به گزارش « سراج24» رژیم اشغالگر قدس روز شنبه رسماً از مرگ آریل شارون، نخست وزیر اسبق این رژیم خبر داد. شارون 86 ساله درسال 2006 در پی عمل جراحی ناشی از نارسایی حاد کلیوی، دچارسکته مغزی شد و به کما رفت.
او روز گذشته پس از هشت سال زندگی با نفس مصنوعی سرانجام تسلیم مرگ شد تا جهان معاصر از شر یکی از شرورترین انسانها رهایی یابد.
او صاحب تاریخی خونین از حیث جنایت بر ضد بشر و کشتارگروهی است تا جایی که سربازان تحت امر او در گردان چتربازها که با گردان 101 ارتش صهیونیستی ادغام شده بود، به وی لقب پادشاه داده بودند. او البته ملقب به القاب دیگری همچون بلدوزر، کودک کش و پدر شهرک سازی نیز است.
14 ساله بود که خوی خونریزی اش علیه مسلمانان و فلسطینیان او را نامزد عضویت در گروه تروریستی هاگانا(سال1942) کرد. هاگانا متشکل از گروهی از صهیونیستها بود که به کمک استعمارگران وقت انگلیسی مأموریت قتل عام فلسطینی ها و ایجاد رعب و وحشت در بین آنان جهت بستر سازی برای ورود صهیونیستها به فلسطین را داشت.
هاگانا در آن زمان اقدامات متعددی را برای خارج کردن فلسطینیان از خانه ها و زمینهایشان طراحی و پیاده سازی کرده بود و در صورت بروز مخالفت، مخالفان را به قتل می رساند. این گونه گروه ها پس از تأسیس دولت، اولین هسته های ارتش رژیم صهیونیستی را تشکیل دادند.
نام شارون با مجموعه ای از جنایات علیه فلسطینیان و ملتهای عربی و اسلامی عجین شده است و از این حیث او پرسابقه ترین صهیونیستی است که دستش به خون هزاران فلسطینی و مسلمان آلوده است. فاجعه کشتار مردم روستای قبیه فلسطین در 1953 که طی آن یک گروه صهیونیستی به رهبری شارون، 69 زن و کودک را ذبح کردند، برای نخستین بار مردی را به جامعه صهیونیستی معرفی نمود که در شقاوت و سنگدلی همتایی نداشت.
او بواسطه همین شقاوتش خیلی زود مناصب نظامی و پس از آن حکومتی را طی کرد. جنایت گروه تحت امرش علیه اسیران مصری در سال 1967 و سپس وقوع جنایت صبرا و شتیلا بر ضد آوارگان فلسطینی در لبنان، خیلی زود شارون مجرم را به یک شخصیت بین المللی تبدیل کرد. وسوسه جنون آمیز قدرت و ثروت، از مشخصات بارز او محسوب می شد. رفتار تحریک آمیز او علیه مسلمانان جهان در حادثه یورش به مسجد الاقصی در سال 2000 را که بسترساز انتفاضه دوم فلسطینیان شد، اوج جاه طلبی و قدرت طلبی شارون می توان به حساب آورد.
او با وعده سرکوب انتفاضه تنها در100 روز به راحتی آرای جامعه صهیونیستی را از آن خود کرد و سوار بر مرکب غرور و زور شد. از زمان به قدرت رسیدنش تا زمان مرگ مغزی اش در ژانویه سال 2006 به دستور مستقیم او بیش از 5 هزار شهروند فلسطینی که یک سوم آنان را کودکان تشکیل می دادند به شهادت رسیدند. در این مدت شاید بارز ترین جنایتی که از او سر زد و افکار عمومی جهان را به تفکر درباره قساوت او واداشت، شهادت «محمد الدوره» کودک 11 ساله فلسطینی در آغوش پدرش و همچنین ترور «شیخ احمد یاسین» رهبر معنوی حماس روی ویلچرش در پی اصابت موشک هوا به زمین «توماهوک» بود. علاوه بر این، تاریخ زندگی شارون مملو است از جنایات بزرگ و کوچکی که با یک جست و جوی ساده در موتورهای جست و جوگر اینترنتی عیان می شود.
