اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۵۵:۴۲
اذان ظهر ۱۲:۰۴:۲۳
اذان مغرب ۱۸:۵۹:۵۶
طلوع آفتاب ۰۵:۲۶:۰۹
غروب آفتاب ۱۸:۴۱:۰۸
نیمه شب ۲۳:۱۸:۵۵
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۲/۰۹/۱۳ - ۱۳:۳۱
سالروز درگذشت علی حاتمی

شاعری که وقف سینمای ایران شد

سینمای ایران در طی حیات ۱۱۰ ساله اش، چهره های ماندگار بسیاری را به خود دیده است؛ چهره هایی که توانستند با عملکردشان، سنگ محک کیفی در این سینما باشند و به وزنه ای قابل اتکال برای مردم و هنرمندان سینما تبدیل شوند.حاتمی یکی از آنهاست.

شاعری که وقف سینمای ایران شد

 

به گزارش «سراج24»، 17 سال از درگذشت "علی حاتمی" می گذرد؛ کارگردانی که به دلیل استفاده از دیالوگ ها و مونولوگ های عمیق و کوتاهش، به "سعدی سینمای ایران" شهره شده است.
نخستین فیلم حاتمی به سال 49 باز می گردد؛ زمانی که سینمای فیلمفارسی به اوج خود رسیده بود و زمزمه های سینمای روشنفکرانه، گوش به گوش می چرخید.در این سال بود که حاتمی، "طوقی" را ساخت؛ فیلمی که نه اثری از فحشای فردی و اجتماعی در آن بود و نه لفاضی های مختص آن دوران که به قهرمان داستان پر و بالی کذایی می داد؛ حاتمی از نخستین ساخته سینمایی اش نشان داد که نگاه ویژه ای به اصل خانواده دارد؛ نگاهی که تا آن زمان اینچنین تکنیکال و ویژه به خانواده نشده بود را علی حاتمی در "طوقی" نشان داد و حتی شخصیت پردازی قهرمان داستانش را به گونه ای مهندسی کرد که در عین رفتارهای ایضایی مختص به سن و سالش، به شدت تابع بی بی نابینایش بود و این رابطه، خود را در اشکال مختلفی در فیلم نشان می داد.
"طوقی" از همان سال بر سر زبان ها افتاد و نام "علی حاتمی" به طور رسمی در کنار فیلمسازان جریان روشنفکری آن سال ها یعنی "داریوش مهرجویی" و "مسعود کیمیایی" قرار گرفت.
در ماه های پایانی همان سال، حاتمی، فیلم دوم خود را استارت می زند."حسن کچل" در سینمای ایران از چند لحاظ، فیلمی ویژه است: نخست آن که این فیلم، اولین ساخته موزیکال سینمای ایران شناخته می شود که در آن، شعر و موسیقی به عنوان بندهایی از فیلمنامه لحاظ می گردند و نه تنها به عنوان فرعیات فیلم برای جذاب کردن بیشتر آن.بسیاری از دیالوگ ها در این فیلم توسط شعر بیان شده و کارکرد موسیقی نیز به پیشبرد درام کمک می کند.دوم: نگاهی که در این فیلم به افسانه شیشه عمر دیو می شود، نگاه به دور از کلیشه های مرسوم آن زمان و حتی زمان فعلی بوده است.در آثار مشابه همواره قهرمان، یک مسیر معینی را می پیمایند و در نهایت با شکستن شیشه عمر دیو، پیروز میدان لقب می گیرند اما هنر حاتمی در این اثر به این ترتیب بود که برای این فیلم به مانند هر فیلم سینمای دیگری، فیلمنامه مرسومی نوشت و قهرمان را از دل اجتماع روزش به دیار افسانه فرستاد در حالی که هر دو طرف، مولفه های خود را حفظ می کردند؛ حسن کچل متعلق به تهران 49 بود و چل گیس هم متعلق به باغ پردرخت افسانه ای.رسیدن به نقطه اشتراک این دو فضای آوانگارد، هنر بزرگی بود که "علی حاتمی" از خود نشان داد و حساب خودش را از سایر کارگردانان فعال آن سال ها جدا کرد."حسن کچل" رهاورد دیگری نیز برای حاتمی جوان داشت و آن اینکه هنر والای او را در سرودن شعر به همگان نشان داد؛ تمام اشعار این فیلم سروده خود حاتمی بود؛ جوهره ای که در تمام آثار حاتمی به کار برده شد و تمام دیالوگ ها و مونولوگ های او را به سمت ژرفایی پیش برد که رنگ و بوی فیلمنامه های او را دوست داشتنی و معتبر می نمود.
این فیلم نیز به مانند "طوقی" با استقبال قابل توجهی از سوی مردم مواجه شد و نشان داد که مردم، تنها به فیلمفارسی های عریان آن زمان روی خوش نشان نمی دهند و تشنه تازگی و نگاه عمیقی هستند که به واسطه سینمای روشنفکرانه آن سال ها، می توانستند با آنها، به تامل بیشتری واداشته شوند.
