اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۵۵:۴۲
اذان ظهر ۱۲:۰۴:۲۳
اذان مغرب ۱۸:۵۹:۵۶
طلوع آفتاب ۰۵:۲۶:۰۹
غروب آفتاب ۱۸:۴۱:۰۸
نیمه شب ۲۳:۱۸:۵۵
قیمت سکه و ارز
۱۴۰۱/۰۵/۱۲ - ۱۱:۳۶
یادداشت؛

انرژی هسته‌ای؛ کالای دفاعی یا بازدارنده؟

کالای انرژی هسته‌ای مثل بسیاری از کالا‌های دیگر استفاده‌های مختلف دارد مثل چاقو که هم می‌تواند برای پوست کندن میوه از آن استفاده کرد و هم می‌شود با آن کسی را به قتل رساند، پس به این معنی نیست که اگر کسی در خانه‌ی خود چاقو دارد پس آدم‌کش است.

انرژی هسته‌ای؛ کالای دفاعی یا بازدارنده؟

به گزارش سراج24؛ محمدحسن دهقانی کارشناس مسائل استراتژیک: با داغ شدن مباحث برجامی و بیان خواسته‌های غیر متعارف ایالات متحده و عدم پذیرش خواسته‌های ایران همچنین موضع‌گیری‌های مقامات اصلی سیاست‌گذار ایران بر آن شدم تا مطلبی در بیان چرایی و چگونگی اهمیت این کالای دفاعی پر اهمیت از گذشته تاکنون تهیه کنم تا به شکل واضح مشخص شود در اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) چه کالای مهمی را از دست داده‌ایم.

لازم به توضیح است بحث ما در این نوشتار به جهت آن بوده که اولاً تاریخچه و اهمیت موضوع را بهتر متوجه شویم در ثانی بیان این موضوع تنها از منظر پرداخت توصیفی و تبیینی است نه تجویزی، تا اینکه راهنمایی علمی باشد برای مسئولان و دست اندرکاران نظام اسلامی‌مان.

یکی از اصلی‌ترین مباحثی که در سال‌های پس از جنگ اول جهانی بسیار مطرح می‌شد این بود که چرا در قرن ۲۱ انرژی هسته‌ای برای کشورها امنیت آفرین است؟

برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا به اهمیت مفهوم «بازدارندگی هسته‌ای» در قرن بیستم بپردازیم. بنا بر شواهد گوناگون در تاریخ روابط بین‌الملل به ویژه تاریخ اروپا بسیاری از وقایع تاریخی در این موقعیت زمانی و مکانی اتفاق افتاده است. از آن جمله می‌توان به رقابت برای افزایش قدرت، مطرح شدن نظریه «معمای امنیت و جنگ» اشاره کرد.

کل تاریخ جنگ جهانی اول به مطالعه موضوع جنگ می‌پردازد، چرا که تمام عالمان، استراتژیست‌ها و فرماندهان را دور هم جمع می‌کرده تا راه حلی برای پیروزی در جنگ پیدا کنند. چون جنگ یک امر طبیعی در طول تاریخ روابط بین‌الملل به حساب می‌آمده است. همواره دولت‌ها برای تأمین منافع ملی خود از ابزار جنگ استفاده می‌کرده‌اند و چون در منطق هزینه-فایده سود بیشتری نصیب‌شان می‌شد، جنگ را امری مجاز تلقی می‌کرده‌اند و جنگ همواره یک بازی برد-باخت بوده است.

جنگ جهانی اول اتفاق افتاد و ابعاد گسترده‌ای از ویرانگری و تخریب در دنیا را به دنبال داشت که محصول مستقیم انقلاب صنعتی بود، یعنی تکنولوژی که انقلاب صنعتی در اختیار دولت‌ها گذاشت اولین اثر خود را در این جنگ گذاشت.

بعد از جنگ جهانی اول در ۱۹۱۹ تسلط اندیشه ایده‌آل‌گراها، آرمانگراها و لیبرال‌های کلاسیک را داریم، آن‌ها که همه نظریات خود را از اندیشه «جان لاک» و «کانت» گرفته‌اند حرف اصلی‌شان این است که ما باید از وقوع جنگ جلوگیری کنیم و برای دستیابی به صلح پایدار همکاری‌های مشترک را افزایش دهیم، یعنی روابط تجاری را ایجاد کنیم، سازمان و نهاد به وجود بیاوریم، توافق‌های دوجانبه و چندجانبه منعقد کنیم، تمرکز خود را بر دموکراتیزه کردن کشورها قرار دهیم.

