به گزارش سراج24؛ مجید حسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و منتقد نظام آموزشی در نشست ملی مطالبهگران آموزش و پرورش با بیان اینکه دولت و آموزش و پرورش تبدیل به یک ماشین تبعیض شده، گفت: مشکل معلم فقر نیست، بلکه فرق است. مدارس مختلف و حقوق متفاوت در این سیستم وجود دارد که همیشه یک عده خاصی برندهاند و عده دیگری چیزی عایدشان نمیشود و کارشان قانونی هم هست.
وی افزود: سالانه ۱۵ میلیون کتاب چاپ میشود، شرکتی به نام افست چرا خصوصی است و ۵۰ درصد هزینه این موضوع به حساب مدیران قدیمی آموزش و پرورش و ۵۰ درصد دیگر آن به حساب دولت میرود؟ صندوق ذخیره فرهنگیان چرا خصوصی است؟ چرا منابع اصلی آموزش و پرورش را به مدیران بازنشسته میدهند؟
حسینی با اشاره به اینکه تمام منابع موجود در آموزش و پرورش در جیب یک عدهای که مرتبط با سیستم هستند واریز میشود، اظهار کرد: کار این طبقه مشخص، قانونی بوده و مسلط به آموزش و پرورشاند، در این بین یک عده دیگری دنبال رتبهبندی هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و منتقد نظام آموزشی ادامه داد: 200 هزار معلم غیرانتفاعی داریم که از هرچیزی مانند بیمه محروماند، یک عده حقالتحریر هستند، بعضی حکم صندلی سفید دارند، هزار مدل قانون وجود دارد که ۸۰ درصد معلمان را دچار تبعیض میکند.
وی با بیان ۲۰ درصد طبقه بالا که مافیای آموزش و پرورش هستند، طبقه برنده به شمار میروند، گفت: دوسال پیش بودجه آموزش و پرورش ۵۰ هزار میلیارد بوده، این طبقه مسلط به سیستم، همین مقدار درآمد داشتند. شما وزیری میشناسید که فرزندش در غیرانتفاعی نباشد؟ وامی نگرفته باشد برای مدرسه غیرانتفاعیاش؟ یک تعارض منافع عظیم بین این ۲۰ درصد طبقه مسلط بر سیستم و ۸۰ درصد معلم است.
حسینی خاطرنشان کرد: در جلسهای یکی از معاونهای آموزش و پرورش میگفت بیشترین حجم افزایش حقوق در دولت برای معلمان بوده، حقوقی را که سه تومان بوده به چهار تومان رساندهاند، به این میگویند افزایش حقوق.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران همچنین افزود: با آموزش و پرورش بلوچستان که صحبت میکردم، پرسیدم چرا در فلان منطقه محرومی، مدرسه نیست؟ گفت خیر پیدا نکردیم. انگار وظیفه دولت نیست. حرف من این است که در آموزش و پرورش فساد نیست، اما طبقه ۲۰ درصدی مسلط بر سیستم برای تبعیض هست.
وی با اشاره به اولین زمانی که قانون مدارس غیرانتفاعی را به مجلس بردند، ابراز کرد: در آن زمان، شورای نگهبان ۱۴ ایراد قانون اساسی از این طرح گرفت، اگر آقای هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام نبودند، این قانون تصویب نمیشد.
حسینی همچنین یادآور شد: استدلال آقای هاشمی هم این بود که ثروتمندان برای کودکانشان معلم خصوصی میگیرند، چرا ما برایشان مدرسه نزنیم؟ استدلال دیگر هم این بود که از بودجه آموزش و پرورش کم میکنند، اما نکردند. طی این سالها که قانون خصوصی کردن آموزشها را گذاشتند، نه از بودجه آموزش و پرورش کم شده، نه به کیفیت آموزشی افزوده شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و منتقد نظام آموزشی تاکید کرد: رنکینگ موسسه بینالمللی تیمز که آموزش و پرورش ایران رسما عضو آن است را ببینید، بین ۴۹ کشور ۳۹ام شدهایم، این کیفیت آموزشی ماست. طی ده سال اخیر دانش آموزان در کنکور ۷۰ برابر بیشتر تست منفی زدهاند. این روند خصوصی کردن آموزش نه از بار دولت کم کرده، نه کیفیت آموزشی را بالا برده، در عوض حجم زیادی رانت ایجاد کرده است.