شارون برای فلسطینی ها هیچ تفاوتی قایل نبود. برای او فلسطینی سازشکار به همان اندازه خطر ناک بود که فلسطینی مقاوم. ترور یاسر عرفات، دبیر کل جنبش فتح در همان سالی که شیخ احمد یاسین، رهبر جنبش حماس ترور شد، مصداقی بر این مدعاست؛ این عملکرد او البته باید برای رهبران این روزهای جامعه فلسطینی درس عبرتی باشد.
شارون هرچند در آمال خود برای سرکوب انتفاضه فلسطینیان پس از گذشت پنج سال از کسب قدرت ناکام و ناتوان ماند، اما تا آخرین روزهای زندگی اش ذره ای از حس خشونت طلبی و جنایت پیشه گی کاسته نشد.
از ناکامی های او همین بس که چهار سال پس از اظهار شعار نابودی 100 روزه مقاومت و انتفاضه در 17 اگوست سال 2005 با دستان خود طرح خروج یکجانبه از نوار غزه(تخلیه شهرک های صهیونیستی ) پس از 38 سال اشغالگری این منطقه امضا کرد.
غزه ای که به اردوگاه های جریانهای مقاومت در فلسطین تبدیل شده بود و هزینه های هنگفت امنیتی را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کرده بود.
از خشونت طلبی های او در روزهای آخر زندگی اش همین بس که بگوییم به هنگام خروج از نوار غزه تمامی زمینهای کشاورزی فلسطینیان این منطقه را آغشته به سم کرد تا دیگر برای اهالی اصیل خود کاربردی نداشته و برای همیشه فلسطینی ها از حیث اقتصادی وابسته به رژیم اشغالگر قدس باشند.
مرگ شارون دو پیام همزمان به دو جامعه صهیونیستی و فلسطینی دارد؛ به صهیونیستها متذکر می شود که هیچ جنایتی پایدار نخواهد ماند و تاریخ بدون شک عملکرد جانی ها را روزی به قضاوت افکار عمومی خواهد گذاشت و به فلسطینی ها هم ثابت می کند که اساساً صهیونیستها نه به فلسطینی مذاکره کننده ارجی می نهند نه به فلسطینی مقاوم. نتیجه اینکه با یک روش می توان در برابر چنین دشمنی ایستاد و آن جهاد و مقاومت در لوای وحدت است.
شارون از سال 2006 و در حالی که نخستوزیری رژیمصهیونیستی و رهبری حزب تازهتأسیس «کادیما» را بر عهده داشت، بعد از دو سکته مغزی به کما رفت و از آن زمان با صرف هزینههای فراوان زندگی نباتی داشت.
شارون تا سال 2010 در مرکز درمانی شبا، در نزدیکی تل آویو تحت مراقبت بود. یک تیم از پرستاران به صورت 24 ساعته بدن شارون را برای جلوگیری از زخم بستر جابجا میکردند. یک پرستار نیز همواره شبها بر عملکرد دستگاهها نظارت دارد.
شارون که همواره چاقی و اضافه وزنش مشهود بود، به گفته پزشکان در زمان مرگ وزنی کمتر از 50 کیلوگرم داشت.
شارون در سالهای آخر جهت نگهداری از بیمارستان به منزلی در جنوب اسرائیل منتقل شده بود. هزینه نگهداری و مراقبت از شارون سالانه نزدیک به نیم میلیون دلار برآورد میشد و رسانهها همین هزینه بالا را یکی از دلایل انتقال شارون به خارج از بیمارستان به یک منزل مسکونی در جنوب اسرائیل اعلام کردهاند.
با توجه به اعلام مرگ آریل شارون، در این گزارش ویژه نگاهی دوباره به زندگی حیوانی قصاب صبرا و شتیلا خواهیم داشت.
