اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۵:۰۴
اذان ظهر ۱۲:۰۳:۰۴
اذان مغرب ۱۹:۰۶:۰۷
طلوع آفتاب ۰۵:۱۷:۳۹
غروب آفتاب ۱۸:۴۷:۰۰
نیمه شب ۲۳:۱۶:۳۲
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۲/۰۸/۱۹ - ۱۲:۱۳
ذکر مطهر در ایام محرم

2 نقطه ضعف مردم در عزاداری‌ها از زبان شهید مطهری+صوت

شهید مطهری با ریشه‌یابی علل ایجاد تحریف در واقعه کربلا توسط مردم و متولیان برگزاری عزاداری‌ها، از دو نقطه ضعف مردم که باعث وقوع تحریف در نقل این حادثه شده است، تحلیل موشکافانه‌ای ارائه می‌دهد.

2 نقطه ضعف مردم در عزاداری‌ها از زبان شهید مطهری+صوت

به گزارش « سراج24 »، استاد مطهری در سخنرانی که در تاریخ 15 فروردین سال 1348 در حسینیه ارشاد ایراد شده با نقد بسیاری از مجالسی که تنها برای ایجاد ازدحام و جمع کردن مردم برپا می شود، به دو نقطه ضعف مردم در عزاداری امام حسین (ع) اشاره کرده و متولیان مجالس عزاداری را به حقیقت جویی و ارائه حقایق کربلا دعوت می‌کند. صوت این سخنرانی توسط بنیاد علمی و فرهنگی استاد شهید علامه مرتضی مطهری(ره) در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته است:

دانلود کنید

 

در همین واقعه تاریخى عاشورا بحث مى‏کنیم. عامه مردم دو نقطه ضعف در موضوع عزادارى امام حسین دارند. ما با این دو نقطه ضعف چه کنیم؟

یکى از نقاط ضعف این است که معمولًا، هم صاحبان مجالس یعنى مؤسسین مجالس- چه آنهایى که در مساجد تأسیس یک مجلس مى‏کنند و چه آنهایى که در منازلشان، بالخصوص کسانى که در منازلشان- و هم مستعمین [خواهان زیادى جمعیت هستند] و این در حدودى که من تجربه دارم استثنا ندارد. گرچه من یکى دو سال است که دیگر منبر نمى‏روم و بحثهایم منحصر است به همین جلسات محدودى که اینجا بحث مى‏کنم یا در انجمن اسلامى مهندسین سالى دو سه جلسه بحث مى‏کنم، ولى در چند سالى که گاهى مى‏رفتم، این را احساس مى‏کردم و مى‏توانم بگویم براى این امر استثنا ندیدم که هم مؤسّسین و هم حتى مستمعین آن چیزى را که مى‏خواهند ازدحام جمعیت است. اگر جمعیت ازدحام بکند راضى است، اگر جمعیت ازدحام نکند راضى نیست. این، نقطه ضعف است. این جلسات که براى این نیست که جمعیت ازدحام بکند یا نه! مگر ما مى‏خواهیم سان ببینیم؟ مگر ما مى‏خواهیم رژه برویم؟

هدف چیز دیگرى است. هدف آشنا شدن با حقایق و مبارزه کردن با تحریفات است. این مى‏شود یک نقطه ضعف. گوینده در مقابل این نقطه ضعف قرار مى‏گیرد، چه بکند؟ با این نقطه ضعف مبارزه کند یا مثل تاج نیشابورى از این نقطه ضعف استفاده کند؟ اگر بخواهد با این نقطه ضعف مبارزه کند، حقایق را به مردم بگوید، با تحریفات مبارزه کند، با هدف صاحب مجلس و هدف مستعمین که از جمع شدن دور یکدیگر و از شلوغ شدن و از اینکه خودشان را با هم زیاد ببینند خوششان مى‏آید، جور درنمى آید.