وی با ارجاعی دوباره به تاریخ گفت: یکی از معاونهای آموزش و پرورش میگفت که سالها پیش آقای نجفی دستور دادند همه معاونهایشان مدرسه غیرانتفاعی تاسیس کنند با زمین رایگان و وام لازم. اولین مدرسه غیرانتفاعی را برادر رئیس جمهور وقت، آقای محمد هاشمی، با ۱۴ هزار متر زمین به نام ۱۴ معصوم در سعادتآباد تهران تأسیس کردند.
حسینی با ذکر اینکه خصوصیسازی حجم زیادی رانت ایجاد کرده و تبدیل به یک ماشین تبعیض علیه معلم و دانش آموز شده، تصریح کرد: مسئله اصلا فقر نیست، همین تبعیض است. ۲۰۰ هزار معلم غیرانتفاعی را بیمه نمیکنند، اصلا به آنها معلم هم نمیگویند؛ طبق قانون، معلم غیرانتفاعی نه کارگر است نه کارمند وزارت آموزش و پرورش، یعنی اگر حقوقشان را ندهند، نه در قانون کار میتوانند شکایت کند و نه در وزارتخانه، مانند یک برده در این سیستم هستند.
این منتقد نظام آموزشی خاطرنشان کرد: در قانون مدارس غیرانتفاعی آمده که تراز مدارس در دولت بصورت سالانه باید چک شود، آیا یک گزارش میتوانید از تراز مدارس در دولت پیدا کنید که بگوید چقدر از مردم پول گرفتهاند؟ خیر حتی یک گزارش هم پیدا نمیشود.
وی با تاکید بر اینکه امروزه مشکل اصلی آموزش و پرورش ایران تبعیض است، گفت: بین ۲۳ مدل مدرسه موجود، بین بچهای که در بلوچستان به سختی درس میخواند و بچهای که در بالاشهر تهران ۱۲۰ میلیون خرج تحصیلش میشود، بین معلمان متعددی که با نامهای مختلف استخدام کردهاند. حتی بین تغییر کاربریهای صورت گرفته، یک میلیون و پانصد هزار متر مربع تغییر کاربری تجاری در مدارس رخ داده که این رسما کاسبی است.
حسینی با بیان اینکه بودجه آموزش و پروش دوسال پیش 50 هزار میلیارد تومان بوده، ابراز کرد: در همین زمان، ۲۰ هزار میلیارد تومان مدارس غیرانتفاعی صرفا برای ۱۱ درصد دانش آموز از مردم پول گرفتهاند، اما آیا این مقدار خرج دانش آموز شده؟ خیر، بیش از دو سوم سود کردهاند. مدارس دولتی هم بیش از ۱۰ هزار میلیارد از مردم هزینه گرفتهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و منتقد نظام آموزشی همچنین افزود: ۸ تا ۱۰ هزار میلیارد تومان موسسههای کنکور از مردم پول میگرفتند، باز همین مقدار را موسسههای زبان طلب میکردند. یعنی تقریبا ۵۰ هزار میلیارد تومان دوسال پیش، قبل از تورم از مردم بابت آموزش پول گرفتند. حالا امسال با تورم حساب کنید چقدر شده است.
وی ضمن اشاره به اینکه وزارتخانه هر مدلی که توانسته درآمدزایی کرده، اما موقع پرداخت حقوق معلمان، بودجه ندارد، اظهار کرد: مسئله آموزش امروزه ناعدالتی و نابرابری به نفع یک عده مسلط است و قانونی هم هست، اگر بخواهید مطالبه کنید من میگویم آن فقر و فساد نباشد، فرق باشد.