آریل شارون، وزیر جنگ و نخستوزیر پیشین رژیم اسرائیل که پس از سالها زندگی نباتیاش نیز به پایان رسید از جمله دست پروردههای صهیونیسم است که کلکسیونی از جنایات به شیوههای مختلف را در پرونده افتخارات خود دارد. شارون طی حیات ننگین 85 ساله خود از هیچ جنایت و عمل ضدبشری علیه ساکنان سرزمین غصب شده فلسطین کوتاهی نکرده و افتخار قتل نوزاد چند روزه تا زنان و مردان کهنسال را از آن خود کرده است.
* شروع کشتار فلسطینیان از 13 سالگی
آریل ساموئل مردخای شاینرمن، معروف به آریل شارون، در سال 1928 در خانوادهای یهودی و لهستانیالاصل بدنیا آمد. پس از مهاجرت از لیتوانی به فلسطین، در همان سنین نوجوانی روحیه قساوت و جنایت به خوبی در شارون به چشم آمد. در سن 13 سالگی وی به گروهی موسوم به "هاگانا" پیوست. وظیفه این گروه از سال 1920 تا 1948 در منطقه تحت تسلط انگلستان، بیرون کردن فلسطینیان از خانهها و زمینهایشان با هدف تصرف مناطق فلسطینینشین بود. شارون در این گروه و از همان سنین 13 - 14 سالگی، با آدمکشی آشنا شد. در روند غصب زمینهای فلسطینیان، شارون فلسطینیهایی که مقاومت میکردند را به قتل میرساند.
شبه نظامیان هاگانا - هسته اصلی ارتش غاصب اسرائیل مأمور تخریب و تصرف خانه ها و زمین های فلسطینیان بودند
هاگانا گروههایی از مهاجران یهودی بودند که با مسلح شدن توسط نیروهای انگلیسی حاضر در فلسطین، به تدریج تا زمان اعلام رسمی تشکیل دولت اسرائیل، وظیفه غصب اراضی فلسطینیان را بر عهده داشتند و بعدها پس از تشکیل این رژیم، بنیان ارتش اسرائیل، همین شبه نظامیان هاگانا بودند. پیش از هاگانا نیز از سال 1907، گروههایی تحت عنوان "هاشومیر" و "برگیورا" برنامهریزی و اشغال تدریجی فلسطین را کلید زده بودند.
به جز عملیات اشغال اراضی فلسطینیان، هاگانا وظیفه قاچاق انسان و ورود غیرمجاز یهودیان به فلسطین را نیز بر عهده داشت.
آریل شارون در لباس شبه نظامیان هاگانا
آرایل شارون تا سن 19 سالگی در هاگانا عملیات تجاوز، غارت و غصب املاک ساکنان فلسطین را بخوبی انجام داد تا در سال 1947 و در سن 19 سالگی به عضویت نیروهای امنیتی شهرکهای یهودی نشین در آمد.
در جنگ 1947 شارون فرمانده گروهان پیاده نظام اسرائیل در اسکندریه بود و در جریان این جنگ نیز مجروح شد اما جان سالم به در برد.
وی پله های ترقی در ارتش اسرائیل را به سرعت طی کرد و در سال 1952 به فرماندهی اطلاعات مرکزی ارتش این رژیم منصوب شد.
شارون با تشکیل گردانی به نام گردان 101، متشکل از زندانیان یهودی خطرناک و عمدتا محکوم به مرگ، حمله به روستاهای فلسطینی و پاکسازی نژادی را آغاز کرد. حمله به روستای القبیه، 41 خانه را همراه با ساکنان آن منفجر کردند. در جریان این حمله 70 فلسطینی کشته شدند. شارون بعدها مدعی شد گمان میکرده که این خانهها خالی از سکنه هستند.
روستای القبیه در شمال شرقی بیتالمقدس و در 44 کیلومتری غرب رامالله واقع است. در ساعت 7 بعدازظهر 14 اکتبر 1953 مورد حمله شبه نظامیان هاگانا قرار گرفت. در این هجوم، صهیونیستها با لباس مبدل و به رهبری آریل شارون، 70 زن و مرد و کودک فلسطینی را قتل عام کردند.