برای تحقق اهداف خود دست به ایجاد جامعه ملل و نوشتن میثاق‌نامه کردند که باعث شد اولین‌بار کشورها دور هم جمع شده و برای جلوگیری از جنگ، با هدف بقاء -چه انسان و چه دولت‌ها- شکل گرفت.

اتفاقات بسیاری که در طول ۲۰ سال آینده آن در دنیا به وقوع پیوست نه تنها از وقوع جنگ جلوگیری نکرد، بلکه به مراتب کُشنده‌تر و ویرانگرتر از جنگ جهانی اول بود.

در ۱۹۴۵ اتفاقی می‌افتد که چهره روابط بین‌الملل برای همیشه تغییر می‌کند یعنی اگر در تقابل‌های گذشته ما یک طرف پیروز و یک طرف بازنده داشته‌ایم این قاعده تغییر کرده و حادثه‌ای رخ داد که باعث بقاء سازمان ملل برخلاف جامعه ملل شد و آن هم حادثه بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در آن سال بود.

بمب اتم به علت تخریب بالا نه تنها باعث از بین رفتن نیروهای نظامی می‌شود، بلکه زیست بوم بشری را از بین برده و به قدری قدرت تخریبش بالاست که اگر دو بازیگر هسته‌ای بایکدیگر وارد جنگ شوند دیگر هیچ منطق برد و باختی وجود نخواهد داشت. منطق این بازی کاملاً باخت-باخت است این واقعه در حقیقت باعث به وجود آمدن منطق بازدارندگی می‌شود. مهمترین زمان آن در دوران جنگ سرد بود که از وقوع جنگ جهانی سوم بین آمریکا و شوروی و فروپاشی سازمان ملل جلوگیری کرد. این امر باعث پررنگ شدن منطق هزینه-فایده در بین کنشگرهای مختلف شده و آن را جایگزین سایر اندیشه‌ها و راهبردها کرد.

اندیشمندان علم روابط معتقدند که جاری بودن همین نظریه باعث شد تا مدت ۷۰ سال بین دو قدرت هسته‌ای آن زمان جنگی اتفاق نیافتد، همچنین علی‌رغم رقابت‌های تسلیحاتی شدید بین قدرت‌های بزرگی چون روسیه و چین با آمریکا، ولی تخاصمی اتفاق نیافتاده بنابراین بازدارندگی هسته‌ای یک نظریه در روابط بین‌الملل که مدت‌هاست در مورد آن گفت‌وگو می‌شود.

پس از جنگ ایران و عراق دولتِ مرحوم هاشمی رفسنجانی سیاست تنش‌زدایی را مطرح می‌کند؛ گفتمانی غیرایدئولوژیک و کاملاً ایده‌آل‌گرا که تلاش دارد با تمام دنیا رابطه خوب برقرار کند. بعد از آن سید محمد خاتمی روی کار می‌آید که اوج سیاست گفت‌وگوی تمدن‌ها و رابطه دوستی با دنیا به عنوان محور سیاست خارجی‌اش مطرح می‌شود آن هم کاملاً رئالیستی و نه ایدئولوژیک، که اتفاقاً قصد برقراری رابطه خوب با دنیا را دارد.

همزمان با تغییر سیاست‌های ایران اتفاق جدیدی در دنیا به وقوع می‌پیوندند که آن هسته‌ای شدن هند و پاکستان است. علت هسته‌ای شدن هند و پاکستان هم هسته‌ای شدن چین دردهه‌ی ۷۰ عنوان می‌شود. در واقع براساس اصل موازنه قوا هرگاه همسایه شما قدرت و توان خود را افزایش داد شما هم به جهت حفظ خود از تعرض احتمالی مجبور به افزایش قدرت در سیاست معمای امنیت هستید.

