اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۵۵:۴۲
اذان ظهر ۱۲:۰۴:۲۳
اذان مغرب ۱۸:۵۹:۵۶
طلوع آفتاب ۰۵:۲۶:۰۹
غروب آفتاب ۱۸:۴۱:۰۸
نیمه شب ۲۳:۱۸:۵۵
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۹/۰۵/۰۱ - ۱۶:۳۴
خدیجه زارعی

اصلاح ساختارهای جامعه در جهت تأمین بهداشت روانی زنان

یکی از نیازهای اساسی هر جامعه‌ جهت ثبات و توسعه، ازدیاد نسل در نهاد خانواده می‌باشد. این نهاد مقدس در ایران کارکرد اساسی دارد؛ چرا که حقوق جنسی، عاطفی، روانی و تربیتی، در این کانون تأمین می­گردد. نقش محوری زنان با مدیریت عاطفی خانواده و تربیت فرزندان از بنیادی‌ترین نقش‌هاست.

اصلاح ساختارهای جامعه در جهت تأمین بهداشت روانی زنان

به گزارش سراج24، امروزه جوامع بشری با سرعت بیشتری در حال تحول هستند و سبک‌های سنتی در بسیاری از امور منسوخ گشته است. زندگی مدرنیته با تمام آسیب­ها و بدون الگوی صحیح و منسجم جایگزین نظام‌های سنتی شده و ازدواج، والدشدن، همسری، سن ازدواج و تعداد فرزندان هر خانواده را تحت تاثیر قرار داده است.

عدم طراحی الگوی سیستماتیک و مناسب برای ازدواج که تأمین نیازهای جنسی-عاطفی و کفویت‌های فرهنگی، اعتقادی، فکری، اقتصادی و رفتاری را در برگیرد، سبب بروز هرج و مرج جنسی و تضیعف خانواده شده است.

در این میان، اوضاع نابسامان اقتصادی و عدم اشتغال جوانان، به گسترش آسیب‌های اجتماعی، جهش بیشتری داده است. این امر، کلّیت جامعه و بویژه جامعۀ زنان را با آسیب‌های بیشتری درگیر کرده است. مشکلاتی مانند: بالا رفتن سن ازدواج، عدم فرصت همسری و مادری برای برخی از زنان و برخی دیگر از آسیب‌های روانی و جنسی.

برای ارتقاء کیفیت زندگی نسل‌های آینده؛ لازم است که نظام آموزشی، در ارائه آموزش مهارت‌های انتخاب همسر، زندگی زناشویی و مهارت‌های مادری و پدری، شیوۀ کارآمدتری را در پیش بگیرد و در کنار این دانش‌افزایی، الگوی سیستماتیک و کاربردی نیز برای ازدواج جوانان در آستانه بلوغ طراحی کند.

اما آسیب جامعه زنان به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ حتی اکثر زنانی که نقش مادری و همسری دارند، به جهت اشتغال، از ایفای نقش اصلی خود -یعنی تربیت صحیح فرزند و فرزندآوری- بازمانده‌اند. این دگرگونی‌ها و خلاءها، بهداشت روانی زنان را بیش از پیش تحت تأثیر قرار داده است.

در این مقال برآنیم که به نقش اصلاح ساختارهای اجتماعی در جهت تأمین بهداشت روانی زنان بپردازیم.

 

اصلاح ساختارها در جهت تعمیق بخشیدن به نقش همسری و مادری زنان

یکی از نیازهای اساسی هر جامعه‌ جهت ثبات و توسعه، ازدیاد نسل در نهاد خانواده می‌باشد. این نهاد مقدس در ایران کارکرد اساسی دارد؛ چرا که حقوق جنسی، عاطفی، روانی و تربیتی، در این کانون تأمین می­گردد. نقش محوری زنان با مدیریت عاطفی خانواده و تربیت فرزندان از بنیادی‌ترین نقش‌هاست.