* خود زنی برای فرار از پاسخگویی
در سال 1973 و در جریان جنگ موسوم به یوم کیپور میان مصر و اسرائیل که به اشغال صحرای سینا و بحران کانال سوئز منجر شد، شارون و گردانهای تحت امرش بارها از دستورات رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل در آن زمان سرپیچی کردند و بارها بدون اجازه از فرماندهان، به مواضع نیروهای مصری حمله کرد که منجر به کشته شدن دهها نظامی اسرائیلی شد. اعمال خودسرانه شارون تا سالها موجی از انتقاد علیه وی را به همراه داشت. وی پس از شکست اولیه از نیروهای مصری، برای تحت تاثیر قراردادن فرماندهان مافوق خود، وانمود کرد که در جریان درگیری مجروح شده است.
شارون پیش از این در جریان حمله نافرجام به بیتالمقدس برای اشغال آن که از سوی نیروهای نظامی اردنی عقب رانده شده بود، شایعه مجروحیت شدید خود را مطرح کرد که باز هم نادرستی آن مشخص شد.
شارون در تمام عملیاتهایی که با شکست همراه بوده، برای فرار از بازخواست و کاستن از انتقادات، زخمی می شد!
در زمان مناخیم بگین، شارون به وزارت شهرکسازی و کشاورزی منصوب شد. وی در سخنرانی خود و اعلام سیاستهای اسکان خود خطاب به یهودیان گفته بود: "همه باید بروند و هرچه می توانند زمین ها و ارتفاعات (فلسطین) را تصاحب کنند تا بر وسعت سرزمین یهود افزوده شود. هر آنچه امروز تصاحب کردید برای شما خواهد بود و اگر تصرف نکنید سرزمین آنها (فلسطینیان) باقی خواهد ماند."
مناخیم بگین در سال 1981، وی را به سمت وزارت جنگ این رژیم برگزید تا سکوی پرتابی باشد برای جنایتهای هولناک بعدی شارون.
* کلکسیون جنایات شارون
شارون بطور رسمی قتل و کشتار را از 13 سالگی آغاز کرد. در همان زمان عضویت در هاگانا شارون فلسطینیان بسیاری را در جریان تصرف زمینهایشان به قتل رساند.
منفجر کردن 41 خانه به همراه ساکنان آن در روستای القبیه و قتل عام 70 فلسطینی – عمدتا زن و کودک – از اولین قتل عام های شارون محسوب میشود. اما این ننگ بشریت در ادامه حیات سیاسی خود در سمتهای وزیر شهرکسازی و وزیر جنگ و در نهایت نخستوزیری، جنایتی را در تاریخ ثبت کرد که دیگر کشتارهای وی در زمان عضویت در ارتش و فرماندهی عملیاتهای متعدد نظامی چندان به چشم نمیآید.
* کشتار دیر یاسین؛ جنایتی دیگر از شارون و هاگانا
"دیر یاسین" نام دهی کوچک در نزدیکی بیتالمقدس است. تعداد ساکنان این ده در سال 1948 نزدیک به 700 نفر بود. در روز 10 آوریل این سال، این ده شاهد هجوم 3 گروه مسلح به نام ارگون به سرکردگی مناخیم بگین، گروه شتیرن به سرکردگی اسحاق شامیر و گروه هاگانا به سرکردگی دیوید بن گوریون بود. در این یورش که با مقاومت ساکنان ده همراه بود 250 نفر که بیشتر آنها را زنان، کودکان و سالمندان تشکیل میداد کشته شدند. همچنین در این حمله فجایع دیگری از جمله تجاوز جنسی، مثله کردن، پاره کردن شکم زنان باردار و منفجر کردن منازل نیز رخ داد.
شارون در سال 1956 فرمانده تیپ زرهی ارتش اسرائیل شد و به درجه ژنرالی ارتقاء یافت. پس از جنگ شش روزه، با پیوستن به حزب لیکود، وارد عرصه سیاست شد و به عضویت کنیست – پارلمان – این رژیم در آمد. در زمان نخستوزیری اسحاق رابین، شارون به لطف سابقه درخشان کشتار و اشغال، مشاور نظامی وی شد.
