اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۳:۳۵
اذان ظهر ۱۲:۰۲:۵۵
اذان مغرب ۱۹:۰۷:۰۰
طلوع آفتاب ۰۵:۱۶:۳۰
غروب آفتاب ۱۸:۴۷:۵۰
نیمه شب ۲۳:۱۶:۱۳
قیمت سکه و ارز
۱۴۰۲/۰۴/۱۷ - ۰۹:۰۰

زندگینامه شهدای غواص علی اصغر بیات و مهدی حیدری

شهید علی اصغر بیات می‌گفت : «شهادت مرگ نیست رسالت است رفتن نیست جاودانه ماندن است جان دادن نیست بلکه جان یافتن است». شهید مهدی حیدری می‌گفت:«پروردگارا از لطف و کرم تو نا امید نیستم پس قبولم کن و مرا به دیدارت نائل گردان».

زندگینامه شهدای غواص علی اصغر بیات و مهدی حیدری

به گزارش سراج24؛ امروز می‌خواهیم مختصری به زندگینامه دو شهید عزیز غواص دفاع مقدس بپردازیم.

زندگینامه شهید علی اصغر بیات

در یکی از روزهای سرد زمستان سال ۱۳۴۲ دلیرمردی در این وادی قدم گذاشت که نامش علی اصغر و نشانش بیات بود. او از همان کودکی توجه خاصی به افراد فامیل داشت. او هم زمان با درس خواندن به کار لوله کشی مشغول شده بود و به طور مستقل کار میکرد، وقتی جنگ تحمیلی شروع شد در سپاه پاسداران نام نویسی کرد. ادامه درس خود را در جبهه گذارند، او در مسجد امیرالمومنین نیز عضو بسیج شده بود و در آنجا فعالیت مذهبی داشت. دو سال پس از جنگ ازدواج کرد و در مراسم ازدواج خود از پاسداران هم رزمش دعوت کرده بود.

حاصل ازدواج او یک پسر بود که هم اکنون او نیز ازدواج کرده است. مادرش می گوید او اهل انفاق بود و همیشه از لباس های خود به دیگران می بخشید. او در هنگام جنگ مدتی را در حسینیه ی اعظم تیراندازی به رزمنده ها آموزش می داد. علی اصغر حتی در غواصی هم مقام اول را کسب کرده بود و به همین دلیل لوح تقدیر هم دریافت کرد. آخرین باری که به جبهه می رفت رنگ و رو رفته بود و پدرش می‌گفت که او دیگر برنمی گردد در همان بار آخر خودش همه ی تدارکات خانه را برای شهید شدنش دیده بود، حتی برای خود قبر هم خریده بود. او خودش هم میدانست که این بار برنمی گردد.ما هر سال برای او در ولادت امام حسین (ع) سالگرد شهادت می گیریم و با دعوت عمومی به آش نذری در ولادت حضرت ابوالفضل(ع) توشه ای برای او از این طریق می فرستیم.او عاشق شهادت بود و به آرزوی دیرینی خود نیز رسید. این شهید عزیز در عملیات کربلای چهار به فیض شهادت نائل شد.

بخشی از دست نوشته های شهید بیات

" ای کسانیکه این را می خوانید بدانید که:
شهادت مرگ نیست رسالت است رفتن نیست جاودانه ماندن است جان دادن نیست بلکه جان یافتن است به اجبار رفتن نیست به اختیار رفتن است مردن نیست تولد است سکوت نیست فریاد است تنفر نیست عشق است و خداوند به ما بشارت داده که اگر به راه من آمدی می کشمت وپیش خود می آورم و شهید آیت اله بهشتی می گوید بهشت را به بها می دهند نه به بهانه . واین است که ما می خواهیم بهشت را به بهانه خونمان بخریم و خدا گفته است که تو خونت را در راه من بده و من در عوض بهشت را به تو می دهم.
به منافقین نباید مهلت داد تا ریشه کنند. ابتدا با سلاح زبان راه و چاه را به آنان نشان دهید تا بلکه از آلودگی که در آن افتاده اند بیرون آیند اگر نشد با سلاح گرم به سراغشان بروید. "

وصیت نامه شهید علی اصغر بیات

" بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه بنده حقیراصغر بیات((یا ایها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه)).
با سلام به حضرت ولی عصر صاحب نصر منجی عالم بشریت(عج)و سلام بر نائب بر حق اش امام خمینی خدای تبارک و تعالی در آیات فوق مطالبی فرموده اند برای راهنمایی انسانها بسوی فلاح و رستگاری و رسیدن به زندگی ابدی اما کو آن دل که این مطلب خداوند را بفهمد آنقدر در امیال دنیایی غوطه ور هستم که به این چیزها دیگر فکر نمی کنم هر کاری را که می خواهیم انجام دهیم فکر نفع و ضررش را می کنیم و یا اینکه در آن کار سود یا مقام دارد با خود گفته این دنیا برای کافران بهشت و برای مومنان زندان است من راضیم به رضای تو اما انسان در غالب مکتب اسلام و قرآن همواره باید به یاد داشته باشد که اعمالش برای رضای حق تعالی باشد و برای فهم این مطلب باید در مسائل اسلامی کوشش و جدیت کرد برو شیر درنده اش ای دغل مپندار خود را چو روباه شل علم و معرفت آموخت و همواره باید مواظبت بکنیم از نفسهایمان که شیطان بر ان غلبه نکنند تا خداوند نیز نفس مطمئنه و بهشت را عطا نماید و انقدر عشق به امام عزیز در وجودم شعله می کشد که از حوصله این ورق خارج است ققط تنها چیزی که می توانم بگویم این است که خداوند وجودش را تا ظهور حضرت مهدی برای امت اسلامی مستضعفان جهان حفظ بفرما.