"بابا شمل" فیلم بعدی حاتمی بود که در سال 50 ساخته شد.فیلمی که باز، توجه ویژه ای به خانواده داشت اما نرم داستانی اش با توجه به اقتضای فضاهای فیلم سازی آن سال ها، حول مسائل جوانانی بود که تاکنون بارها در فیلمفارسی ها به آنها پرداخته شده بود اما "باباشمل" یک تفاوت اساسی با آن فیلم ها داشت.نوع رقابت عشقی که در این فیلم نشان داده می شود، به نوعی آسیب شناسی شده و همین، اجازه نمی دهد تا حوادث کلیشه ای دیگر فیلم ها برای 3 کاراکتر اصلی فیلم رخ دهد و بدین ترتیب، فیلم به شکلی خودخواسته، از مفاهیمی چون برهنگی، خیانت و فضاهای کلیشه ای فارغ شده و آنچه دیده می شود نوعی مردانگی است که تا آخرین فیلم ها حاتمی نیز دیده می شود.
حاتمی با سه فیلمی که در عرض 2 سال ساخت، سبک و سیاق خاص خود را در فیلمنامه نویسی نشان داد؛ او مولفه هایی برای خود داشت که خانواده و نشان دادن مردانگی  قهرمانانش، در راس آنها بود. به این دو عنصر بیفزایید شاعرانگی های نوشته هایش که سبب می شد طریق حاتمی، طریقی خاص و منحصر به فرد باشد که نه تنها در آن سال ها بلکه تا امروز نیز نتوانسته کسی را به رقابت با این کارگردان بزرگ نزدیک نماید.
"قلندر"در سال 51 جلوی دوربین می رود.فیلمی که روایتگر عشق مثلثی با همان مولفه های ساختاری سینمای حاتمی است که پاک نشان دادن قهرمان را سرلوحه کار خود قرار می دهد و با اینکه پسر جوانی، خواهر ناتنی خود را در خانه بزرگ می کند و به او علاقمند شده، اما هیچگاه به چشم ناپاک به او نگاه نمی کند و حتی برای خوشبختی او ، از امیال خود نیز می گذرد.این اتفاق تا قبل از حاتمی، در چندین فیلم سینمایی دیگر نیز رخ داده بود اما برگ برنده فیلم حاتمی، دور بودن شخصیت پردازی ها و فیلمنامه از عناصر شعاری بود."عشق مثلثی" از ابتدای ورود سینما به ایران، جزو یکی از سوژه های مورد علاقه فیلمسازان ایرانی بود اما برای غلیظ نشان دادن سوز و گداز این مدل عشق، فیلمنامه نویس به ناچار، دست در اغراق های بی منطقی می برد که سویه فیلم را به حالتی شعاری درمی آورد و متاسفانه این اتفاق در آن سال ها در سینمای ایران و حتی سینمای فعلی که آثاری با موضوع عشق مثلثی ساخته می شود، به حالت اپیدمی درآمده بود که "علی حاتمی" با "باباشمل"، نخستین فیلم بدیع در حوزه عشق های مثلثی را نمایش داد و البته نتیجه گیشه ای خوبی هم از آن گرفت.
استفاده های بدیعی که حاتمی از سوژه های امتحان پس داده به عمل می آورد، استقبال شدید مردم را در پی داشت و همین خود انگیزه بسیار بالایی به حاتمی جوان می داد تا با سالم زندگی کردن در محیط سینما، فقط و فقط به فکر فیلمسازی باشد و از همین روست که او در سال های ابتدایی فعالیت خود، سالی دو یا سه فیلم را جلوی دوربین می برد.
"ستارخان" نیز در سال 51 ساخته شد.فیلمی که علاقه حاتمی به نشان دادن زندگی بزرگان را نشان می داد و در سال های بعد نیز برای چند بار در کارنامه سینمایی وی تکرار شد.حسن بزرگ "ستار خان" در این بود که فیلم، حالت بیان زندگینامه ای نداشت و حاتمی، یکی از کاراکترهای فیلم را مامور می کند تا با ستارخان حشر و نشر داشته باشد تا از این طریق، رفتارها و منش فردی و اجتماعی ستارخان به مخاطب شناسانده شود.اصلی روانشناختی که به شکلی زیبا در این فیلم به تصویر کشیده شد و تاثیرگذاری آن بیشتر از فیلمی بود که به شکلی مستند به تعریف و تمجید از این شخصیت انقلابی می پرداخت.اصولا حاتمی اعتقاد بسیاری به رعایت "اصول زیبایی شناسانه" در آثارش داشت و "ستارخان" یکی از نمونه های مبرهن این علاقه در کارگردانی بود که حالا دیگر یکی از وزنه های معتبر سینمای پیش از انقلاب شناخته می شد.