* کشتار صبرا و شتیلا ننگی ابدی برای شارون و اسرائیل
حادثه هولناک کشتار صبرا و شتیلا که عنوان "قصاب صبرا و شتیلا" را نیز برای شارون به همراه داشت، از تکاندهندهترین جنایات وی است.
پس از ناکامی تلاش صهیونیست ها برای واداشتن لبنان به صلح و خروج اعضای سازمان آزادی بخش فلسطین، اسرائیل بیروت را به خاک و خون کشید و بشیر جمایل، رهبر فالانژیست ها – مسیحیان مارونی لبنان- را به عنوان رئیسجمهور لبنان منصوب کردند. اما کمتر از 3 هفته، در انفجار دفتر حزب فالانژ، وی و بسیاری از مقامات این حزب کشته شدند.
پس از این انفجار، نیروهای رژیم صهیونیستی اردوگاه آورگان فلسطینی در جنوب بیروت که بیش از 30 هزار فلسطینی و لبنانی در آن سکونت داشتند، به محاصره خود در آورند.
نظامیان صهیونیست به فرماندهی آریل شارون به همراه شبه نظامیان مسیحی فالانژ، با محاصره این اردوگاه، سعی داشتند نیروهای سازمان آزادی بخش فلسطین را که دستاوردهای بسیاری را کسب کرده و تهدیدی برای اسرائیل بودند متلاشی کنند و لبنان را به منطقه امن اسرائیل تبدیل کنند.
حمله به اردوگاه روز 16 سپتامبر 1982 – 25 شهریور 1361 – آغاز شد. حملهای که ظرف 38 ساعت فاجعه ای باور نکردنی رقم زد. 3300 آواره فلسطینی و لبنانی به وحشیانهترین شکل ممکن به قتل رسیدند.
آغاز عملیات با ورود شبه نظامیان فالانژ به اردوگاه و حمایت نظامیان صهیونیست کلید خورد. سپس با ورود صهیونیستها کشتارها به اوج خود رسید.
گفتههای بازماندگان فاجعه صبرا و شتیلا بیانگر اوج خوی درندگی صهیونیستهاست.
به گفته برخی از این بازماندگان، ابتدا کشتارها با سلاحهای سرد نظیر چاقو و تبر به فجیعترین شکل ممکن آغاز شد. صهیونیستها و فالانژیستها با ورود به خانههای آورگان، به طرزی وحشیانه با بریدن سر و اعضای بدن فلسطینیان آنها را به قتل میرساندند. به زنان و دختران پیش از کشتن آن ها بارها تجاوز میکردند و سپس آن ها را به قتل می رساندند.
کشتن زنان باردار و دریدن شکم های آنها، زنده زنده سوزاندن کودکان و ذبح آن ها از جمله خاطرات تلخ بازماندگان این واقعه است.
دیوید هرست، نویسنده کتاب " تفنگ و شاخه زیتون؛ ریشه های ناآرامی ها در خاورمیانه" که به عنوان خبرنگار در زمان نسلکشی صبرا و شتیلا در بیروت حضور داشت، مشاهداتش را اینگونه در کتاب خود آورده است:
اولین واحد شامل 150 شبه نظامی فالانژیست از در اردوگاه شتیلا وارد شدند که گروهی از آنها علاوه بر سلاح، چاقو نیز به همراه داشتند. قتل عام به مدت 38 ساعت شروع شد و حتی در شب نیز با روشن کردن محوطه اردوگاه توسط اسرائیلیها ادامه داشت: آنها به زور وارد خانههای مردم شده و فلسطینیهای در خواب را به رگبار مسلسل بستند. فالانژها بعضاً قبل از کشتن آنان را شکنجه میدادند چشمهایشان را درمیآوردند، زنده زنده پوستشان را میکندند، شکمها را میدریدند، به زنان و دختران گاه بیش از 6 بار تجاوز میکردند و بعد سینههایشان را میبریدند و در آخر به ضرب گلوله آنها را از پا درمیآوردند. بچهها را از وسط دو شقه میکردند و مغزشان را به دیوار میکوبیدند. در حمله به بیمارستان عکا تمام بیماران را بر روی تخت خود کشتند. دست بعضی را به ماشین میبستند و در خیابانها میکشیدند، دستهای فراوانی برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد. اجساد مردم تا چند روز بر زمین مانده بود و گربه ها از گوشت آنها میخوردند و آنقدر وحشی شده بودند که به مردم زنده نیز حمله میکردند زیرا به خوردن گوشت انسان عادت کرده بودند.
