به گزارش سراج24، مبارزه با فساد و تحقق عدالت اجتماعی از آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی است؛ در این مسیر نظارت و بازرسی توسط نهادهای مختلف یکی از ابزارهای لازم و دقیق برای تحقق عدالت است. رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره در موضوع عدالت و رسیدگی به مشکلات مردم نه تنها در مقام نظر، بلکه در مقام عمل نیز تأکید و پیگیری منحصربفردی دارند.
حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری که مدت مدیدی مسئولیت بازرسی دفتر رهبری را به عهده داشت در کتاب خاطرات خود که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، روایتهای متعددی از اهتمام رهبر معظم انقلاب اسلامی در رسیدگی به مشکلات عموم مردم دارد که بخشی از آن را در ادامه میخوانید.
چگونگی تشکیل دفتر بازرسی
حجتالاسلام ناطق نوری میگوید: آقا به من حکم بازرسی دادند و حکمی قریب به این مضامین نوشته بودند: «از آنجایی که اینجا آخرین ملجأ و مرجع تظلمات مردم است، شما را به عنوان مسئول بازرسی انتخاب میکنم و از شما میخواهم که یک دفتر کوچکی تشکیل بدهید و مسائل کارگزاران نظام را پیگیری کنید.»
از اینجا کار بازرسی شروع شد. در طول این چند سالی که ما بازرسی را تشکیل داده و گزارشهای مربوطه را تهیه میکنیم، آقا تمام گزارشها را حتی اگر 500 صفحه باشد، میخوانند و گاهی هم حاشیه میزنند و اقدام میکنند، حتی یک مورد وجود ندارد که ایشان اقدام نکرده باشد.
دستور رهبری برای رسیدگی به شکایت پیرمردی از اهالی کردستان
نمونهای از این خاطرات بازرسی که خیلی جالب است، مربوط به یکی از برادران اهل سنت در یکی از روستاهای کردستان است. او بازنشسته شهربانی در زمان شاه بود و پسرش که در یک نهادی کار میکرده به اتهامی دستگیر و در آگاهی در زمان بازجویی فوت میکند. پدر این جوان شکایتی برای دفتر آقا تنظیم و از طریق پست عادی ارسال کرده بود. مردم محل او را مسخره کرده و گفته بودند «اشخاصی که آشنا و پارتی دارند و نامه میدهند کسی جواب نمیدهد، حالا نامه برای رهبر را از طریق پست میفرستی و دلت خوش است که جواب میدهند؟» او هم گفته بود که «این حکومت با بقیه حکومتها فرق میکند.»
وقتی این نامه پستی، به دست آقا رسیده بود، آقا دستور بازرسی را صادر فرمودند. من سه تا قاضی انتخاب کرده و یک نیابت قضایی هم از جناب آقای یزدی برایشان گرفتم تا بتوانند از طرف قوه قضاییه عمل کنند و به دنبال آن به مهاباد کردستان اعزام شدند.
وقتی که اینها برای رسیدگی به شکایت یک پیرمرد بازنشسته که نامهاش را از طریق پست عادی به دفتر رهبر فرستاده است وارد مهاباد شدند، ولوله شد. اتفاقاً این بازرسی منجر به دستگیری، زندان، محاکمه و صدور حکم قصاص برای یک افسر آگاهی شد.
بچههای تیم بازرسی آمدند و گفتند: «ایشان محکوم به قصاص است.» من گفتم: «حالا که این افسر جوان محکوم به قصاص شده است، دست نگهدارید. بروید پیش آن پیرمرد که محتاج و فقیر هم هست. با ایشان صحبت کنید اگر رضایت بدهد دیه بچهاش را بگیرد، آن جوان هم از بین نمیرود.»
بچهها به مهاباد رفتند و گفتند: «اگر شما رضایت ندهید مجرم قصاص میشود، اما اگر شما عفو کنید زیباتر است.» این پیرمرد رضایت داد و آن جوان افسر، حدود چهار ـ پنج میلیون به عنوان دیه داد و آزاد شد.
زمانی که گزارش را به آقا ارائه میکردم، چشم آقا پر از اشک شد و فرمودند: «آقای ناطق این بازرسی نبود، این دیگر فوق بازرسی بود» و چندین بار تشکر کردند و تقدیرنامه کتبی هم لطف کردند و چند بار فرمودند: «وقتی من رهبر شدم، نگران بودم که اگر کسی به من تظلم بکند چگونه رسیدگی کنم. خداوند لطف کرده، این دفتر را راه انداختیم و من خاطرجمع شدم که اگر موردی ارجاع شود تا آخر رسیدگی میشود.»
بازرسی در جهت حمایت از ظرفیتهای داخلی
یک بار زمان آقای مهندس غرضی به دفتر آقا گزارش شده بود که وزارت میخواهد شش هزار «سوییچینگ» وارد کند. درحالیکه مخابرات خودمان در شیراز میتواند این کار را انجام دهد. این یک کار کاملاً فنی بود. ما یک تیم متخصص عالیرتبه، مرکب از کارشناسان مخابرات، کارشناسان صدا و سیما و کارشناسان مخابرات شیراز تشکیل دادیم که پس از شش ماه کار، گزارش قطوری ارائه کردند، که به دستور آقا برای آقای هاشمی هم فرستاده شد. بعد بازرسان دفتر رئیس جمهور هم رفتند و فعالیتهای ما در این خصوص را بازرسی کرده و آن را تایید کردند.