حسینی ادامه داد: در منطقه محرومی که رفته بودم،مدرسهای را دیدم که کودکان بدون کفش بودند، اما آموزش و پرورش از آنها هم پول میگرفت، گفته بودند کاغذ A4 بیاورید تا کارنامه شما را تحویل دهیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ضمن بیان اینکه یک مطالبه روشن بیشتر وجود ندارد گفت: این مطالبه، کیفیت، عدالت و منابع را ارتقا میدهد، تبعیض را هم از بین میبرد، آن هم ملیسازی آموزش و پرورش است. هیچ راه دیگری وجود ندارد. مقام معظم رهبری گفتند که آموزش و پرورش زیر نظر اصل ۴۴ است نه ۴۳، یعنی هرکه بحث خصوصیسازی را بیان میکند، خائن است.
وی همچنین تصریح کرد: میگویند از بودجه برای مدارس غیرانتفاعی کم شده، به کیفیت افزوده شده، رنکینگ بینالمللی افزایش پیدا کرده، سند تحول اجرا شده، همهاش دروغ است. همه این موارد را با عدد و سند میتوانم اثبات کنم که دروغ است.
حسینی با تاکید بر اینکه خصوصیسازی در آموزش باعث شده کیفیت، عدالت، شان معلم، وضعیت آموزشی ازبین برود و یک باند سرمایهدار را به سیستم مسلط گرداند، گفت: روزی به وزیر آموزش و پرورش، آقای بطحایی گفتم مافیای کنکور را چرا جمع نمیکنید؟ گفت زورم نمیرسد. چرا وزیری زورش نمیرسد که مافیای کنکور را جمع کند؟
این منتقد نظام آموزشی در ادامه بیان کرد: در سیستم آموزشی ایران، از کتاب درسی و مجله رشد هم پول درمیآورند، کجای دنیا پیشاپیش پول مجله توزیع نشده را دریافت میکنند؟ این ساختار تبعیضی اگر تغییر نکند، بچه کارگر، کارگر میشود و بچه پزشک، پزشک.
وی با ذکر مثالی ادامه داد: نفر اول کنکور پارسال کسی بوده که پدرش پزشک جراح بوده، مدرسه علامه طباطبایی رفته و ۸۰ میلیون هزینه کلاسهای کنکوری کرده، اگر این فرد هوشش کم بود، هزینه کلاسها بالای ۲۰۰ میلیون تومان میشد.
حسینی با اشاره به اینکه آموزش و پرورش تبدیل به ماشین بزرگ تقسیم آدمها به برنده و بازنده، فقیر و غنی یا تقسیم معلمها به خوب و بد، باسابقه و بی سابقه شده است، گفت: آموزش باید ملی شود، دسترسی باکیفیت و برابر برای همه ملت ایران فراهم شود و این خلاف خواسته کسانی است که در آموزش و پرورش مسلط شدهاند. بخاطر دارم در اوایل دهه هفتاد میتوانستیم کتابهای خود را بخوانیم و براحتی کنکور را صد درصد بزنیم، اما اکنون نه.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران همچنین افزود: در بخش ساختار ملیسازی آموزش و پرورش، ابتدا باید معلم و خانواده در تصمیمگیریهای سیستم، حضور و تاثیر داشته باشند، یعنی اینکه بگویند بچه چه چیزهای بیاموزد و این نیاز به تشکلهای درست معلمی و دانش آموزی دارد.
وی با بیان معنای دیگر ملیسازی ساختاری که برچیده شدن خصوصیسازی است، اظهار کرد: در سال ۱۳۳۰، خصوصیسازی در دوران پهلوی شروع شد، اما در سال ۱۳۵۳، محمدرضا پهلوی به نتیجه رسید که این ساختار غلطی است و آموزش و پرورش درحال از بین رفتن است؛ پس خصوصیسازی را جمع کرد.