مقامات ارتش اسرائیل، از جمله ژنرال آموس یارون فرمانده این نیروها در لبنان، بر بالای بام ساختمانی 7 طبقه در 200 متری اردوگاه مستقر شده بودند و از نزدیک بر این فاجعه نظارت می کردند. با وجود اعلام خبر قتل عامل به ژنرال رافائل ایتان رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، وی دستور داد کشتار تا ساعت 8 صبح روز بعد نیز ادامه پیدا کند.
پس از ورود نظامیان به اردوگاه، تانکها و بلدوزرها نیز وارد اردوگاه شده و مناطقی را که نظامیان ترک کرده بودند به گلوله بسته و سپس با بولدوزر صاف میکردند. با نزدیک شدن به ساعات پایانی عملیات، بولدوزرها با حفر گورهای دستهجمعی، بسیاری از قربانیان را به همراه بسیاری دیگر که هنوز زنده بودند دفن کردند. به همین دلیل نمیتوان تعداد دقیق کشتهها را تخمین زد.
پس از حضور صلیب سرخ در اردوگاه، هیچ یک از کشتهها به عنوان اعضای سازمان آزادی بخش فلسطین شناسایی نشدند و همگی غیرنظامیان و آوارگانی بودند که در آنجا پناه گرفته بودند.
شارون پس از این نسل کشی، به عنوان مسئول غیر مستقیم در کشتار معرفی شد و مدتی بعد از وزارت جنگ اسرائیل استعفا داد.
وی سپس با رسیدن به پست نخست وزیری، به جنایات خود علیه فلسطینیان ادامه داد.
شارون پس از رسیدن به نخست وزیری، با رفتن به مسجد الاقصی و تحریک فلسطینیان، درگیریهای خونینی را میان نظامیان اسرائیلی و فلسطینیان باعث شد که بعدها سرآغاز انتفاضه مسجد الاقصی شد.
* کشتار پناهندگان در روستای قانا
روستای قانا در جنوب لبنان در سال 1996 و در جریان جنگ لبنان مقر نیروهای سازمان ملل بود. با حمله جنگندههای اسرائیلی به جنوب لبنان، بسیاری از زنان و کودکان برای در امان ماندن از این حملات به مقر نیروهای سازمان ملل در این روستا پناه بردند. اما نیروهای رژیم صهیونیستی با زیرپا گذاشتن تمام مقررات و حقوق بینالمللی و انسانی، این منطقه و ساختمان مورد نظر را زیر آتش سنگین توپخانه ویران کردند. در جریان این عملیات که موسوم به "خوشههای خشم" بود، بیش از 100 نفر که 33 نفر از آنها کودکان زیر ده سال بودند، به شهادت رسیدند.
* قتل مستقیم دو کودک فلسطینی
"جرج اسلویتزر" کارگردان هلندی درباره جنایت صبرا و شتیلا گفته است هنگام حمله نظامی اسرائیل به بیروت، پایتخت لبنان در سال 1982، شارون را مشاهده کرده که با کلت کمری خود دو کودک فلسطینی را در اردوگاه صبرا و شتیلا به قتل رسانده است .
اسلویتزر در مصاحبه با روزنامه فولکس کرانت چاپ هلند گفت: در حالی که کنار وزیر جنگ وقت اسرائیل ایستاده بود مشاهده کرد که وی با کلت کمری خود دو کودک فلسطینی را در فاصله تقریبا 10 متری در بخش ورودی اردوگاه صبرا و شتیلا به قتل رساند.
