اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۶:۳۳
اذان ظهر ۱۲:۰۳:۱۴
اذان مغرب ۱۹:۰۵:۱۴
طلوع آفتاب ۰۵:۱۸:۴۹
غروب آفتاب ۱۸:۴۶:۰۹
نیمه شب ۲۳:۱۶:۵۱
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۶/۰۳/۲۵ - ۱۱:۲۶

سناریوهایی برای فرجام دوئل ریاض و دوحه

قطر قائل به آن است که اگر قرار باشد به عربستان بپیوندد و بر اساس سیاست مستقل خود رفتار نکند دچار هزینه‌های سنگینی خواهد شد. هرگونه تنش در خلیج‌فارس به معنای این خواهد بود که نرخ ریسک سرمایه‌گذاری در قطر بسیار بالا خواهد رفت.

سناریوهایی برای فرجام دوئل ریاض و دوحه

به گزارش سراج24، در هفته‌های اخیر منطقه غرب آسیا شاهد یک سلسله تحولات سریع و پیچیده بود. پس از سفر رئیس‌جمهور آمریکا به عربستان، امیر قطر صحبت‌هایی مغایر با مواضع سعودی‌ها بیان کرد و به مجرد آن تهدیدات و تحریم‌های مبادله‌ای، مالی و هوایی عربستان نسبت به قطری‌ها کلید خورد. دولت قطر هم تصمیم به مقابله به مثل گرفت و همان محدودیت‌ها را برابر سعودی‌ها اعمال کرد تا آنجا که کشورهای مختلف عربی تلاش کردند برای میانجیگری به زمین سیاست این دو کشور وارد شوند. بسیاری اما معتقدند این رفتار عربستان برابر قطر فقط به‌خاطر صحبت‌های امیر قطر نیست، بلکه این تنها بهانه‌ای برای شعله‌ور شدن آتش  یک اختلاف استراتژیک کهنه بوده است. به همین خاطر با «سیدمصطفی خوش‌چشم» تحلیلگر روابط بین‌الملل درباره سناریو‌های موجود آینده این دوئل سیاسی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

***
  اگر چه اصلی‌ترین دلیل اعلامی قطع رابطه دیپلماتیک توسط چند کشور عربی با قطر، حمایت دوحه از حماس و اخوان‌المسلمین عنوان می‌شود ولی از شواهد موجود به نظر می‌رسد این مناقشه ریشه‌های عمیق‌تری دارد؛ ارزیابی شما در این باره چیست؟

بحران یاد شده به دلیل سخنان اخیر امیر قطر شروع نشده و این صرفا یک بهانه بود. در حقیقت یکی از دلایل عمده این مناقشه سیاست نسبتا مستقل قطر از عربستان درباره روابط با ایران است که از سیاست خارجه تنش‌زای عربستان در این حوزه تبعیت نمی‌کند. عامل دوم حمایت قطر از اخوان‌المسلمین و گروه‌های مختلف دیگر در منطقه است. از سوریه تا مصر و لیبی درگیری‌های متعددی بین گروه‌های مسلحی که از سوی قطر و بعضا ترکیه از سویی و عربستان از سوی دیگر حمایت می‌شوند وجود دارد. این درگیری‌ها بویژه در مناطقی بیشتر است که ایران حضور فعال ندارد. علاوه بر این، روابط قطر با حماس در مساله فلسطین و اسرائیل عامل دیگری است که در این مناقشه تأثیرگذار است.

قطر قائل به آن است که اگر قرار باشد به عربستان بپیوندد و بر اساس سیاست مستقل خود رفتار نکند دچار هزینه‌های سنگینی خواهد شد. هرگونه تنش در خلیج‌فارس به معنای این خواهد بود که نرخ ریسک سرمایه‌گذاری در قطر بسیار بالا خواهد رفت. قطر همانند دیگر کشورهای عربی به اتکای درآمد حاصل از صادرات انرژی، پروژه‌های بسیار زیادی در حال اجرا دارد که عمدتا توسط خارجی‌ها انجام می‌شود و میزبانی جام‌جهانی2022 تنها یکی از آنهاست. این بالا رفتن نرخ ریسک سرمایه‌گذاری، تأثیرات بسیار بدی را بر اقتصاد قطر خواهد گذاشت.   