دیگر اتفاق مهم، حادثه ۱۱ سپتامبر است واقعه‌ای تعیین کننده که سیاست خارجی کشور ما و بسیاری از کشور‌های دنیا را با تغییر مواجه می‌کند، حادثه‌ای که در آن هیچ ایرانی وجود نداشت ولی در بهمن ۱۳۸۰ جورج بوش پسر به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده ایران را به عنوان محور شرارت و حامی تروریسم در دنیا معرفی می‌کند. این در حالی بود که یک سال قبل سازمان ملل متحد به پیشنهاد ایران آن سال (۲۰۰۰) را سال گفت‌وگوی تمدن‌ها نام‌گذاری کرده بود.

نکته معمای امنیت این است که یک ابرقدرتی وارد منطقه‌ای می‌شود و شروع به انجام یکسری اقدامات در راستای اجرای سیاست‌های دفاعی-امنیتی خود می‌کند و القاء این مفهوم که مشکل تنها مسئله ایران نیست. پروژه‌ای طولانی برنامه ریزی شده به جهت مقابله با یکسری از کشورهای منطقه آسیای غربی، بر همین اساس وارد افغانستان و عراق شده و آنجا را اشغال می‌کند سپس توجه ویژه‌ای به برهم خوردن ثبات لیبی دارد، از طرفی اسرائیل به لبنان حمله کرده، سپس سوریه دچار تحولات امنیتی داخلی با منشاء بیرونی می‌شود، عربستان سعودی به یمن حمله می‌کند، که جمله‌گی قسمتی از یک پروژه بزرگ است که بخش زیادی از کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا خاور میانه را مورد تهدید عینی قرار می‌دهد.

در لحظه‌ای که آمریکا تصمیم می‌گیرد به افغانستان حمله کند تمام شواهد نشان می‌دهد القاعده و طالبان دست پرورده پاکستان هستند و از آنجا تغذیه می‌شوند. در نهایت هم بن لادن در پاکستان پیدا می‌شود، ولی باز آمریکا به افغانستان حمله می‌کند؟

نکته قابل ذکر این است که به جهت دارا بودن پاکستان از بمب اتم همچنین به کارگیری منطق هزینه-فایده در نهایت آمریکا مجاب می‌شود به افغانستان حمله کند و این یعنی بازدارندگی هسته‌ای پاکستان، همزمان به جهت آن که این قدرت هسته‌ای را با خود همراه کند حتی تمام تحریم‌های آن را برمی دارد و به آن کمک تسلیحاتی می‌کند.

در این دوران تهدید حمله ایالات متحده به ایران اینقدر تکرار و جدی می‌شود که حتی به صورت متداول این جمله که « گزینه نظامی روی میز است» مدام به گوش می‌رسد این یک تهدید عینی است نه ذهنی.

لازم به توضیح است بازدارندگی با کالای دفاعی فرق دارد، بازدارندگی ضربه دومی است که منطق هزینه-فایده را به رقیب تحمیل می‌کند. مثلاً اگر شما قویترین و پیشرفتهترین تانک‌ها و هواپیما‌ها یا لشکری دومیلیون نفری آماده داشته باشید در برابر قدرتی که سلاح اتمی دارد برای شما بازدارندگی ایجاد نمی‌کند.

تهدید عینی بقاء برای ایران در آن دوران یک مسئله جدی بوده است

بعد از این اتفاقات است که جمهوری اسلامی ایران توانست با تدوین و اجرای دکترین نظامی-امنیتی خود در واقع با تشخیص صحیح سیاست‌های دشمن با انجام یکسری اقدامات در حقیقت بازدارندگی غیرمستقیم یا اصطلاحاً مثلثی علیه آمریکا و متحدین آن در منطقه ایجاد کند و این اقدام مهم سرمایه‌گذاری روی مسئله موشکی به جهت تحقق راهبرد اعمال ضربه دوم بود.

به طورکلی ایران به جهت بُعد مصافت توانایی زدن ضربه دوم به کشور ایالات متحده واقع در قاره آمریکا را ندارد؛ اما توانایی بالا بردن هزینه جنگ برای این کشور در منطقه را دارد. کاری که صدام و قذافی نتوانستند انجام دهند و متمرکز شدند روی تسلیحات متعارف خودشان؛ اما جمهوری اسلامی ایران با تکیه به قدرت موشکی و به کار بردن منطق عمق استراتژیک و در مرزهای رژیم صهیونیستی به عنوان مهمترین متحد آمریکا در منطقه، توانست منطق هزینه-فایده جنگ برای آمریکا را بالا ببرد. همین دکترین باعث شد فرمانده «سنتکام» در آخرین اظهار نظر خود بیان کند: «جنگ با ایران یک سال خونین ادامه خواهد داشت، اصلاً به این راحتی‌ها نخواهد بود».

