سراج24، سید حسام الدین حسینی/ پس از بازی ایران و یمن در جام ملتهای آسیا کلیپی از گرازش عربی بخشی از بازی در فضای مجازی منتشر شد. این ویدئو که توسط یک صفحه اینستاگرامی ترجمه و منتشر شده بود آنقدر در فضای مجازی چرخید و مورد استقبال قرار گرفت که رضا رشیدپور در «حالا خورشید» درباره این کلیپ صحبت کرد. آن کلیپ چه بود؟ گزارش گل پنجم ایران به یمن توسط محمد السعدی گزارشگر شبکه عراقی ISN یا همان «شبکة الکرة العراقیه» بود. سعدی در این گزارش وقتی سامان قدوس پنجمین گل ما را وارد دروازه یمن میکند با سبک حماسی گزارشگران عرب شروع به ستایش میکند و تیم ایران را با دو عبارت فارسی «تیم ملی» و «شیران ایران» مورد خطاب قرار میدهد. آقای رشیدپور وقتی این کلیپ را دیدهاند به قدری ذوقزده شدهاند که لوگوی بزرگ شبکه عراقی را ندیدهاند و گمان کردهاند که گزارشگر عربستانی تیم ما را شیران ایران خطاب کرده است. این ذوقزدگی اینقدر ادامه پیدا کرده که ایشان روی آنتن زنده شبکه سوم سیما گزارشگر بازی را عربستانی معرفی میکنند و از این گزارشگر «عربستانی؟!» تشکر میکنند و میگویند ما هم شما را و ملت شما را دوست داریم، اصلاً ورزش سیاسی نیست، نباید سیاست را در ورزش دخالت داد و ...
چطور چنین اتفاقی رخ میدهد؟ چطور میشود یک مجری باسابقه که تجربهی سالها فعالیت رسانهای را به دوش میکشد چنین اشتباه خندهداری را مرتکب میشود؟ پاسخ ساده است. وقتی شما از پیش، ذهنیتی داشته باشید، آن ذهنیت روی عینیت تأثیر میگذارد و باعث میشود واقعیت یعنی آن چیزی که واقعاً اتفاق افتاده و وجود خارجی دارد را نبینید. بگذارید مثالی بزنم که بیشترمان تجربه کردهایم. احتمالاً برای شما هم پیش آمده که کلمهای غلط نوشته شده یا حروفش پسوپیش شده است اما شما آن کلمه را درست خواندهاید. این یکی از مثالهای غلبه ذهنیت بر عینیت است. ذهن ما ساختار پیچیدهای دارد. ذهن میتواند با کمک دادههای پیشینی و با توجه به اعتقادات و آروزهای ما واقعیت بیرونی را تغییر دهد. مثل همین حالا که شمه کلمه «آرزوها» را که به اشتباه «آروزها» نوشته شده بود، درست خواندید. این تصرف ذهن در عینیت گاهی تا ایجاد اختلال ادراکی و شناختی هم پیش میرود. مثلاً وقتی عزیزی را از دست میدهیم ذهن ما که تحت تأثیر علایق ماست تلاش میکند بر واقعیت بیرونی غلبه کند و همین باعث میشود ما آن عزیز ازدسترفته را به چشم ببینیم. او درواقع مرده است اما ذهن ما با حیلهگریهای بصری باعث میشود ما دیگران را شبیه او ببینیم یا در موارد حاد در حالی که اصلاً کسی وجود ندارد حضور او را تجسم کنیم.
در مورد آقای رشیدپور هم ما با چنین وضعی مواجه هستیم. لوگوی شبکه عراقی اتفاقاً بزرگتر از حد معمول شبکههای تلویزیونی در گوشه سمت راست تصویر مشخص است؛ اما ذهن ایشان با توجه به علایقشان فریبکاری میکند و اجازه نمیدهد چیزی به آن بزرگی دیده شود. ذهن ایشان پس از شنیدن شیران ایران از زبان یک گزارشگر عرب، بلافاصله به کلیشه ورزش و سیاست از هم جدا هستند رجوع کرده است. همین ذهن است که باعث شده آقای رشیدپور در لحظه تماشای کلیپ و بعدازآن تا زمانیکه آن پلاتو را در برنامهی زنده اجرا میکردند، یکلحظه هم به این نکته فکر نکنند که عربستان سعودی کشوری است که طی سه سال گذشته همه تیمهایش را از حضور در ایران منع کرده، تیمهای ایرانی را از حق میزبانی محروم کرده و هزینهی سنگین به کشور ما و البته مردم خودش وارد کرده است. خب، برای اصلاح این وضع و رفع چنین مشکلاتی چه باید کرد. تنها چاره، عبور از کلیشهها از طریق شناختن آنها است. کلیشهها چیزهای پرتکراری هستند که معمولاً از شدت تکرار، از معنی تهی شدهاند. کلیشهها جریان تفکر را قطع میکنند. کلیشهها مانع دیدن واقعیتها و آنچه واقعاً روی میدهد هستند. برای گذر از کلیشهها ابتدا باید آنها را بشناسیم تا هر جا به آنها برخورد کردیم بلافاصله آنها را نادیده بگیرم و به جزئیات توجه کنیم. جزئیاتی که در بسیاری مواقع خیلی هم کوچک نیستند، مثل لوگوی شبکه عراقی در آن ویدئو.
انتهای پیام/