از طرفی قطری‌ها در حوزه پارس‌جنوبی که بزرگ‌ترین میدان گازی جهان محسوب می‌شود با ایران دارای منافع مشترک هستند. از قضا آنها زودتر از ایران اقدام به استخراج کرده و درآمد هنگفتی را از این رهگذر عاید خود کرده‌‌اند. بر همین اساس اگر قرار باشد در روابط قطر با تهران به واسطه پیروی از عربستان تنشی ایجاد شود، درآمد این کشور در این حوزه بسیار دستخوش تغییر خواهد شد و این موضوع مشکلات عدیده‌ای را برای قطری‌ها به وجود خواهد آورد. اصولا سرمایه‌ جایی نمی‌رود که ریسک داشته و فاقد امنیت لازم باشد.

گذشته از آن قطر همواره مدعی در دست داشتن نقشی تعیین‌کننده در رهبری منطقه عربی، بویژه در شورای همکاری خلیج‌فارس است، چرا که اگرچه این کشور نسبت به عربستان از توانی کمتر برخوردار است اما از منابع مالی به اندازه کافی بهره‌مند است. عربستان هم آن سلاح‌هایی را که از آمریکا می‌خرد عملا نمی‌تواند استفاده کند و برای آنها از آمریکا و کشورهای دیگر اپراتور وارد می‌کند، مثلا اگر مجهز به تعداد زیادی جنگنده - بمب‌افکن‌های متنوع است، تعداد خلبان‌هایش کم است که آنها هم مهارت کافی و شجاعت نداشته و تنها با شارژ مالی فعالیت می‌کنند بنابراین از اسرائیل تا پاکستان خلبان اجاره کرده و پول پرداخت می‌کند. همان پولی را که عربستان دارد قطر هم دارد. به بیان دقیق‌تر هیچ یک توان به خصوصی در حوزه‌های دفاعی، نظامی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... ندارند. آنچه دارند پول و منابع سرشار و بادآورده است، منتها عربستان این پول را از راه صادرات نفت و قطر آن را از راه صادرات گاز در اختیار دارد. لذا قطری‌ها معتقدند اگر ثروت به کشوری در منطقه یا جهان نقش تعیین‌کننده‌ای بدهد آنها هم شرایط مشابهی با عربستان دارند؛ بر این اساس چه دلیلی وجود دارد بخواهند دنباله‌رو عربستان باشند.

براساس آنچه گفته شد تنش با تهران برای قطر و مجموعه کشورهای عربی بویژه در حوزه خلیج‌فارس ضرر مالی هنگفتی به همراه خواهد داشت. از طرفی در این شرایط قطری‌ها نقشی تعیین‌کننده نخواهند داشت و مانند سایر کشورهای کوچک مجبورند به دنبال عربستان حرکت کنند. در چنین معادله‌ای آنها هیچ رهاوردی نخواهند داشت.

 رژیم آل‌سعود در حقیقت از زمانی که پدید آمد همواره دنبال آن بوده کشورهای کوچک خلیج‌فارس را به هر نحوی به خود ضمیمه کند. منافع استراتژیک عربستان که از اجلاس ریاض به فاز عمل وارد شد در حیطه‌های نظامی و سیاسی، محدود و مختص ریاض است. یعنی تجهیز به تسلیحات جدید - اگر امتیاز باشد - عاید عربستان خواهد بود. حتی به لحاظ سیاسی اگر عربستان بخواهد رهبری بخشی از جبهه عربی یا کل جهان عرب را به دست بیاورد باز عایدات و منفعت فقط به عربستان خواهد رسید. قطر و کشورهای دیگر از جمله عمان و کویت حساب می‌کنند در معادله جدیدی که عربستان می‌خواهد بر منطقه حاکم کند آنها باید ضررش را بدهند اما منفعتی برای آنها حاصل نخواهد شد.