این یعنی ما توانسته‌ایم در ژئوپلیتیک غرب آسیا منطق هزینه-فایده خودمان را بالا ببریم و بازدارندگی‌مان را تثبیت کنیم.

بنابراین قواعد، شرایط، محیط و تحولات جغرافیایی و بین المللی باعث می‌شود، کشورها به جهت حفظ امنیت خودشان استراتژی‌های مختلفی را طرح‌ریزی و پیاده کنند.

کالای انرژی هسته‌ای مثل بسیاری از کالا‌های دیگر استفاده‌های مختلف دارد مثل چاقو که هم می‌تواند برای پوست کندن میوه از آن استفاده کرد و هم می‌شود با آن کسی را به قتل رساند، پس به این معنی نیست که اگر کسی در خانه‌ی خود چاقو دارد پس آدم‌کش است.

ما می‌توانیم از تمام ظرفیت‌های این علم در حوزه انرژی، پزشکی، کشاورزی استفاده کنیم که البته روی دیگر آن استفاده امنیتی است. ایران باید کالای انرژی هسته‌ای خود را علی‌رغم استفاده درحوزه صلح‌آمیز ولی از نظر راهبردی بعنوان یک ابزار امتیازگیری نزد خود نگه دارد که اگر آمریکا هوس زیاد کردن تحریم‌ها را کرد و بخواهد سراغ موضوع موشکی، پهپادی و منطقه‌ای ایران بیاید و بنای خلع سلاح ما را داشته باشد، این کارت بسیار مهم نگذارد. این یعنی کالای انرژی هسته‌ای در حوزه بازدارندگی هنوز برای ما بسیار اهمیت دارد.

باید اشاره کرد در نظام بین الملل دولتها دربسیاری از موقعیتها بازیگران واقعگرا هستند، آن‌ها براساس منطق هزینهفایده خودشان تصمیم میگیرند (مثلاً ایران درموضوع برجام براساس منطق هزینهفایده خودش تصمیم گرفت این کالای امنیتی را با کالای اقتصادی جابه‌جا کند، یعنی در ازای رفع تمامی تحریم‌ها)

ایالات متحده با مجموعه اقداماتی نظیر: ورود به منطقه خلیج فارس، تحریم‌های پیدرپی اقتصادی، تهدیدهای عینی مقامات مختلف، همچنین اقداماتی که در آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام میشود دائماً در حال القاء این حس است که تو حق نداری هسته‌ای شوی و انتظار دارد ایران نیز تسلیم شود؛ اما ما برای تامین امنیت خودمان مجبور به نشان دادن واکنش هستیم. این اقدامات باعث بی‌ثباتی در امنیت غرب آسیا و شمال آفریقا و تغییر الگو‌های رفتاری سایر بازیگران می‌شود که از جمله مهمترین اثرآن افزایش رقابت‌های تسلیحاتی غیرسالم در منطقه است.

حال با تمام مطالب ذکر شده باید گفت ایران از جمله مهمترین رقبای آمریکا در منطقه غرب آسیاست که اتفاقاً از قانون خودیاری در مواجه با این رقیب استفاده میکند و تنها کشوری ست که با توسل به این قاعده قابلیت تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای را دارد.

در پایان باید گفت با توجه به تمام شواهد و قرائن همچنین اقدامات دفاعی و امنیتی رقیب و سایر کنشگران منطقهای و بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران مجاز است برای تامین امنیت و منافع ملی خودش وارد حوزه‌های دیگر بازدارندگی مثل ساخت سلاح‌های جدید نظیر موشک و پهپاد، حضور موثر در تحولات منطقه‌ای و گسترش عمق استراتژیک، حضور در مرزهای رژیم صهیونیستی جهت بالا بردن قدرت ضربه دوم و در نهایت ایجاد بازدارندگی غیرمستقیم و مثلثی است.

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••