خدمت مادر عزیزم امیدوارم که مرا ببخشید بنده نمی دانم از زحمات بی نظیر شما چگونه قدردانی کنم انشاالله خداوند به شما توفیق عنایت دهد.اسلام چنین گفته است در جهت تداوم و گسترش انقلاب اسلامی کوشا باشید و از خدا برایم طلب عفو کنید مادرم اگر می خواهی گریه کنی برای اباعبدالله الحسین(ع) و برای فاطمه زهرا(س) و مظلومیت اهل بیت گریه کنید.خدمت پدر عزیز بزرگوارم مرا ببخشید و همچنین امیدوارم که با اداب و احکام اسلامی آشنایی بیشتر پیدا کنید. "

 

زندگینامه شهید مهدی حیدری

مهدی در سال ۱۳۴۶ در خانواده مذهبی چشم به جهان گشود سال ۱۳۵۶ بود که پدرش فوت کرد .با شروع انقلاب اسلامی که هنوز کودکی ۱۰ ساله بود به همراه خانواده مذهبی‌اش در اکثر تظاهرات دوران انقلاب حضور داشت و با وجود تمام انقلاب را لمس کرد. با شروع جنگ تحمیلی درس و مدرسه را رها کرده و خواهان اعزام به جبهه بود که مسئولین به علت کمی سن مخالفت می کردند.

بالاخره با تلاش فراوان موفق شد در اولین اعزامش راهی کربلای کردستان شود که مدتی بعد از ناحیه پا زخمی و به خانه بر می گردد. پس از مدتی مداوا دوباره عازم جبهه‌ی جنوب گردید که در اکثر عملیات‌های غرور آفرین حضور فعال داشت. در عملیات خیبر بود که دوباره ترکش خمپاره او را روانه خانه کرد.

بعد از مدتی بستری شدن دوباره به جبهه رفت. شهید به علت شجاعت، تقوی، بی باکی و شناگر ماهر بودن موفق شد که به واحد اطلاعات لشکر عاشورا رفته و با گمنامان این واحد همسنگر شود و در این واحد بود که عملیات پیروز کربلای ۵ آغاز گردید و در ادامه عملیات کربلای ۵ در مورخه ۴/۱۱/۱۳۶۵ در منطقه شلمچه به فیض شهادت نائل آمد .

وصیتنامه شهید مهدی حیدری

" گمان مبرید آنانکه در راه خدا کشته می شوند مردگانند . « شهدا » بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند .

با سلام و درود بی کران بر امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و خانواده محترم شهدا حمد و سپاس خداوند تبارک و تعالی که راه راست و سعادت را به ما عنایت فرمود و باز حمد و سپاس که ما را از سپاهیان خود قرار داد شکر خداوند بزرگ را که این نعمتها را به ما عنایت کرد اما غرض از نوشتن این وصیتنامه چون بر هر فرد مسلمان واجب می باشد وصیتی داشتد باشد لذا من هم به همین خاطر نوشته ای به عنوان وصیت از خود به جای می گزارم تا وظیفه خود را انجام داده باشم .

چگونه بنویسم خدایا از چه بنویسم معبودا توانایی نگارش را به من حقیر عطا فرما تا سخنی اندک و مفید در این ورقه از خود بجای گذارم. هفت سال است که جنگ بر ما تحمیل شده است. در این سال‌ها چه سختی‌ها که ملت نکشیده اند. چه مشکلات که ندیده‌اند اما به لطف خدا صبر کردند آن‌هم چه صبری. صبری که کمر دشمن را می شکند و امید و نقشه‌های شوم آنها مبدل به یأس و نا امیدی می‌کند.

خدایا تا به حال وصیتی ننوشته بودم ولی دیگر نمی خواهم بدون وصیت باشم. خدایا چگونه سخنان دلم را بنویسم. نمی توانم چیزی بنویسم چون نگارش را به خوبی نمی‌دانم ولی چند دعا درباره خودم می کنم که انشا ا… خدا قبول کند .

بار الها توانایی و قدرت را در ما ایجاد فرما تا به اسلام عزیز خدمت نمائیم .

بار پروردگارا سبکبارم کن ، خالصم کن پاکم کن . بعد توفیق شهادت نصیبم نما چون می خواهم پاکیزه تو را ملاقات کنم اما چه کنم که دستم خالی است و نوشته‌ای اندک هم برای آخرتم ذخیره نکردم ولی پروردگارا از لطف و کرم تو نا امید نیستم پس قبولم کن و مرا به دیدارت نائل گردان .

و اما سخن کمی با امت شهید پرور. ای عزیزان به سخنان رهبر کبیر گوش فرا دهید و به آنها عمل کنید. پشتیبان او و روحانیت باشید. صحنه را خالی نگذارید. نماز جمعه را و دعا و مراسم شهدا را هرچه پر شکوه‌تر بجا آورید. وحدت کلمه خود را حفظ نمائید تا دشمن را نابود سازید .

مادر عزیزم می‌دانم چه سختی‌هایی را درباره من کشیده‌ای ولی همه آن‌ها را تحمل کرده‌ای. پس از تو می‌خواهم تقاضا می‌کنم از من راضی باشید و حلالم کنی و درباره من از خدا دعای خیر و بر من اگر شهید شدم گریه مکن که با این کارت دشمنت شاد می‌شود بلکه به حسین ابن علی و اولادش گریه نما و برادرانم و خواهرانم و همه فامیل‌ها و آشنایان از همه شما حلالیت می‌خواهم و امیدورام که به بزرگواری خودتان ببخشید .
۱۳۶۵/۱۰/۲۲ "

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۶
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••