این مقوله آن‌قدر در تعیین سرنوشت یک ملت تأثیرگذار است که ابن سینا وقتی انواع علوم را به شاخه‌های مختلفی چون؛ ریاضیات، منطق، طبیعیات و... تقسیم‌بندی می­کند؛ یکی از انواع علوم را «تدبیر منزل» نام می‌نهد. اما متأسفانه در دنیای امروز با حاکم شدن تفکرات لیبرالیستی و فمنیستی، زنان در نقش‌های اقتصادی و اجتماعی پرمشغله ظاهر شده‌ و از مهم‌ترین نقش خود فاصله گرفته‌اند. این آسیب جهانی توسط خانم «تونی گرنت» در کتاب «زن بودن» به وضوح واکاوی شده است:

 « این دروغ بزرگ فمنیستی، وعده‌هایی را به زنان داد که در پی دستیابی به حرفه یا علایق شخصی؛ فکر ازدواج و تشکیل خانواده را از ذهن بیرون کردند.... این شعار، زن معاصر را وادار ساخته تا به گونه ای وظیفه مضاعف اَبرانسانی، که غالباَ او را فرسوده و ناتوان و تنها رها می­کند، تن در دهد.... در صورتی که مردان و زنان نه تنها از لحاظ بیوزیست بلکه از نظر روان شناختی نیز با یکدیگر فرق دارند.»

 

نویسنده این سطور به هیچ عنوان مخالف نقش اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی زنان نیست؛ بلکه طبق فرموده مقام معظم رهبری: «اسلام با نقش اجتماعی زنان نه تنها موافق است بلکه آن‌جا که ضرورت داشته باشد، لازم هم می­داند.»

دغدغۀ اصلی آن است که زنان با داشتن نقش‌های اجتماعی، بتوانند به مهم‌ترین اولویت خود، یعنی مدیریت عاطفی و تربیتی خانواده بپردازند؛ لذا نیازمند طراحی سیستمی درخور هستیم که بتواند مصلحت جمعی را برای جامعه و خانواده رقم بزند؛ چرا که حضور زنان در برخی مشاغل همچون مامایی، معلمی، متخصص زنان، پرستاری، پژوهش و ... استراتژیک و ضروری است.

طراحی این سیستم باید به گونهای باشد که تمام صنف‌هایی که زنان در آن شاغل هستند، از تمام وقت اداری به 2 الی 3 روز در هفته با ساعت کاری متعارف در روز کاهش پیدا کند و درعوض بر شغل خانه‌داری آنان تأکید گردد. بنابراین بحث ساعات کاری زنان و شیفت‌های شبانه، از موارد حساسی است که باید طبق هویت جنسی زنانه و عدالت جنسیتی طراحی گردد.

یکی ازمباحث حقوقی و اساسی اسلام در حوزۀ قانونگذاری، بحث «عدالت جنسیتی» است. این مقولۀ اساسی برخی اوقات ناخودآگاه مورد غفلت واقع شده؛ لذا قوانین و تبصره‌هایی وضع گردیده که با هویت و روحیۀ زن ناسازگار است. اولین قانون که با جنسیت زن و وظایف ناشی از آن ناسازگار می‌باشد، تعین ساعات کاری یکسان برای زنان در ادارات و شرکت‌های خصوصی است.

 بسی تأسف بارتر که در این مکان‌ها زنان با تخصص و ساعت کاری یکسان دستمزد کمتری دریافت می­کنند. بنابراین نیازمند طراحی سیستمی متناسب با هویت حقیقی جنس مؤنث هستیم، این امر یکی از موکدات اساسی اسلام است. برای تبیین بیشتر این امر به سخن علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان رجوع می‌کنیم.

ایشان می­فرمایند: «خداوند در زن دو ویژگی نهاده که به خاطر این دو، ممتاز و مشخص شده است:

  1. زن در تکوین نوع انسانی و رشدش به منزله کشت است که انسان در بقایش به وی اعتماد دارد؛
  2.  زن مبتنی بر لطافت جسمی و ظرافت احساسی است، این ویژگی در وظایف اجتماعی وی مؤثر است.

پس بهتر است در تک تک قانون‌گذاری‌ها و تعیین وظایف اجتماعی زنان، شخصیت حقیقی و حقوقی او را بنا بر اقتضائات طبیعی و سرشت وجودی‌اش درنظر گرفت و تفاوت‌ها و امتیازاتی را در نحوۀ قانون‌گذاری زنان مورد توجه قرار داد.

قانون‌های متعارض با هویت زنان، فقط به ساعت کاری طولانی محدود نمی‌گردد، بلکه موارد دیگری را نیز شامل می‌شود. از جملۀ این قانون‌ها شرط تأهل در بکارگیری زنان در سازمان‌های آموزشی، دانشگاه‌ها، ادارات و نهاد‌ها است. به وضوح پیداست که با توجه به عرف ایران و روحیه زنان، اقدام به ازدواج هم کفو و متناسب از عهده زنان خارج است.