به همین دلیل است که امیر قطر در دانشکده افسری بیان داشته بود «ما برای گرفتن حمایت از آمریکا چه احتیاجی به عربستان داریم؟ خودمان می‌توانیم از آمریکا حمایت بگیریم». او منظورش این است که در معادله برقرار شده بر اساس استراتژی ریاض، ثروت و منابع مالی تنها مؤلفه تعیین‌کننده است و قطر نیز به‌عنوان متحد ایالات متحده از همین پتانسیل برخوردار است ضمن اینکه سرفرماندهی منطقه‌ای آمریکا (سنتکام) نیز در قطر قرار دارد نه در عربستان، بنابراین دوحه نیز در صورت لزوم می‌تواند مستقل از ریاض عمل کرده و با بهره‌گیری از ماهیت و خلق و خوی تاجرمآبانه آقای ترامپ بسادگی خود را در هرگونه استراتژی اینچنینی منتفع کرده و بین هزینه و منفعت توازن برقرار کند.  آقای ترامپ تاجری است که سیاست خارجی آمریکا را عریان کرده و با فروش سلاح مدعی فروختن امنیت است و می‌توان بسادگی با او معامله کرد.

بخش دیگر مربوط می‌شود به حمایت قطر از گروه‌های مسلح. در کشورهایی که عرض کردم ایران حضور فعال آنچنانی ندارد مثل لیبی و مصر، یعنی کشورهایی که قطر و ترکیه با پشتیبانی از اخوا‌ن‌المسلمین و برخی گروه‌های دیگر در پی تاثیرگذاری در این مناطق حساس هستند. این حمایت‌ها از منظر رقابت‌های داخلی با عربستان قابل تفسیر است که این موضوع بویژه در لیبی و مصر به اوج خود رسید.  آقای مرسی که بر سر کار آمد قطر و ترکیه حامی او بودند و با سرنگونی مرسی و اخوانی‌ها، ژنرال السیسی برسر کار آمد که عربستان حامی او است.

اخوان‌المسلمین اصولا مشکلات بسیاری هم با امارات دارد. بر همین اساس امارات نیز بر سر اخوان‌المسلمین با قطر منازعه دارد. از همین رو است که یکی از شروط دهگانه عربستان برای عادی شدن مناسبات با قطر، دست کشیدن این کشور از حمایت از اخوان‌المسلمین است.

در سوریه نیز قطر حامی جبهه النصره - به عنوان شاخه رسمی القاعده سوریه- بوده و عربستان حامی گروه‌های دیگر از جمله داعش - القاعده غرب عراق و شرق سوریه - است. در بسیاری موارد در اوج جنگ با ائتلاف ایران- حزب‌الله – روسیه - سوریه، گروه‌های القاعده و گروه‌های مورد حمایت عربستان درگیری‌های بسیار شدیدی با هم پیدا می‌کردند. همین الان در ادلب رسما از چند روز پیش در پی تنش‌های پیش آمده، گروه‌های مورد حمایت قطر و عربستان به یکدیگر اعلان جنگ داده‌اند. در حقیقت عربستان و قطر حتی در زمینی که رقیب منطقه‌ای اصلی‌شان -  ایران - آنجا حضور دارد نیز از ابتدا مشکل داشته‌اند و پس از عقب‌نشینی‌ها و شکست‌های بسیار از دمشق، گروه‌های مسلحی که قطر حامی آنهاست، مجبور به پذیرش توافق و ترک مخاصمه یا عقب‌نشینی به مناطق شمال سوریه بویژه ادلب شدند که این مساله خشم ریاض و گروه‌های تروریستی این کشور در سوریه را نسبت به دوحه و تروریست‌های مورد حمایت این کشور دوچندان کرده است.

دلیل دیگر این مناقشه که اسرائیل را هم در جایگاه حامی عربستان نشانده، این است که اصولا حماس که نزدیک به اخوان هم هست رابطه خوبی با قطر دارد. به هر جهت یکی از موانع اصلی موجود بر سر راه تشکیلات خودگردان برای صلح با اسرائیل حماس است و در واقع حماس اجازه نداده تا به حال سیاستی که فتح دنبال می‌کند به بار بنشیند. با این اوصاف اگر قطر تضعیف شود و حمایتش از حماس را بردارد یکی از معضلات اصلی اسرائیل برای پیاده کردن نقشه‌های خود در اراضی اشغالی، کرانه باختری و غزه حل خواهد شد.