فیلم بعدی حاتمی تحت عنوان "خواستگار" نیز در همین سال ساخته شد.این فیلم برخلاف سر و شکل فانتزی اش، یک تراژدی عمیق فردی است که حاتمی به خوبی توانست از پس و پیش کردن مهره های دراماتیک "تقدیر" و "مردانگی"، این فیلمنامه را به سرانجام برساند.شاید اگر کمی لغزش در این چینش به وقوع می پیوست، کارنامه خوش رنگ و لعاب حاتمی، دارای یک فیلمفارسی می شد اما قدرت این فیلمنامه در آن بود که چهار پیچ بسیار مهمی که بر اساس آن، زری با مردهای دیگری ازدواج می کرد را با منطقی دراماتیک به تصویر کشید و بنابراین فیلمنامه، چفت و بست های استراتژیک خود را با قدرت هر چه بیشتر بنیان نهاد و مابقی روایت نیز متاثر از این 4 پیچ مهم، خود به خود شکل می گرفت و فیلم به شکلی کاملا آگاهانه از قرار گرفتن در مسیر فیلمفارسی اجتناب ورزید و یک تراژدی تاسف بار را رقم زد که هنوز هم می توان این فیلم را دید و از تماشای آن متاثر شد.
حاتمی در 3 سال ابتدایی فیلمسازی اش، 6 فیلم را جلوی دوربین می برد که هیچ یک از این 6 فیلم، اثری کم تماشگر نبود.اما حالا نوبت هنرنمایی این کارگردان سینما در جعبه جادویی بود."سلطان صاحبقران" علاقمندی حاتمی به تاریخ معاصر ایران را به خوبی نشان می داد به طوری که بسیاری از اتفاقات نشان داده شد در این فیلم، حتی در روزگار کنونی نیز به عنوان سندهایی بر تاریخ معاصر کشورمان نام برده می شوند.این سریال با استقبال مردم مواجه شد و نشان داد که سبک هنری حاتمی، تنها مختص مدیوم سینما نیست.
پس از موفقیت این سریال، حاتمی باتجربه، فیلم تاثیرگذار "سوته دلان" را جلوی دوربین برد؛ "سوته دلان"، ملغمه ای از نقاط قوت هر 6 فیلم ابتدایی حاتمی بود و به همین ترتیب، شاهکار سینمایی او تا آن سال لقب گرفت.در این فیلم، هم مردانگی قهرمان به تصویر کشیده شد هم پایبندی سفت و سخت او به اصل خانواده، هم چشم پاکی و طهارت نشان داده شد و هم اعتقادات مذهبی، هم آن تراژدی تاسف بار رقم خورد و هم جلوه ای از انسانیت که دل هر انسانی را به درد می آورد.حاتمی در شرایطی، تمام این مولفه ها را در "سوته دلان" به تصویر می کشد که فیلم در فضای اجتماعی روز رقم می خورد و برای رسیدن به چنین پارامترهایی، باز هم نه شعاری عمل می کند و نه دست به دامن اغراق می شود.حالا دیگر همه مطمئن شده بودند که قلم حاتمی وقتی به روی کاغذ می رود، در حکم یک جادوگر عمل می کند که راه های سحر حقیقی مخاطبان خود را به خوبی می شناسد.
آن سال ها، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و نمایه کارکرد کارگردانان نیز با تغییر چشمگیری همراه شده بود چرا که اکثر آن کارگردانان، فیلم های تاریخ مصرف داری را جلوی دوربین می بردند تا در گیشه بتوانند به سودهای سرشاری دست یابند.اما کارگردانی مانند حاتمی، چون سیاقی انسانی را در کارهایش به تصویر می کشید، هیچ تغییری را در آثارش راه نداد چرا که دغدغه او که همانا ارزش مداری و انسانیت بود همان مولفه های مورد علاقه نظام جمهوری اسلامی ایران بود و بدین ترتیب بود که حاتمی، در اولین سال های فیلمسازی در ایران پس از انقلاب، "حاجی واشنگتن" را جلوی دوربین برد.فیلمی که نمی خواهد دست به نتیجه گیری بزند و تنها نقاط اوج و حضیض یک انسان را در طول سال های زندگی اش به خوبی به تصویر می کشد.انسانی که به ظاهر در اوج خوشبختی و دنیای مورد علاقه خود قرار دارد اما به ناگهان از جاهایی که فکرش را نمی کند، به روزهای بدی پرت می شود و در آن روزها، سختی هایی رقم می خورد که در حکم آزمایش های انسانی است؛ اتفاق فرخنده ای که با این فیلم برای سینمای ایران افتاد و حاتمی توانست از ورای این فیلم، بار دیگر انسانیت و اهمیت حفظ آن در شرایط بحرانی زندگی را به تصویر بکشد.این فیلم تا به امروز یکی از محبوب ترین فیلم های حاتمی در میان مردم شناخته می شود.
 
