعضى کتابها مضر است. مجموعهاى که متصدى امر کتاب است، نمیتواند با اتکا به این فکر که ما آزاد میگذاریم، خودشان انتخاب کنند، هر کتاب مضرى را وارد بازار کتابخوانى کند – همچنان که داروهاى مسموم را، داروهاى خطرناک را، داروهاى مخدر را متصدیان امور این داروها آسان و بىقید در اختیار همه نمیگذارند؛ از دسترس دور نگه میدارند؛ گاهى هشدار میدهند - این یک خوراک معنوى است؛ اگر فاسد بود، اگر مسموم بود، اگر مضر بود، ما به عنوان ناشر، به عنوان کتابدار، به عنوان کتابخانهدار، به عنوان متصدى پخش - به هر عنوانى که با کتاب ارتباط دارد - حق نداریم این را در اختیار افرادى قرار بدهیم که آگاه نیستند، ملتفت نیستند؛ که این در فقه اسلام، یک فصل مخصوص به خود دارد. پس باید مراقبت کرد. باید کتاب خوب را، کتاب سالم را در اختیار گذاشت.»
قالب کتاب در فقه شیعه، یک قالب مقدس غیرقابل خدشه نیست. هر چند مسلمانان دارای کتاب آسمانی «قرآن» هستند و نزدیک به 48 کتاب به معصومان(علیهالسلام) نسبت داده شده،اما همین نگاه، نسبت به انتقال محتوای گمراهکننده از راه کتاب، حساسیتی جدی دارد و تحت عنوان فقهی «کتب ضاله» (کتابهای گمراهکننده) به آن واکنش نشان میدهد. بنابراین باید دانست که از نظر تشیع، مفهومی به نام کتاب گمراهکننده وجود دارد که تکثیر، خرید، فروش، نگهداری، تدریس و تبلیغ آن حرام اعلام شده است. (البته تنها استثنای این ممنوعیت، قصد پاسخگویی به آن محتوای گمراهکننده میباشد.)
اما مسألهی نظارت بر انتشار کتاب، با مسألهی سانسور، ماهیتاً متفاوت است. مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند: «مسألهی نظارت بر کتاب هم یک مسألهی بسیار جدی است. متأسفانه وقتی گفته میشود «نظارت بر کتاب»، فوراً ذهن مستمع، سراغ سانسور نوع بد و منفی ـ که همهی ما آن را نفی میکنیم ـ میرود. گویا که مثلاً بحث بر سر این است که ما دست و پای اصحاب فکر و اندیشه و آدمهای کارآمد فکری را ببندیم و بگوییم که «آقا! شما این را ننویس، این را بنویس. این را چرا نوشتی؟» در حالی که نه! جمهوری اسلامی در باب کتاب، به این معنا مطلقاً محدودیتی ندارد. شاهدش هم همین صحنهی کنونی بازار کتاب در ایران است. ملاحظه میکنید که انواع کتاب و حرفهای گوناگون و زمینههایی که جمهوری اسلامی مطلقاً به آنها اعتقادی ندارد ـ از لحاظ اعتقاد رسمی حکومتی ـ وجود دارد. کسانی هم هستند که حتی جایزه هم میگیرند. حتی گاهی بهترین جایزهی کتاب را هم اینگونه افراد میگیرند.
براساس بیانات رهبر معظم انقلاب، مسألهی نظارت بر کتاب، مسألهی تحدید آزادی بیان نیست بلکه واکنشی دفاعی در برابر راهزنی فکر و اندیشه است. ایشان در این مورد میفرمایند: «بحث بر سر محدود کردن نویسندگان و دانشمندان و متفکران و آدمهای برجسته نیست. بحث بر سر جلوگیری از رهزنی فکرها و اندیشههاست. ما مسؤولیت مهمی در مقابل افکار مردم داریم.
