به گزارش سراج24؛ تعطیلات سال نوی امسال نیز پایان یافت و با فاصله گرفتن از این ایام خوب است یک بررسی کلی و اجمالی پیرامون برنامههای تولید صداوسیما انجام بدهیم. شاید بتوان گفت نوروز 98 یکی از سیاهترین سالهای فعالیت صداوسیما پس از انقلاب بوده است. صداوسیما دچار کمبود بودجهی شدید است و سعی دارد از طریق فروش آنتن و صرفه جویی حداکثری در تولید برنامهها، خروجی تلویزیون را تامین نماید.
بدون هیچ گونه زیادهگویی و بطور خلاصه، برنامههای نوروزی صداوسیما به چند بخش تقسیم شده بود؛ سریالهای بیکیفیت و ارزان قیمت، برنامههای تقلیدی از شبکههای ماهوارهای؛ ویژه برنامههای تحت تاثیر فضای مجازی.
خندوانه
محبوبترین برنامهی این روزهای صداوسیما خندوانه است که پخش آخرین سری آن در تعطیلات نوروزی به پایان رسید. ویژه برنامهی خندوانه حرف تازهای برای گفتن نداشت و صرفا تکرار دعوت همان مهمانهای قدیمی بود که اگر حضور جنابخان در برنامه نبود همان جذابیت کم را هم نداشت. طبق روال هرشب تعدادی بازیگر یا خواننده به عنوان سلبرتی دعوت میشدند و در یک سری مسابقه شرکت میکردند. این مسابقات آنقدر یخ و بیمزه بودند که این سلبریتیها مجبور میشدند برای افزایش هیجان برنامه دائما اتهام تقلب و بیعدالتی به داور را بزنند که خود همین رفتار میتواند الگوی نامناسبی برای کودکان و نوجوانان باشد.
گفتوگوهایی هم در خلال برنامه شکل میگرفت که اغلب آن مربوط میشد به زندگی و نظرات شخصی همین سلبریتیها! رامبد جوان در برنامههای خود به گونهای رفتار میکند که گویی آگاهی از احوالات سلبریتیها برای مردم از نان شب واجبتر است! مخاطبانی توقع برنامهای جذاب از خندوانه را داشتند به امید رسیدن به این بخشها خندوانه را تماشا کردند ولی جز لبخند ساده، چیزی عایدشان نشد. خندوانه رفته به برنامهای تبدیل شد که صرفا محلی برای تبلیغ و درآمدزایی از اپلیکیشنهای تراکنش مالی است.
سریال های نوروزی
در شبهای نوروز 98 دیگر خبری از پایتخت نبود. سریالی که به عمق خانههای مردم ایران نفوذ کرده و در ساعات پخش آن خیابانها خلوت میشد. سریالهایی همچون «ن.خ» ، «مرّ قانون» ، «بر سر دو راهی» و «زوج یا فرد» مخاطبان اندکی داشتند و هرگز مانند سریال پایتخت نتوانستند توجه مخاطبان را به خود جلب کنند. البته سریال «ن.خ» به لطف بازی سعیدآقاخانی و علی صادقی توانست در برخی مواقع ضعفهای متن و کارگردانی این سریال را جبران کند. بقیه سریالها نیز صرفا به دلیل خالی نماندن عریضه، تولید و پخش شده بودند و ارزش بازنگری راهم ندارند.
مسابقات تلویزیونی
چند سالی هست که دیگر خبری از مسابقات قویترین مردان ایران نیست. پس از اتفاقات عجیبی که برای برادران قرایی و روح الله داداشی افتاد این برنامه تعطیل شد و دیگر خبری از مسابقات جذاب قویترین مردان ایران در ایام نوروز نیست. تلویزیون تلاش کرد جای خالی این برنامهی محبوب را با با مسابقات کم حاشیهتر و خانوادگیتر پرکند که البته این تصمیم موجب شد تا مسابقات تلویزیونی در انحصار شرکتهای ارزش افزوده و ارائه دهندهی خدمات مالی در بیایند. آنقدر که به دیالوگ: « ستاره، فلان، مربع را شمارهگیری کنید» توجه میشد که خود مسابقه چندان اهمیت نداشت. استفادهی افراطی از اسپانسرهای سرویسهای ارزش افزوده به حدی بود که موجب اعتراض برخی از شخصیتهای مطرح شد.