حسینی تصریح کرد: مدرسه نباید ۲۳ مدل باشد، مدرسه یک مدل است برای همه، آن هم اسمش مدرسه است. معلمهای خوب اول به مدارس سمپاد میروند، اگر نشود به شاهد یا بازهم نشود به نمونهمردمی میروند تا برسد به مدارس روستایی، درواقع یک نظام طبقاتی درونی وجود دارد.
این منتقد نظام آموزشی ضمن اشاره به اینکه دولت منابع خصوصیسازی آموزش را باید تامین کند، خاطرنشان کرد: دولت باید حداقل در سال آینده ۲۰ هزار میلیارد بودجه بگذارد، با این کار میتواند کل خصوصیسازی را جمع کند.
وی افزود: ملیسازی آموزشی در بخش محتوا هم باید صورت بگیرد، یعنی ابتدا باید به معلم آموزش با کیفیت داده شود نه با این دانشگاه فرهنگیان. سپس تغییر محتوای آموزشی تستی و ریاضی موجود به چیزی که آموزش زندگی دهد.
حسینی ضمن بیان اینکه در کانادا به بچه کلاس چهارم، اهمیت شنیده شدن صدای مردم در دولت را آموزش میدهند، آنوقت دغدغه آموزشی در ایران در این سن، اعداد اعشاری است، گفت: در ایران به بچهها از اهمیت کنکور میگوییم، ارزشهای رقابتی را یاد میدهیم، شکست خوردن همکلاسیها برای پیروزی خودشان را آموزش میدهیم که غلط است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: آموزش عمومی در دبستان باید درخدمت ادبستان باشد، زندگی، مشارکت جمعی و سیاست آموزش دهد. همینطور آموزش عمومی در دبیرستان باید در خدمت اشتغال باشد.
وی با مهم خواندن این اصل که ساینس(علم) و ریسرچ(تحقیق) برای دانشگاه است، مدرسه برای زندگی و اشتغال است.، یادآور شد: چطور ۸۰ درصد مردم در آلمان به دانشگاه نمیروند، با اینکه صنعتی ترین کشور جهان است؟ چون در مدرسه به مقدار لازم مهارت اموزش میدهند نه انتگرالی که به کارشان نمی اید.
حسینی تاکید کرد: آموزش با کیفیت معلمان بسیار مهم است، من به بیش از ۲۰ دانشگاه فرهنگیان سر زدم، رسما دبیرستان است نه دانشگاه، مانند یک دبیرستان اداره میشود، دختر و پسر را هم جدا کردهاند تا مبادا به همدیگر نگاهی کنند، این چه اعتمادی به معلم است؟ معلمی که بعد از این همه تحقیر در این دانشگاه، فارغالتحصیل میشود، چطور میخواهد برای ساختن دانش آموزی با اعتماد به نفس تلاش کند؟
این منتقد نظام آموزشی، مسائل درمان، مسکن و آموزش در ایران را دچار تبعیض خواند و بیان کرد: همین موارد کشور را بیقاعده کرده، تا زمانی که این طبقه مسلط حذف نشوند، حل مشکلات کشور غیرممکن است.
وی افزود: شعارهای پوپولیستی میدهند که حقوقها و یارانهها را زیاد میکنیم، اینها را نمیخواهیم، بحث تبعیض باید حل شود. تا زمانی که سیاست لیبرال سرمایهداری در کشور هست، وضعیت همین است. من حتی با شخص ارشد هر کدام از کاندیداهای انتخاباتی حرف زدم در مورد بحث آموزش، گفتم اگر عرضه مبارزه با مافیا در سیستم شما هست که بیایید، اگر نه که وعده بیخود ندهید.
حسینی در انتها با توجه به اینکه معلمان باید در وسط هیاهوهای سیاسی باشند، گفت: باید از کاندیداهای انتخاباتی پرسید که برنامهشان برای آموزش و پرورش چیست؟ همین افراد قرار است آینده کشور ما را بسازند.