ایشان در همین باره، وضعیت مطلوبی را نیز ترسیم میفرمایند: «بهترین راه برای جلوگیری از این رهزنی این است که اگر فکر رهزنی به وجود آمد، فکر هدایتگری هم در کنار آن مطرح شود. این، بهترین کار است. اگر واقعاً یک روز این مهم در کشور تأمین شود، بسیار خوب است. من قبلاً هم با دوستان مکرر این نکته را در میان گذاشتهام، که اگر فکر غلطی به وسیلهی یک نفر که معتقد به این فکر غلط است، منتشر شد، ما باید بتوانیم در قبال آن، فکر درست را عرضه کنیم. ما در آن روز مطلقاً هیچ نگرانی در این زمینه نخواهیم داشت؛ هر کتابی در هر زمینهای میخواهند، منتشر کنند. لیکن وقتی که چنین زمینهای وجود ندارد ـ یعنی چنین امکانی نیست، یا به هر حال، واقعیت این نیست، یا اگر هم امکاناتی هست، استفاده نشده یا استفاده نمیشود ـ ما باید مواظب ذهن جوانان باشیم.
نگاهی، ضررهای اخلاقی و تربیتی انتشار یک کتاب، قابل علاج نیست. در چنین مواردی، حکومت وظیفه دارد با اتخاذ رویکرد پیشگیرانه، قبل از بروز ضرر، جلوی انتشار کتاب را بگیرد. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «در زمینههایی، اصلاً این قابل علاج نیست. یعنی شما نمیتوانید کاری کنید. فرض بفرمایید که کتابی شهوتانگیز مینویسند. جوانی که این کتاب را بخواند، قطعاً دچار انحراف شهوی و دچار فساد جنسی خواهد شد. این گونه کتابی وجود داشته و من، چاپ شدهی آن را دیدهام.
از منظر رهبر معظم انقلاب، مهمترین ملاک نظارت بر کتاب، میزان ضرر بالقوهی آن است. ایشان میفرمایند: «هر چه سطح کتاب راقیتر باشد، وجود مطلب خلاف در آن، کم ضررتر است. چرا؟ چون خوانندههایش راقیتر و صاحب فکر و صاحب اندیشه و محدودترند. هر چه کتاب در سطح وسیعتری پخش شود (مثل رمانها و کتابهای ادبی و بعضی از شعرها و...) وجود شیئی منحرف در آن، مضرتر و خطرناکتر است. در یک کتاب علمی، اگر یک نفر خطایی هم کرده باشد، یا در یک کتاب فلسفی، نظریهی غلطی را ترویج کند، یک دانشمند یا فیلسوف پیدا میشود و جوابش را میدهد. وانگهی، کسی که آن را میخواند، آن قدر رُقاء فکری دارد که برای او مضر نباشد. پس، ملاک را ضرر و زیان بخش بودن بگیرید.وقتی این مبنا ملاک شد، شما، هم وجدانتان آسوده است، و هم در مقابل بدخواهانی که برای این کار یاوهگویی میکنند، میتوانید محکم بایستید. این کار، یک کار قاچاق نیست؛ کار درستی است.» ]
بحث دربارهی نظارت بر انتشار کتاب و نسبت آن با اصل آزادی بیان، بحثی کهن، پردامنه و پرحاشیه است. اشکالات عملکردی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزهی بررسی پیش از انتشار کتابها، سبب شده است که در استدلالی مغالطهآمیز، خطاهای عملکردی به خطاهای مبنایی و ذاتی تسری داده شود و به بهانهی این اشتباهات، اصل نظارت بر کتاب زیر سؤال رود. آن چه در این بخش آمد، به نظر نگارنده، چارچوب اساسی نگاه رهبر معظم انقلاب به این مسأله است. توصیههای مقام معظم رهبری به دستاندرکاران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص ماهیت و شیوهها و حتی گاه مصداقهای نظارت بر انتشار کتاب، پرشمار و پرتکرار است و بازخوانی تکتک آنها از حوصلهی این مقاله خارج میباشد
منبع:تهران پرس