عصرجدید و فرمول یک
عصر جدید با اجرای احسان علیخانی از شبکه 3 و فرمول یک با اجرای علی ضیا از شبکه 1 را میتوان به عنوان شاهکارهای صداوسیما در ایام نوروز معرفی کرد. احسان علیخانی که سابقهی سالها اجرای برنامهی ماه عسل را در کارنامهی خود دارد اما اینبار با برنامهی عصر جدید که کپی ایرانی شدهی تلنت شوهای امریکایی و اروپایی است به شبکهی 3 آمد. سبک اجرای برنامهی او در برخی موارد همان سبک برنامهی ماه عسل بود و برخی از افرادی که برای نمایش استعدادهای خود به میدان آمده بودند به بیان مشکلات و سختیهای زندگی خود پرداختند تا شاید بتوانند با استفاده از این جنبههای احساسی تاثیر کوچکی بر رای داوران بگذارند. برخی از قسمتهای این برنامه مانند اجرای حرکات اکروباتیک توسط دختر بچه خردسال و تقاضای ازدواج یک جوان افغانی از هم تیمی خود حواشی را بوجود آورد که باعث جلب توجه کاربران در شبکههای اجتماعی شد.
برنامهی فرمول یک نیز از یک برنامهی گفتوگو محورِ کلیشهای فراتر نرفت؛ هرچند که علی ضیا تلاش کرد با انتخاب چهرهی برتر از میان نامزدهایی که توسط مردم انتخاب شدند، به نوعی خلاف جهت جریان سلبریتی زدهی صداوسیما حرکت کند. درنهایت نیز نرگس کلباسی از نگاه مردم به عنوان چهرهی برتر سال 97 انتخاب شد. هرچند علی ضیا بدش نمیآمد چهرههای گمنام را به عنوان سوژه به تلویزیون بیاورد و عامل خلق نوسلبریتیها در فضای مجازی باشد.
برای مثال ضیا خانوادهای را دعوت که پدر و مادر آن ناشنوا بودند؛ دو فرزند این خانواده علاقهی زیادی به خوانندگی داشتند و پس از اجرای یکی از آهنگهای محسن ابراهیمزاده، تعداد دنبال کنندگان صفحه اینستاگرامی آنها از چند هزار فالوور به حدود 600 هزار نفر رسید! ظاهرا علی ضیا میخواهد پا جای پای احسان علیخانی بگذارد و از طریق خلق سلبریتیهای جدید برای خود رزومهی قابل قبولی در زمینهی خلق شخصیتهای مشهور بجای بگذارد.
به طور کلی اینطور میتوان نتیجه گرفت که روزگاری مسئولان صداوسیما به نیت مقابله با شبکههای ماهوارهای اقدام به ایجاد شبکههای متعدد نمودند که امروز تامین هزینهی این شبکهها، بلای جان مدیران فعلی شده است. تقلید بی ضابطه از مدل رسانهایه سرمایه داری غرب، مسبب بوجود آمدن چنین وضعیتی در سیمای ملی است. صداوسیمایی که از نظر امام خمینی(ره) قرار بود روزی تبدیل به دانشگاه شود، امروز تبدیل به کودکستانی شده است که تنها هدفش سرگرم ساختن مخاطبان است و برنامهای در جهت رشد و تعالی کشور ندارد. منظور از برنامه جهت رشد و تعالی، برنامههای خشک و مذهبی نیست. منظور در پیش گرفتن نقشهی راهی است که افق دید طولانی مدت دارد. در این نقشهی راه، برنامههای سرگرم کننده و حتی طنز، هدف مشخص دارند و صرفا به فکر مشغول ساختن مخاطب نیستند.
انتهای پیام/