* قتل عام اسرای مصری
در جریان بحران کانال سوئز در سال 1956، نیروهای تحت امر شارون، نزدیک به 300 زندانی غیر مسلح مصری را قتل عام کرده و در گورهای دستهجمعی دفن کردند. روزنامه دیلی تلگراف انگلیس پس از 40 سال از این جنایت شاورن و نیروهای تحت امرش پرده برداشت که در آن زمان تنشهای بسیاری در روابط مصر و اسرائیل ایجاد کرد.
* ترور رهبران فلسطینی
در زمان نخست وزیری شارون تروریسم دولتی اسرائیل پر رنگتر شد و ترور رهبران فلسطینی جدی تر در دستور کار این رژیم قرار گرفت.
وی با راه اندازی جوخههای مرگ، سیاست حذف رهبران مقاومت را کلید زد. شارون پس از کنارهگیری از پست نخستوزیری نیز فعالیت در این جوخهها را ادامه داد.
ترور شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی از رهبران مقاومت اسلامی فلسطین، از جمله بارزترین عملیات ترور در زمان نخست وزیری شارون بوده است.
شارون که مدتها به عنون نماد توسعهطلبی در اسرائیل و اسطوره یهودیان نامیده میشد، به دلیل جنگ لبنان و سیاستهای غلط بعدی در زمان وزارت شهرکسازی و وزارت جنگ، اکنون به یکی از متهمان اصلی در تضعیف اسرائیل و قدرت گرفتن حزبالله در لبنان تبدیل شده است.
وی در زمان پیوستن به حزب لیکود و برای جلب آرا در راه رسیدن به مقام نخستوزیری قول داده بود که در صورت انتخاب شدن به عنوان نخستوزیر، ظرف 100 روز کار فلسطین و فلسطینیان را یکسره کند و موقعیت اسرائیل را تثبیت نماید.
* ترور اسحاق رابین
قساوت شارون تنها محدود به غیریهودیان نبوده و این ننگ بشریت به دوستان خود نیز رحم نکرده است. بسیاری در اسرائیل شارون را بدلیل نفرت از اسحاق رابین، عامل ترور وی معرفی می کنند.
آریل شارون، اسحاق رابین را به علت امضای پیمان صلح با یاسر عرفات، خائن خوانده بود.
* فساد مالی و زمین خواری
در برابر کشتارهایی نظیر صبرا و شتیلا و دیگر قتل عام های شارون، سخن گفتن از فساد مالی شاید به طنز بیشتر شباهت داشته باشد. اما شارون در زندگی خود به جنایت علیه بشریت اکتفا نکرد و مجموعهای از جنایت، نسلکشی، قتل عام، فساد مالی، رشوه، سوء استفاده از قدرت، فساد مالی فرزندان، دو بار ازدواج و دو بار طلاق، و ... را در کارنامه سیاه خود ثبت کرده است.
عمری شارون، فرزند ارشد شارون، در سال 2008 از سوی دادگاه عالی اسرائیل به جرم تقلب و رشوه در جریان انتخابات حزب لیکود به 9 ماه حبس محکوم و راهی زندان شد. وی و به همراه پدرش با سوء استفاده از نفوذ و قدرت سیاسی، شرکتهایی پوششی تاسیس کردند تا به کاندیداتوری آریل شارون برای رهبری حزب لیکود و نخست وزیری کمک مالی کنند.
خود آریل شارون نیز پس از ورود به کنیست اسرائیل، زمینهای بسیاری را در اراضی اشغالی تصاحب کرده و به نام خود زده بود. با تصویب قانون امکان خرید و فروش سرزمینهای اشغالی، شارون و دستیارانش وارد عمل شده و بسیاری از اراضی اشغالی را تحت عناوین مختلف به تصرف خود در آوردند.
توهم پسر شارون: نگاههای پدرم همچنان مصمم و قوی است او امسال به خانه باز خواهد گشت.