تاکنون مجالی فراهم شد تا اصلاح ساختارهای اجتماعی را جهت عمق بخشیدن به نقش همسری و مادری را مورد بررسی قرار دهیم. اما آن‌چه که مسئله زنان امروز را پیچیده‌تر کرده، آمار بالای زنان بدون همسر است که در ادامه به بررسی این موضوع می­پردازیم.

دختران و پسران این جامعه برای تشکیل خانواده با مشکلات فراوانی دست و پنچه نرم می­کنند، از جمله خلاء مهارت‌های آموزشی انتخاب همسر و مهارت‌های زندگی زناشویی و تربیت فرزند، در کنار تمام این خلاءها مشکلات اقتصادی و عدم سیاست‌های تشویقی دولت جهت تشکیل خانواده، مسائل زنان را بغرنج‌تر کرده است.

امروزه هر جامعه‌شناس، روانشناس و مسئولی، از تجرد قطعی دختران و وجود زنان مطلقه و بیوه صحبت می­کند. با این حال هیچ نهادی برای حل سریع‌تر این مشکل اقدام نمی­کند و هر روز مسئله سخت‌تر و پیچیده‌تر می­گردد. برای وضوح بیشتر مشکلات جامعه زنان، آمارهایی ارائه می­گردد.

از مشکلات اساسی جامعه امروز، وجود زنان جوان و دخترانی است که به دلایل گوناگون فرصت ازدواج ندارند. طبق آخرین سرشماری سال 1395 نزدیک به «یک میلیون و چهارصد و سی هزار نفر از دخترانی که در رده سنی بین 30 تا 50 ساله هستند، هرگز ازدواج نکرده‌اند. در این میان هفتصد و پنچاه هزار نفر از خانم‌های مطلقه و بیوه جوانی هستند که هنوز ازدواج نکردند». جمعاً «دو میلیون و دویست هزار نفر» خانم جوان آماده ازدواج داریم که همه آن‌ها فرصت برابر برای ازدواج ندارند.

از این میان «پانصد هزار» دختر بالای 40 سال هستند که سن بیولوژیک و فرصت مادری آن‌ها با تهدید مواجه است و در آستانه یائسگی قرار دارند، که «دویست هزار نفر» آن­ها (بالای 40سال­ها) دختران روستایی هستند که بدون مهارت و شغل خاصی مشکلات دو چندانی را تحمل می­کنند. با توجه به مشاهدات انجام شده در یک خانواده روستایی، دو الی سه دختر و بعضاً چهار دختر همزمان به تجرد رسیده‌اند. قابل توجه است که 25 درصد ایران روستا‌نشین هستند که تعداد دختران تجرد قطعی روستایی با کل کشور برابری می­کند.

برای نشان دادن صحت گفته‌های فوق، آمارهای زیر ارائه می‌گردد:

 

 

سرشماری‌های سال 1390 که آخرین سرشماری سراسری است، جهت وضوح بیشتر با تفکیک جنسیتی ارایه می‌گردد.

ردیف

19-15

24-20

29-25

34-30

مردان ازدواج نکرده

3,268,223

3,255,938

1,753,607

558,699

درصد مردان ازدواج نکرده

63/97

49/77

27/40

89/15

 

 

ردیف

19-15

24-20

29-25

34-30

زنان ازدواج نکرده

2,559,263

1,982,954

1,130,627

533,910

درصد زنان ازدواج نکرده

51/78

07/47

18/26

45/15

 

برای وضوح بیشتر آستانه تجرد قطعی مردان و زنان، جدول های ذیل را ارائه می گردد.

