به گزارش سراج24، یکی از جذابترین و دوستداشتنیترین خاطرات کودکیها، شرکت در مراسم ازدواج است؛ در آن دوران کودکی، نه اندازه سالن مهم است و نه مدل لباس مهمانان، حتی مدل سرو غذا و پذیرایی هم اهمیت چندانی ندارد بلکه این «شادی» آن روز که هیچگاه فراموش نمیشود؛ در آن روز، لباس سفید عروسی با هر مدل و هر نوع پارچهای، چشمنوازی میکند و عروس خانم و آقا داماد، جذابترین زوج مجلس محسوب میشوند.
شادی و شادمانی روز عروسی، آنقدر شیرین است که همه را به سمت خود میکشاند؛ اتفاق مبارکی که همه دوستش دارند و هر دختر و پسری، آرزو میکند که این روز را تجربه کند. اما حالا کرونا همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است و به این روزهای خوش عروسی هم حسودی میکند.
از زمستان سال گذشته که پای کرونا به کشورمان باز شد، همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است؛ دشمن کرونا، جمعیت است و هر جا جمعی دور هم جمع میشوند، چون مهمان ناخواندهای پا میگذارد و درد و بیماری را هدیه میدهد!
از قدیم خانوادههایی که قرار بود دختر و پسر جوانشان را به خانه بخت بفرستند، به سراغ تقویم میرفتند و نزدیکترین روز عید و ولادت را برای این اتفاق مبارک انتخاب میکردند.
نه از سالن و تالاری خبری بود و نه از دنگ و فنگ خاص؛ خانه میشد سالن عروسی و اگر کوچک بود، همسایهها هم به کمک میآمدند و با همراهی هم، جشنی به پا میشد و شیرینی و شربت و ناهار و شام. یک دنیا شادی.
خیلی از خانوادهها هم اواخر سال گذشته، برنامه عروسی فرزندانشان را چیده بودند؛ برخی سالن و تالار هماهنگ کرده بودند و برخی هم به دنبال تدارکات بودند اما کرونا همه معادلات را به هم زد و کار به جایی کشیده شد که مراسمها لغو شد و تاریخهای دیگر اعلام شد.
این تاریخها هم حالا در آخرین روزهای مرداد رنگ باخته است و برخی خانوادهها بیخیال کرونا شدند که البته سلامتی افراد زیادی را به خطر انداختند و برخی هم تصمیم گرفتند که آغاز زندگی مشترک را با سادگی آغاز کنند.
اما روایت داستان ما هر چند عروسی و خبر خوش است و هر چند عروسی ساده است اما جنس آن متفاوت از عروسیهای دیگر است؛ روایت این عروسی، روایت یک سبد لبخند در مسیر آغاز زندگی مشترک است.
روایت این عروسی گره خورده به جمع شدن «آجر به آجر» جهت احداث سرپناهی ایمن برای آیندهسازان کشور است. روایتی زیبا از یک ازدواج پر از مهربانی و دوست داشتن.
وقتی عروس خانم و آقا داماد در جمع خانواده تصمیمشان را بیان کردند، آنقدر با استقبال گرم مواجه شدند که بیش از پیش و با اطمینان گام برداشتند و پایه زندگیشان را بر ایثار بنا نهادند.
در خانواده آنها، انجام کار خیر، چیز غریبی نیست و بچهها حتی از پدربزرگ هم خاطره کارهای خیر را به یاد دارند؛ خاطره ایثار و از مال بخشیدن بدون چشمداشت و حالا خودشان سر سفرعقد نشستند و ترجیح دادند هزینه مراسم عروسیشان آجرهای عشق شده و سرپناه ایمن برای دانشآموزان شود.
نبیالله پیروی پدر آقا داماد در این خصوص میگوید: وقتی کرونا آمد، نگرانی از سلامتی خانواده و اطرافیان، ذهن همه را درگیر کرده بود. هر کس تلاش میکرد به نوعی کاری انجام دهد و همان زمان تصمیم گرفتیم که بنزین خودروهای بیمارستان علیاصغر (ع) شهر که مرکز درمان بیماران کرونایی بود را تأمین کنیم.
وی ادامه داد: همان زمانها قرار ازدواج پسر دومم با دختر خواهرم گذاشته شد؛ آنها خودشان خواستند که هزینه عروسیشان صرف ساخت مدرسه شود البته قبل از جریان تصمیم به ساخت یک مدرسه گرفته بودم و با سازمان نوسازی مدارس هم تفاهمنامهها انجام شده بود تا مدرسه 6 کلاسهای ساخته شود.
آقای پیروی اضافه میکند: آموزش و پرورش طرحی به نام «آجر به آجر» دارد که هر کس با هر میزان که در توان دارد، میتواند در مدرسهسازی مشارکت کند و این شد که آنها هم هزینه مراسم ازدواجشان را به مدرسهسازی اختصاص دادند. آری این شد که در راستای اجرای پویش ملی «آجر به آجر» عملیات اجرایی آموزشگاه ۶ کلاسه روستای زرگران با کمک این زوج جوان و خوشفکر در این روستا آغاز شد.