با وجود کمای شارون و زندگی نباتی او به کمک دستگاههای پزشکی، پسر وی سال گذشته در سخنانی در توصیف وضعیت آن زمان پدرش اظهاراتی داشت که رسانهها با حالتی تمسخر آمیز به انعکاس این صحبتها پرداختند.
سال گذشته عمری شارون، یکی از پسرهای آریل شارون، وضعیت پدرش را غرور آمیز خوانده و نگاه وی را سرشار از امید و مصمم تفسیر کرده بود. به گفته پزشکان، چشمهای شارون در زمانی که در کما به سر میبرد گاهی بدلیل شوکهای مغزی ناگهان باز میشد و تا ساعتها باز میماند و دوباره بسته میشد. به همین دلیل عمری و گیلاد شارون، دو پسر وی، همچنان به بازگشت پدرشان امیدوار بودند.
با اینکه پزشکان از سالها پیش هرگونه هوشیاری و امکان بازگشت شارون را غیرممکن خوانده بودند، عمری شارون در مصاحبه با نیویورک تایمز گفته بود پدرش به اون نگاه میکند و صدای او را میشنود. هرگاه که از او میخواهم او انگشتانش را حرکت میدهد.
وی در توصیف بدن نحیف و بی جان شارون گفته بود: پدرم همانند یک پادشاه بر تخت خود به آرامی خوابیده است؛ مصمم، قوی و سالم. گونههای او نیز از سلامت به سرخی میزند. اندکی هم از گذشته چاق تر شده است! پدرم امسال به خانه باز خواهد گشت!
* افسانه های یهودیان درمورد مرگ شارون
پت رابرتسون، از مسیحیان اوانجلیست اسرائیل، در مصاحبهای، مرگ شارون را عذاب خداوند برای وی دانسته است. رابرتسون معتقد است شارون بدلیل سیاستهای غلطی که منجر به تاخیر در شکلگیری سرزمین یکپارچه یهودی، از سوی خداوند مجازات شده و اکنون با مرگ دست به گریبان است. این صهیونیست تندرو به سایر نخست وزیران اسرائیل هشدار داد در صورتی که راه شارون را پیش بگیرند، سرنوشتی به مانند او در انتظار آنها خواهد بود.
شارون در اواخر عمر سراسر جنایت خود بدلیل عقب نشینی از غزه و شکست از مقاومت فلسطین، مورد انتقاد صهیونیست ها قرار گرفته بود.
* نفرین "تازیانه های آتش"، آموزه های کابالیستها
شایعه و افسانه دیگری که در مورد مرگ شارون مطرح است، گرفتار شدن وی به نفرین یهودیان کابالا و نفرین معروف "پولسا دنورا" به معنای "تازیانههای آتش" است.
براساس آموزه های کابالیستها، با انجام این مراسم فرشتههای آسمانی تمام نفرینها و صفات بد ذکر شده در کتاب مقدس را برای فرد مورد نفرین فرود میآورند تا به خاطر گناهانی که انجام داده مجازات شود. در میان یهودیان این شایعه مطرح شده است که پیش از ترور اسحاق رابین، این مراسم برای وی برگزار شده و وی به این نفرین گرفتار شده است. همین مطلب در مورد آریل شارون نیز معروف است که پیش از سکته مغزی وی، مراسم مشابهی برای نفرین شارون برگزار شده است. براساس گفته های "آویگدور اسکیم" از خاخامهای اعظم "هیکل امونیم"، شش ماه قبل از حملات مغزی شارون، مراسم نفرین او برگزار شده و در آن مراسم از فرشته مرگ خواسته شده تا نخستوزیر اسرائیل را به دلیل عقبنشینی از غزه بکشد و روح او را در عذاب نگه دارد.
گاوداری محل دفن آریل شارون شد
رسانه صهیونیستی "تایمز آو اسرائیل" در خبری نوشت شارون قرار است در روز دوشنبه 13 ژانویه سال 2014 در گاوداریاش دفن شود؛ جایی که تلاش خواهد شد از قبرش در مقابل ابراز احساسات متنفرین از او محافظت شود.