فراهانی کارگردان مستند"بدون مرز عشق" در رابطه با چگونگی شکل گیری طرح این مستند گفت: من و آقای موسوی ابتدا تصمیم گرفتیم با توجه به دغدغه هایمان در قضیه سوریه وارد شویم لکن مشکلاتی بوجود آمد که نشد به همین جهت برای ساخت مستندمان به عراق رفتیم. در آغاز کار به هیچ عنوان از طرح و برنامه ما استقبال نشد لذا ما با پاسپورت زیارتی و با هزینه شخصی به عراق سفر کردیم. سه مجموعه سه قسمتی ساختیم در خصوص مبارزان شیعی که در قالب گردان سیدالشهداء (ع) به جنگ با تکفیری ها پرداخته اند.
وی همچنین درباره محتوای سه گانه "بدون مرز عشق" اظهار داشت: در مستند اول ما به کلیات مربوط به جنگ پرداختیم. اینکه این گردان از چه افرادی تشکیل شده، هدفشان چیست. نگاهی به تاریخچه مبارزاتشان با رژیم بعث عراق در زمان صدام و همچنین با آمریکاییها در زمان اشغال عراق داشتیم . اعضای این گردان اولین گردانی بودند که برای مبارزه با داعش وارد سوریه شده بودند.در ادامه نیز به اتفاقاتی پرداختیم که در اطراف بغداد به ویژه پیرامون کاظمین و دفاع این عزیزان از حرمین شریفین افتاده بود.خوشبختانه در بازگشت به ایران و پس از پخش مستند اول سازمان فرهنگی رسانه ایی اوج از ما حمایت کرد و با تلاشهای آقای احسان محمد حسنی مدیرعامل موسسه و دلگرمیهای وی مصمم شدیم که دوباره به عراق سفر کنیم و قسمت دوم آنرا بسازیم. در قسمت دوم با شناخت نسبی ما از ضعف های کار اول و همچنین ذائقه مخاطب برآن شدیم که روی شخصیتهای مبارز کار کنیم وشخصیت محور باشیم. در این بخش بر روی شخصیت ابو زینب متمرکز شدیم .
کار بدون مرز عشق 3 حاصل سه تا سفر ماست. یعنی ما منتظر عملیات تکریت بودیم که شامل آزادسازی استان صلاح الدین و سامراء می شد و با توجه به اتفاقاتی که در عرصه میدانی نبرد افتاد ما اواخر اسفندماه به تهران برگشتیم و پس از آن شبانه روزی به کار تدوین پرداختیم که حاصل آن شب تولد حضرت امیر(ع) از شبکه افق پخش شد.
کارگردان مستند "بدون مرز عشق" با اشاره به لحظات دلهره آور در حین ساخت این مستند تأکید کرد: یک بار در ایست بازرسی پلیس عراق میخواست ما را دستگیر کند و به استخبارات بفرستد و اگر این اتفاق می افتاد سرنوشت ما معلوم نبود. بلافاصله به امام حسین (ع) توسل کردم. در همین اثناء افسری که آنجا بود مدارک آقای سید هاشم موسوی را دید و از ایشان پرسید نسبت شما به کدام یک از ائمه می رسد. آقای موسوی گفت نسب ما به امام موسی کاظم (ع) می رسد . اون افسر جواب داد من هم سیدم و نسبم به امام حسین (ع) می رسد. بعد اجازه داد ما از آنجا رد شویم و گفت هر چه سریعتر از این جا رد شوید تا مشکلی برای من و شما پیش نیامده است.
وی درباره تلخترین خاطره خود از این سفر گفت: شهادت ابوسیف از فرمانده هان گردان سیدالشهداء هم از تلخ ترین خاطرات من در این سفر بود. یک ساعت قبل از شهادت ایشان من داشتم شانههایش را ماساژ می دادم و یا اصرار ازش میخواستم که از مبارزات و خاطراتش در جنگ بویژه نبردهایش با آمریکائی ها در زمان اشغال عراق برایمان سخن بگوید. ابتدا کلی طفره رفت اما در نهایت قبول کرد که در اولین فرصت این کار را انجام دهد. باطری دوم دوربین ما هم داشت تمام میشد به همین جهت ما برگشتیم تا امکانات خودمان ار دوباره مهیا کنیم . رفت و برگشت ما یک ساعت طول کشید. وقتی برگشتیم متوجه شدیم که داعش آنجا را مورد حمله قرار داده و ابوسیف هم زخمی شده است. به بیمارستان سامرا که رفتیم متوجه شهادت این شهید بزرگوار شدیم.
فراهانی خاطر نشان کرد: هزینه هایی که کردیم شخصی بود و سعی کردیم هزینه هایمان از محل فروش کار به شبکه افق برگردد که جا دارد از کمک مسئولان این شبکه و سازمان فرهنگی رسانه ایی اوج تشکر کنم.