به گزارش «سراج24»، چند روز پیش فراغتی دست داد و مدیر دبیرستانی گفت: کتابخانه مدرسه ما سرشار از ادبیات و فرهنگ است. من هم که هر گاه نام این دو عنصر زنده و پویا را میشنوم گل از گلم میشکفد، با بیتابی خاصی به سمت قفسههای کتابخانه کشیده شدم. کتابهای مختلف تاریخی، سیاسی، اجتماعی، هنری و ادبی از مقابل دیدگانم میگذشت، اما در این گلگشت تقریباً یک ساعته کتابهایی را میدیدم که حقیقتاً تعجب میکردم؛ «عطر هیچ گلی نیست» علی محمد مودب، «حرفی از جنس زمان» سید اکبر میرجعفری، «بیبال پریدن» قیصر امینپور، کتابهای دکتر شفیعی کدکنی و مهدی اخوان ثالث و ... حیرت من از این بود که چگونه در مدرسهای این همه کتاب از ادیبان و شاعران معاصر یافت میشود. باید به همت دوستان آموزش و پرورش آفرین گفت! در دیدار این باغ کاغذی، برخی کتابها یافت میشد که الان در بازار و حتی نزد مؤلف کتاب موجود نیست. یکی از این نوع کتابها «ردپایی بر برف» سعید بیابانکی است.
«ردپایی بر برف» را از میان کتابهای دیگر بیرون کشیدم، دیدم صفحه اول کتاب این کلمات به چشم میخورد: «سعید بیابانکی، در خمینی شهر اصفهان به دنیا آمده است. حدود بیست و پنج سال دارد و اواخر دوران تحصیلیاش را در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه اصفهان میگذراند. هفت سالی است که از اهالی آبادی سرسبز شعر و ادب است و آثارش در صفحات ادبی مطبوعات کشور به چاپ میرسد. «ردپایی بر برف» را به امید موفقیت روزافزون این شاعر صمیمی به چاپ میسپاریم. گروه شعر/ واحد ادبیات حوزه هنری/ تابستان (71).»
در این کتاب جمع و جور هفتاد و شش صفحهای، یکی از شعرها برای ما دانشآموزان هفده - هجده سال پیش نوستالژیک است. شعری با عنوان «لبخند شمعدانیها» که در قالب غزل سروده شده است و سالها پیش در کتاب فارسی دوم راهنماییمان آمده بود؛
«ز برگ لاله، گذرگاه شهر گلپوش است
ز چشمهسار خیابان، شهید در جوش است
به ذهن باغ، کدامین نسیم پیچیده است
کزان نسیم، شمیم بهار، مدهوش است؟
رسیده، زائری از کربلای خون، زین روست
به وصل او دل بیتاب شهر آغوش است
کسوف شرم، نشسته است بر رخ خورشید
چو دیده کوچه ما، آفتاب بر دوش است
در این رحیل به چاووش، احتیاجی نیست
که کوچ قافلهها را شهید، چاووش است
سیاه روزی دشمن ز هر طرف پیداست
در این میانه اگر مادری سیهپوش است
شهید، مژده لبخند شمعدانیهاست
به شمعدان زمان کی شهید خاموش است؟»
این اثر، اولین کتابی است که از «سعید بیابانکی» منتشر شده است. این کتاب در سال 1373 و در تیراژ 4 هزار و چهارصد نسخه منتشر شده است.
«ردپایی بر برف» گزیده اشعار شاعر جوان اصفهانی از سالهای 65 تا 69 میباشد. بیابانکی در این مجموعه از سه قالب غزل، چهارپاره و رباعی برای بیان دیدگاههایش بهره جسته است.
در خیلی از کتابخانههای مدارس که قدمت زیادی دارند، کتاب های این چنین دیده میشود و متأسفانه خیلی از آنها به جهت بیتدبیری برخی مسئولین آموزش و پرورش دارند خاک میخورند. خیلی اوقات بوده است که کتابهای شاعران انقلاب را نتوانستهام در هیچ کتابخانهای پیدا کنم، ولی کتابخانههای مدارس گنجینهای غنی برای افراد علاقهمند بودهاند. هر چند که از کتابهای ادبی دیگر کتابخانه دبیرستان نمیشود دل کند، اما پیدا کردن «ردپایی بر برف» سعید بیابانکی که «رامین» تخلص میکرده است، در میان آن همه کتاب دلانگیز بود. به شما هم پیشنهاد میکنم اگر کتابی مدنظر آن بود و در کتابخانههای عمومی شهر نیافتید، در کتابخانههای مدارس میتوانید آنها را رؤیت کنید. با رباعی «گل آفتابگردان» که در صفحه آخر کتاب «ردپایی بر برف» آمده است این یادداشت را پایان میدهم؛
در مقدم او بیا خیابان باشیم
چون قامت کوچهها چراغان باشیم
صبح است بیا به سمت خورشید رخش
همچون گل آفتابگردان باشیم