این فیلم در شرایطی ساخته شد که حاتمی، سریال "هزار دستان" را نیز کار می کرد؛ سریالی که 8 سال به طول انجامید و بنابراین حاتمی از این نظر که مدت زمان زیادی را صرف پروژه اش کرده است نیز به عنوان نخستین فردی است که در تلویزیون ایران شناخته می شود.سریالی که سیل استقبال از آن به اندازه ای بود که بعدازظهرهای جمعه، تمام خانواده ها را پای جعبه جادویی میخکوب می کرد و عملا توانست رونقی به تلویزیون پس از انقلاب ایران ببخشد.وسعت تحقیقاتی و داستانی این سریال به اندازه ای بود که حتی بعد از فوت حاتمی نیز دو فیلم سینمایی تحت عنوان "کمیته مجازات" و " طهران، روزگار نو" از دل این سریال بیرون کشیده می شود و به اکران درمی آید که هر دوی این فیلم ها، در پرده نیز با استقبال قابل توجهی مواجه می شوند.این سریال به یکی از خاطره انگیزترین سریال های تلویزیون تبدیل شد و تاکنون چندین بار نیز بازپخش شده است.
 
"کمال الملک" ادامه علاقمندی حاتمی به شخصیت های متعهد انقلابی است.فیلمی که باز دوباره به زندگینامه این شخصیت تبدیل نمی شود و دوربین، از زبان خود کمال الملک، روایت را پیش می برد.بنابراین تاثیرگذاری چنین روایت هایی بسیار بیشتر از فیلم مستند داستانی است و طبیعتا زبان کذایی اغراق نیز در چنین فیلم هایی نمی تواند کارکردی داشته باشد همچنان که این اتفاق برای "کمال الملک" افتاد و باز هم سینمای حاتمی بر مدار موفقیت گام برداشت.
 