ردیف

مردان

زنان

تفاضل یک پنچه کوچکتر

34-30

558,699

533,910

571,928-

29-25

1753,607

1,130,627

229,347-

 

به طور قطع قابل ملاحظه است که زنان در آستانه تجرد قطعی در بین دهه‌های شصتی و پنجاهی به طور میانگین بالاست. علی‌الخصوص این آمار در میان محیط‌های روستایی بالاتر است. در این میان حدوداً 3,500,000  نفر نیز زنانی داریم که به علت طلاق و بیوه شدن، بدون همسر زندگی می‌کنند. حال سوال اساسی از مسئولان و زنانی است که در حوزه زنان فعالیت می­کنند، برای این دسته از دختران و زنان با این جمعیت آماری کلان چه راهکاری دارند؟

ناگفته پیداست که اکثر این افراد بالاجبار زندگی مجردی را تحمل می­کنند، نیاز جنسی و روانی و نیاز به مادر شدن و نیازهای مادی این افراد با تهدید مواجه است، و هیچ‌گونه بسته حمایتی مادی، عاطفی-اجتماعی، از این دسته از دختران وجود ندارد. در برابر آمارهای فوق و اظهار تاسف از وجود چنین آمارهایی باید که هر چه سریعتر به دنبال راه حل‌های مناسب و پیشگیرانه بود.

برای ممانعت از افزایش تجرد قطعی در دهه هفتادی­ها و سال‌های پیش رو، نیازمند ساماندهی واحد مستقل و فراوزارتخانه­‌ای هستیم که این نهاد فارغ از اهداف سیاسی به عنوان یک نهاد مستقل جهت برنامه‌ریزی کلان، فرهنگ‌سازی، جمعیت‌شناسی، تقویت ازدواج‌های همسن گزینی، آموزش مهارت‌ها ازدواج و زندگی زناشویی، تشکیل نهادهای کوچک جهت ازدواج در؛ مدارس، دانشگاه‌ها و مساجد محل، ادرات و... اقدام نمایید. در دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها این شورا، تدریس درس دانش خانواده را برعهده گیرد.

اما برای حل معضل دهه شصتی‌ها که تقریباً 15 درصد دختران دهه شصتی که بالای 30 سال هستند، هنوز مجرد مانده‌اند باید راهکار دیگری جست و با شتاب بیشتری عمل کرد. لذا لازم است با فرهنگ‌سازی و ارائه آگاهی به جامعه پسران همین دهه، با افزایش سیاست‌های تشویقی دولت و اولویت در استخدام و بخشودگی سربازی این گروه، حمایت مادی از تجرد بیشتر دختران این دهه ممانعت به عمل آید. 

در روستاها به عللی چون رشد نامتوازن شهرنشینی، مهاجرت پسران، پایین بودن سن ازدواج، ازدواج با دختران شهری، آمار دختران مجرد بالاتر است. لذا لازم است که نهادهایی چون آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات و بسیج، در جهت حل این معضلات با فرهنگ‌سازی خوب کوشا باشند.

راهکارهای فوق صرفا در جهت ممانعت از تجرد قطعی است، اما با این حال شماری از دختران دهه پنچاهی و عده کمی از دهه شصتی­ها مجرد خواهند ماند. برای حل بحران پیش آمده، لازم است بنا به شرایط محیطی و سنی راهکاری در خور تبع زنانه ارائه گردد به‌گونه‌ای که تمام نیازهای عاطفی و جنسی، مادی و احساس امنیت آنان فراهم گردد.

چشم پوشی از این واقعیت تلخ، معضلات اجتماعی را تشدید خواهد کرد، چرا که تأمین نیازهای جنسی و عاطفی به گفته روانشناس معروف «مازلو»  با آرامش و توسعه شخصیتی انسان ارتباط تنگاتنگی دارد. علاوه بر آن، فضای تأمین این نیازها در حوزه فردی زمینه رشد و تعالی انسان را فراهم می­کند و در حوزه کلان و اجتماع، ثبات خانواده­ها، کاهش تبرج و تحریکات جنسی را سبب خواهد شد.

اما متأسفانه جنبش­ها و گروه‌هایی که در حوزه زنان فعال هستند، به این نیاز زنان با جمعیت تقریباً پنچ میلیونی بی‌تفاوت هستند، حتی برخی از آن­ها در پی قبح‌زدایی از تجرد قطعی هستند.

حتی اگر بر فرض مثال، حاکمیت این دسته از زنان را به لحاظ مادی یعنی حق بیمه و در آمد حمایت کند و حتی اگر به لحاظ فرهنگی از تجرد قطعی قبح‌زدایی گردد، همچنان با عدم تامین نیازهای اصیل انسانی مواجه هستیم. درجه تنیدگی این گروه از زنان اعم از افسردگی، احساس تنهایی، خلاءعاطفی و... تغییرات اساسی نخواهد کرد.

 

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••