اگر ممکن است خودتان را معرفی کنید.
محمد مجید دایی دایی هستم و اکنون در بخش مدیریت رسانهای جامعهی ایمانی مشعر مشغول خدمتم.
معمولا شما چه مدتی را به تفکر و برنامهریزی برای اجرای کارهای فرهنگی اختصاص میدهید؟
با توجه به این که بنده همزمان مشغول کار فرهنگی و تحصیل هستم، تفاوت بین این دو فضا به صورت ناخودآگاه، فضای سومی را به وجود میآورد که در آن میتوان فارغ از آن دو فعالیت، جمعبندیها و برنامهریزیها را انجام دهیم. از این روف الحمدلله دچار آفت روزمرگی نشدهایم. از طرف دیگر نه بنده و نه دوستانی که با آنها کار میکنیم، درگیر تئوریگرایی افراطی و زندگی در چشماندازها و گیر کردن در مقدمات نشدهایم و به لطف خدا، تعادلی در کار خود برقرار کردهایم.
شما این فعالیت فرهنگی را بر اساس دغدغه و علاقهی خود انتخاب کردید یا بر اثر گردش روزگار به این عرصه وارد شدید؟
عامل اصلی ورود بنده به این حوزه، دغدغههای فرهنگی بود. حتی در دوران دبیرستان که فعالیتهایی در زمینههای فرهنگی داشتیم، من دوست داشتم ادامهی زندگیام در همین شاخهها باشد و اصلا به همین خاطر بود که وارد حوزهی علمیه و تعلیم دروس طلبگی شدم، چون طلبگی خود به خود ارتباطاتی با فضاهای فرهنگی دارد.
شما در سال 93 در راستای تحقق شعار سال، چه فعالیتهایی را انجام دادهاید؟
واقعیت این است که برداشتها از سخنان مقام معظم رهبری مختلف است و پاسخ به این سوال بستگی دارد که ما چه برداشتی را از آن داشته باشیم. برخی این واو را «واو معیت» میگیرند، یعنی باید کار فرهنگی را با اقتصاد در هم آمیخت. البته من چنین برداشتی را نمی پشندم.
برداشت من این است که منظور مقام معظم رهبری این است که کسانی که کار فرهنگی انجام میدهند، باید کار فرهنگی خود را با قدرت بیشتری انجام دهند، همین طور کسانی که مشغول کار اقتصادی هستند، تلاش بیشتری در راستای تقویت فعالیت خود داشته باشند. قسمتی از شعار که «عزم ملی و مدیریت جهادی» را مطرح میکند، بیشتر به مردم بر میگردد. مثلا ما که در بخش مدیریت فرهنگی فعالیت میکنیم، باید سعی کنیم از تصمیمات اداری روزمره خارج شویم و به صورت جهادی فعالیت کنیم. این تلاش در بیشتر بدنهی جبههی فرهنگی بوده است.
در سال 93 حرکتی فرهنگی را از مردم سراغ دارید که به صورت خودجوش صورت گرفته و قابل توجه باشد؟
به نظر من هم در 9 دی و هم در 22 بهمن، ظهور و بروز فعالیتهای مردم بیشتر بود. یعنی خلاقیتهایی که مردم در راهپیمایی نشان دادند، اعم از پلاکاردها و دیگر چیزها، کاملا شخصی بود و ربطی به نهاد و موسسات نداشت.
به نظر شما مهمترین ضعف مجموعههای فرهنگی در سال 93 چه بود؟
شاید بشود گفت در مورد همافزایی و همکاری تشکلها با هم، امسال توقع داشتیم اتفاق خاصی رخ دهد، اما رخ نداد. کادرسازی هم یک دغدغهی قدیمی است!
فکر میکنید کدام اولویتها باید در سال 94 مدنظر تشکلها و موسسات فرهنگی باشد؟
در این مورد نمی توان نسخهی واحد صادر کرد، یعنی هر تشکلی با توجه به حوزهی فعالیت خودش بازطراحی مخصوص به خود را باید داشته باشد. در واقع برخی تشکلها احتیاج به بازطراحی هدفها و اولویتهای خود دارند، برخی دیگر باید بیشتر به اخلاق و از خودگذشتگی در حوزهی کار فرهنگی توجه کنند، برخی دیگر باید بیشتر به نیروهای خود به عنوان انسانهایی که باید در جریان فعالیتها ساخته شوند نگاه داشته باشند. در مجموع تشکلها باید در روابط خود با هنر و رسانه بازنگری کنند، چون بسیاری از آنها نتوانستند فعالیتهای خود را در قالب هنر عرضه و آن را رسانهای کنند. رابطهی تشکلها با کتاب، با اهل بیت(ع)، مسجد و مسألهی وحدت اسلامی باید بهبود پیدا کند.
در عرصهی فرهنگی، از نظر شما چه اتفاقات خوبی در سال 93 رخ داد؟
یکی از اتفاقات خوبی که در سال 93 شاهد آن بودیم، راهاندازی شبکهی افق بود. در کنار آن کتاب «من زندهام» نیز قابل توجه بود. در حوزهای که بنده در آن فعالیت دارم، برنامهی «شب وداع» که در آن 46 هیأت مذهبی با هم شرکت داشتند، همایش ملی هیآت محوری و برگزیده که 600 مدیر هیأت از سراسر کشور در آن زیر یک سقف جمع شدند و تشکیل شورای هماهنگی تشکلهای ستایشگری از اتفاقات برجسته و ویژه بود.
منبع:حلقه وصل