حاتمی تا اینجای کار که سال 62 بود، 9 فیلم ساخته بود و رکورد عجیبی از خود در سینما به جای گذاشته بود؛ 9 فیلم با توان کیفی بسیار بالا که تمامشان توانسته بودند در گیشه نیز بسیار موفق عمل نمایند.انتخاب بهترین فیلم از میان این 9 فیلم، کار بسیار سختی بود اما این شرایط در حالی رقم می خورد که حاتمی هنوز از شاهکار خود رونمایی نکرده بود.این شاهکار، 6 سال پس از "کمال الملک" به وقوع پیوست.
"مادر" انقلاب سترگی در حوزه سینمای خانوادگی بود.گویی تمام علایق خانوادگی حاتمی در 9 فیلم به یکباره در این فیلم تجمیع شده بود و مخاطب خود را میخکوب کرد.یکی از سوژه هایی که سینمای ایران همواره علاقمند به ساخت آن بوده، مقام "مادر" است.فیلم های بسیاری در این باره ساخته شده اند که مطمئنا گل سرسبد تمامی آنها، این فیلم "علی حاتمی" است.فیلمی که با تناقض های عامدانه در شخصیت پردازی های فرزندان یک خانواده، چند جهان بینی ظاهرا ایده آلیستی را به تصویر می کشد که مادر، تلورانس تمام این تناقض ها نشان داده می شود. فیلمی که باز مثل همیشه به تعریف و تمجیدهای کلیشه ای از مادر نمی پردازد و این شخصیت پردزای ها و موقعیت های متنوع داستانی است که این فیلم داستانگو را به بهترین فیلم سینمای ایران درباره مقام مادر تبدیل نموده و شاهکاری می شود بر تمام فیلم های خوب و تاثیرگذار حاتمی.این فیلم در اکران عمومی با استقبال قابل توجهی مواجه شده و در جشنواره هشتم فیلم فجر نیز برنده 3 سیمرغ مهم می شود.
 
حالا دیگر "علی حاتمی" با دو دهه درخشش و کوله باری از تجربیات مفید، قدم درسومین دهه فیلمسازی خود می گذارد و فیلم "دلشدگان" را در سال 70 جلوی دوربین می برد.فیلمی که باز هم به علاقه شدید حاتمی به تاریخ و انسان های متعهد آن می پردازد با همان نگاه انسانی و والا.ضمن آنکه قوت نفس در شرایط سخت زندگی نیز بارها در این فیلم با روایت هایی متفاوت نشان داده شده و در آخر نیز آن تراژدی شناور شدن صندوق صفحات پر شده بر روی آب که حسرتی تمام نشدنی را برای مخاطب رقم می زند و آن را به یکی از سکانس های فراموش نشدنی سینمای ایران تبدیل می کند.
 
علی حاتمی دهه هفتاد، به لحاظ جسمی، قابل مقایسه با سال های قبل خود نبود؛ بیماری سرطان، پیکر او را نحیف کرده بود اما چیزی از آرمان های سترگش نکاسته بود.به همین علت او فیلمنامه "جهان پهلوان تختی" را باز هم بر مدار علاقمندی خود به زندگی انسان های بزرگ و متعهد ایران نوشت و آن را جلوی دوربین برد و تا نیمه ها هم پیش برد اما متاسفانه سرطان، امانش را برید و سینمای ایران در 14 آذر سال 1375، از نعمت یکی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین کارگردانانش محروم شد.کارگردانی که نه تنها با فیلم هایش، نسلی علاقمند را به سینمای ایران در کسوت بازیگر و کارگردان تحویل داد بلکه با فیلم هایش، اعتباری زود هنگام را به سینمایی بخشید که در اثر ساخت فیلم های بی ارزش پیش از انقلاب، مسیرش را گم کرده بود و نمی توانست پای خود را از مرزهای این کشور بیرون بگذارد.
این خدمات قابل توجه حاتمی به سینمای ایران، تنها به این چیزها ختم نمی شود چرا که او توانسته بود با سود حاصل از فیلم های پرتماشاگرش، تنها شهرک سینمایی ایران تا امروز را بسازد و به گفته خود، زمانی که کلنگ آن را به زمین زد، جوانکی بود که پس از پایان پروژه، به صورت پیرمردی از در آن خارج شده است.علاقمندی به انسان های بزرگ ایران حتی در نامگذاری این شهرک نیز تاثیر داشت چرا که شاید هر فرد دیگری بود نام خود را بر روی این شهرک می گذاشت اما او با انتخاب نام "غزالی" بر این شهرک، بزرگواری خود را بار دیگر به اثبات رساند.
مطمئنا سبک و سیاق هنری خاصی که حاتمی در عرصه فلمنامه نویسی و کارگردانی از خود به جای گذاشت اگرچه قابل تقلید نیست اما سرمشقی است برای تمام هنرمندانی که می خواهند به مانند حاتمی فقط فیلم های مهم و تاثیرگذار بسازند تا فیلم آنها در تمام سال ها تماشاگران بسیاری داشته باشد.
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••