به گزارش سراج24، تحولات اخیر اوکراین و درگیری دو قدرت روسیه و آمریکا بر سر رخدادهای این کشور بیش از هر چیز یادآور دوران جنگ سرد بوده است. وقتی در سال ۱۹۴۶ سیاست «مهار» شوروی فرموله میشد، یکی از مهمترین افرادی که در این تغییر رویکرد، نقشی اساسی ایفا کرد، «جورج کنان»، نفر دوم سفارت آمریکا در مسکو بود که طی تلگرافی، خطر روزافزون شوروی را به دولتمردان آمریکایی گوشزد کرد و با برشمردن شاخصههای توسعه طلبی این کشور، تدابیری را به منظور مقابله با کمونیسم پیشنهاد داد.
کنان پس از تحلیل ماهیت و تاریخ شوروی بیان داشت در صورتیکه از توسعه این کشور جلوگیری به عمل نیاید، امکان گسترش نفوذ آن به مناطق خلاء قدرت در اروپای غربی و مرکزی فراهم میشود. او به دولت ایالات متحده یادآور شد که آمریکا دو جنگ را در قرن بیستم تجربه کرده تا از افتادن اروپا در کنترل یک رژیم نظامی جلوگیری کند و سپس پیشبینی کرد این خطر میتواند مجددا احیا شود، بنابراین توصیه کرد، توسعه شوروی باید بوسیله آمریکاییها متوقف شود و به این ترتیب، تحلیل وی شد مبنای شکلگیری سیاست «مهار» یا (Containment).
اکنون با توجه به بحران اخیر اوکراین و زورآزمایی روسیه و غرب به ویژه آمریکا در این کشور، به نظر میرسد سیاست «مهار و تحدید» بار دیگر مجال ظهور و بروز پیدا کند که اگر چنین شود، آسیای میانه یکی از بهترین گزینهها برای اجرایی کردن آن خواهد بود. علت نیز وابستگی شدید اروپا به انرژی روسیه است و آنچه انتخاب این منطقه برای پیاده کردن استراتژی «مهار» را تقویت میکند، وجود ذخایر و منابع غنی انرژی و امکان انتقال آن به اروپاست. در واقع، دو کشور هستند که میتوانند از طریق ترکیه، نیاز اروپا به انرژی را برطرف کنند؛ ترکمنستان و آذربایجان که اولی میتواند نیاز گازی اروپا را تامین کند و دومی به خاطر در اختیار داشتن منابع غنی نفت، میتواند نیازمندهای نفتی قاره سبز را بر طرف سازد. با توجه به خط لوله جیحان که از کف دریای خزر میگذرد، ترکمنستان مسیر لازم برای صادرات گاز به اروپا را پیشتر آماده کرده است.
در این میان، روسیه برای مقابله با سیاست «مهار و تحدید» به یک عنصر «مهارشکن» در منطقه آسیای میانه نیاز دارد. گزینههایی که پیش روی مسکو قرار دارند، عبارتند از آذربایجان، گرجستان، ترکمنستان و ارمنستان. آذربایجان گزینه مناسبی برای این امر به شمار نمیآید آنهم به واسطه اختلافات گسترده میان مسکو و باکو بر سر مسائل مختلف؛ از اجاره بهای ایستگاه راداری «قبله» در خاک آذربایجان گرفته تا نقش مسکو در مسئله قره باغ.
گزینه دوم یعنی گرجستان نیز شریک قابل اعتمادی برای روسیه نیست چراکه از زمان درگیری دو کشور در آگوست ۲۰۰۸، روابط این دو رو به وخامت گذاشت و سپس اشغال دو منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا از جانب روسیه و به رسمیت شناختن استقلال آن دو از جانب مسکو موجب قطع روابط دیپلماتیک تفلیس و مسکو شد. با وجود اینکه بعد از انتخابات پارلمانی گرجستان در اول اکتبر سال ۲۰۱۲ که در آن ساکاشویلی و حزب وی یعنی جنبش اتحاد ملی شکست خورد و قوه مقننه و اجرایی این کشور را به رقیب خود واگذار کرد، اظهاراتی مبنی بر بهبود روابط دو کشور از هر دو طرف شنیده شد، اما بهبود واقعی روابط میان این دو روی نداده است.
درباره ترکمنستان نیز باید گفت این کشور اغلب به سمت و سویی تمایل پیدا میکند که منافع آن را بیشتر تامین کند و به این دلیل شریک قابل اتکایی برای مقابله با استراتژی «مهار» غرب به شمار نمیآید.
در این میان، تنها ارمنستان باقی میماند که بهترین همراه برای روسیه در این مسیر محسوب میشود. علت این برتری را نیز میتوان در سه عامل جستجو کرد؛ نخست سابقه طولانی دوستی بین مسکو و ایروان، دوم، دشمنی دیرینه میان ارمنستان و ترکها که مجموعه ترکهای آذربایجان و ترکیه را در بر میگیرد و سوم، توافق میان مسکو و ایروان برای حضور نیروهای روسی در ارمنستان تا سال ۲۰۴۴.
با توجه به این سه عامل کلیدی که نشاندهنده نفوذ روسیه در ارمنستان است، زمینه استفاده از این کشور برای «مهارشکنی» در قبال سیاست «مهار و تحدید» غرب وجود دارد و مسکو میتواند از طریق بهبود بیش از پیش روابط خود با ایروان و همین طور دامن زدن به اختلافات موجود در روابط این کشور با برخی همسایگانش، زمینه تقویت تنها عنصر «مهارشکن» خود در منطقه آسیای میانه را فراهم سازد.
/فارس