به گزارش سراج24، یکی از دغدغههای دلسوزان و فرهیختگان و دلباختگان این سرزمین گسترش فرهنگ مطالعه و خوانش آثار و تولیدات ادبیات انقلاب اسلامی و آفرینشهای ادبی با رویکرد پایداری و مقاومت در برابر بزرگترین تهاجم به هویت و اصالت ملت ایران در ۲۰۰ سال اخیر است.
این گونه ادبی فارغ از دستهبندیهای رایج سیاسی و فرهنگی و حزبی طی این سالها آثار گرانسنگ و فاخری را تولید و به جامعه ادبی و محافل نقد دانشگاهی عرضه داشته است، اما از دایره انتخاب و خوانش و مطالعه نسل جوان به ویژه دانشجویان و ادب جویان و ادبآموزان در سطوح مختلف ما دوراست.
همین جا این سؤال مهم و دغدغه بسیاری از دلباختگان ادبیات پایداری مطرح میشود که چرا ما نتوانستهایم این گنجینه گرانبها و ذیقیمت را و آثار متنوعی را که از حماسههای ملی و پایداری یک نسل در برابر تهاجم نا برابر دنیا به این سرزمین تولید شده به دل دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی و محافل ادبی ببریم و با این نسل از فرهیختگان و دانشگاهیان و دانشجویان و ادب جویان و ادیب پروران ارتباط برقرار کنیم!
علت این دوری گزینی و نا آشنایی با محتوا و مفاهیم و آثار ادبیات پایداری چیست؟! چرا حتی استادان ادب فارسی، شاعران، نویسندگان و دانشجویان ادبیات و روانکاوان و جامعه شناسان ما هم با این آثار شاخص و رمانها و داستانها و تاریخ شفاهی و خاطرات دلنشین نسل مقاومت آشنا نیستند و به نوعی بیگانهاند؟!
نقص و کاستی در کجاست؟ آیا این آثار جذاب و دلنشین نیستند یا از قلمفرسایی و نثردل انگیز ادبی بیبهرهاند؟ این درحالی است که برخی از این خاطرات و آثار تاریخ شفاهی بیش از دهها بار و حتی بیش از ۱۰۰ بار هم به زیور طبع آراسته شدهاند! یا برخی از این آثار ترجمه شدهاند؟ نقش آفرینان بیشتر این آثار در بخش تاریخ شفاهی و خاطرهنویسی برخلاف دوره پهلوی که بانوان حضور و بروزی در عرصههای ادبی نداشتند بانوانند.
به نظر میآید ما در این زمینه در بدو امر نیازمند تدوین و تنظیم یک سامانه و بازتعریف یک چرخه هستیم، چرخهای بین ناشران و تولیدکنندگان به عنوان متولی تولید و دستگاه سیاستگذاربا دانشگاهها و مراکز علمی، فرهنگی و آموزشی که مصرفکننده و تحلیلگر و معرف این آثار هستند.
این چرخه طبیعتاً تأثیرگذاران و عوامل موثر و نقش آفرینی دارد که محوریت آن مخاطب است، در این فرایند نقش کلیدی و اصلی را استادان و فرهیختگان و مدرسان و اعضای هیأت علمی برعهده دارند که اگر با این آثار پیوند بخورند و این جذب و حلقه وصل ایجاد شود یقیناً نسل جوان دانشجو و بدنه دانشگاهی هم در پی آن وارد گود خواهند شد، لذا ما باید در فرایندی طبیعی بستر حضور، ظهور و بروز این آثار ادبی و تولیدات ادبیات پایداری را در دانشگاهها ایجاد کنیم، واقعاً جای دریغ و صد دریغ دارد که نسل جوان و تحصیل کرده ما با این آثار فاخر اثاری چون «من میتراهستم» تألیف خانم رامهرمزی و... بیگانه هستند و این آثار با وجود چاپهای مکرر در دانشگاهها و مجامع ادبی و علمی و نقد و تحلیل ما شناخته شده نیست.
ما امروز نیازمند ایجاد این دغدغه در دانشگاهها هستیم که آثار فاخر ادبیات پایداری در این مراکز دیده شوند، نقد و بررسی و خوانده شوند و گفتمان ادبیات پایداری که محصول مقاومت و پایداری و ایستادگی یک نسل در برابر هجوم جمعی از دولتهای متحد و متفق بر نابودی ملت ایران با مرکزیت و محوریت رژیم بعثی بود است، جایگاه مناسب و مطلوب خود را در دانشگاهها بیابد و این نیازمند عزم همه جانبه جامعه علمی و فرهنگی کشور و متولیان و سیاستگذاران و تصمیمسازان است.
یک بررسی نشان میدهد دانشگاههای ایران در بهکارگیری ادبیات مقاومت به دو دسته تقسیم میشوند؛ دسته نخست اندک دانشگاههایی هستند که پرچم و نشان ادبیات مقاومت و پایداری را برافراشتهاند و هرچند کم رنگ و کم سو رشته دانشگاهی ادبیات مقاومت را پدید آوردهاند و دسته دوم دانشگاههایی هستند که با وجود قوانین مصوب از گسترش فرهنگ مقاومت و ادبیات پایداری پیشگیری میکنند.
در این دانشگاهها که متأسفانه غالب هم هستند، بدیهیترین رگه مقاومت یعنی واحد آشنایی با دفاع مقدس برگزار نمیشود و اگر برگزار هم شود به عنوان دروس مازاد بدون درج در معدل است؛ بنابراین با این تفاصیل بهرهگیری دانشگاههای ما که محمل و محل تربیت فرهیختگان و نامداران و روشنفکران آینده است از ادبیات مقاومت در حالت قطرهچکانی است و به این هویت و اصالت بیاعتناست.
بررسی تاریخ گذشتگان و هویت آنها و چگونه، اینگونه شدیم، نیازمند سیر و سفر در این آثار و از این قبیل آثار جامعه شناسانه است و اگر در تولید آثار ادبی مرتبط با این نسل هویتساز دفاع مقدس و عرضه آن و ثبت لحظات تاریخ شکوهمند حماسه 8 سال پایداری سستی به خرج دهیم، آیندگان ما را نخواهند بخشید، تردید نکنید، همانگونه که ما گذشتگان خود را در کوتاهیهایشان نمیبخشیم !