و اما اگر بخواهد از این نقطه ضعف استفاده کند، فقط در این فکر است که ما چه کار بکنیم که جمعیت بیشتر جمع بشود. اینجاست که یک عالم سر دو راهى قرار مى‏گیرد: از این نقطه ضعف استفاده کنم، بهره بردارى کنم، به عبارت دیگر روى دوش این جمعیت سوار بشوم، حالا که اینها این قدر احمق و نادان هستند و چنین نقطه ضعفى دارند، من هم از همین نقطه ضعف استفاده کنم؟ یا علیرغم این نقطه ضعف، من با آن مبارزه کنم، بروم دنبال حقیقت، چه کار دارم به اینکه اجتماع مى‏شود یا اجتماع نمى‏شود.

نقطه ضعف دوم عوام الناس در مجالس عزادارى -که خوشبختانه باید بگوییم کمتر شده است- این مسأله شور و واویلا بپا شدن است. باید منبرى حتماً در آخر ذکر مصیبت کند و در این ذکر مصیبت هم نه تنها مردم اشک بریزند، اشک بریزند قبول نیست، باید مجلس از جا کنده بشود، باید شور و واویلا بپا بشود. من نمى‏گویم مجلس از جا کنده نشود، من مى‏گویم این نباید هدف باشد. من مى‏گویم اگر کسى در آن مسیر صحیح با بیان حقایق و واقعیات بدون آنکه یک روضه دروغى بخواند، بدون اینکه جعلى بکند، بدون اینکه تحریفى بکند، بدون اینکه براى امام حسین اصحابى بسازد که در تاریخ نبوده و خود امام حسین آنها را نمى‏شناسد چون وجود نداشته‏اند، بدون آنکه براى امام حسین فرزندانى ذکر کند که چنین فرزندانى در دنیا وجود نداشته‏اند، بدون‏ اینکه براى امام حسین دشمنانى در کربلا با نام و نشان بسازد مثل ازرق شامى و بچه‏هاى ازرق شامى که کاکلشان چگونه بود، که اصلاً چنین کسانى وجود نداشته‏اند، اگر اشکى از روى صداقت و حقیقت ریخت، شور و واویلا هم بپا شد، مجلس هم کربلا شد، بسیار خوب؛ ولى وقتى که نبود، آن وقت ما باید با امام حسین بجنگیم، دشمنى کنیم؟ دروغ ببندیم؟ دروغ بگوییم؟

یادم هست در فریمان خودمان، سال‌هاى اولى که من از قم مى‏آمدم و به آنجا مى‏رفتم و گاهى منبر مى‏رفتم، آمده بودیم مشهد، روضه‌خوان قهارى بود که در مشهد خیلى معروف بود، شبى ما در مسجد گوهرشاد در یکى از شبستان‌ها رفته بودیم پاى روضه او و یکى از هم ولایتى‏هاى ما هم آنجا بود. یک روضه صد در صد دروغى آنجا خواند، خودش هم گفت از بزرگان شنیدم -به قول مرحوم آیتى نگو از بزرگان، بگو از دروغگویان، مگر مقصود «از بزرگان دروغگویان» باشد- چون خودش مى‏فهمید که این در هیچ کتابى نیست. آمد یک بچه‏اى براى امام حسین درست کرد که چنین بچه‏اى امام حسین نداشته است. گفت طفلى امام حسین داشتند که جزء اسرا بود. یکى از لشکریان عمر سعد، خودش سوار بود و طنابى به گردن این طفل بسته بود و او را با زور شلاق مى‏آوردند و مى‏کشیدند. او سرگرم رفتن بود و این طفل مجبور به دویدن. یک وقت متوجه شد که این طناب فشار آورده و سنگینى مى‏کند. بعد متوجه شدند که این طفل خفه شده است. این را گفت و واویلایى بپا شد. وقتى که آمدیم بیرون، یادم است آن هم‌ولایتى من آمد به من توصیه کرد گفت آقاجان بیایید پاى این منبرها، از این روضه‏ها یاد بگیرید، اینها را براى مردم بخوانید!

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۵
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••