دلایل بسیار دیگری هم وجود دارد منتها آن 3 دلیل اصلی که در شروط دهگانه نیز آمده دلایل تاریخی است. عربستانی‌ها زمانی چندین تریلیون دلار مازاد بودجه و ذخایر خارجی داشتند. این وضعیت به جایی رسیده که ریاض در سال گذشته 97 میلیارد دلار کسری بودجه آورده و مجبور شد به اعمال ریاضت اقتصادی رو آورد. حال که قیمت نفت اندکی بالاتر رفت و به سبب همکاری با ایران در اوپک به نظر می‌رسد اندک پولی برای عربستان باقی مانده، ریاض تصمیم دارد برای گسترش هژمونی خود در منطقه و در راستای یکپارچه کردن کشورهای کوچک‌تر تحت قیمومت خود و مواجهه با ایران و نیز تلافی شکست‌های متعدد در عراق و سوریه این پول را برای خریدن حمایت ترامپ هزینه کند.

در مقابل اما باید گفت آقای ترامپ در معامله کم‌سابقه اخیر با ریاض، سلاح نفروخت، آنچه که فروخت حمایتی بود که قصد دارد از استراتژی جدید عربستان به عمل آورد. اگرچه همانطور که انتظار می‌رفت بعد هم پیشنهاد میانجیگری را به قطر کرد و این استراتژی در حقیقت چیزی نیست جز دوشیدن قطری‌ها. یعنی معامله‌ای دوسر سود که ترامپ نخست به ریاض وعده حمایت برای تقویت نقش منطقه‌ای را می‌دهد اما در حقیقت طرح او ایجاد شرایط مساعد برای به‌وجود آوردن مشتری‌های بالقوه دیگر برای آمریکاست. در داستان اخیر، شما حضور پررنگ سیاست‌ها و تاکتیک‌های معامله محور و تاجرمآبانه ترامپ به‌عنوان یک «بیزینس‌من» را می‌بینید.

ارزیابی شما از چشم‌انداز این مناقشه چیست؟ آیا قطر عقب‌نشینی می‌کند و به شروط دهگانه عربستان تن می‌دهد یا مقاومت می‌کند؟ و اگر مقاومت کند و مطالبات عربستان وصول نشود، آیا در چشم‌انداز این ماجرا سناریوهایی چون حمله نظامی یا کودتا قابل تصور است؟

سناریوهای متعددی می‌شود برای ادامه و پایان این ماجراجویی تصویر کرد. یک سناریو که احتمالش از همه کمتر هم هست حمله نظامی است. برای این اقدام عربستان نیازمند توان نظامی است در حالی که به طور مشخص در یمن بعد از 2 سال با مردمی که به سلاح‌های 100 سال پیش مسلحند، عربستان با اجاره مزدور از کلمبیا تا ارتش پاکستان و... هم نتوانسته به اهداف خود دست یابد. در واقع آنچه عربستان دارد فقط سلاح هست که از آن هم درست نمی‌تواند استفاده کند.

معضل دوم عربستان در این راستا این است که عمان و کویت می‌دانند اگر این استراتژی در مورد قطر که از آنها ثروتمندتر است پیاده شود سوژه‌های بعدی خود آنها خواهند بود و درست به همین خاطر بود که این دو  کشور به سرعت محاصره قطر را به لحاظ رفت‌وآمد دیپلماتیک شکستند. ضمن اینکه برای آبروی آمریکا به لحاظ سیاسی و نظامی بسیار بد خواهد بود که محل سرفرماندهی آن در کشوری باشد و یک کشور متحد دیگر به این کشور حمله کرده و آن را فتح کند بی‌آنکه آمریکا و پایگاه این کشور در قطر هیچ واکنشی از خود نشان دهد. هم دفاع نظامی از قطر و هم عدم واکنش ارتش این کشور از طریق پایگاه موجود در قطر پیام‌هایی بسیار منفی را به دیگر متحدان آمریکا در جهان می‌فرستد و اعتماد همه کشورهای متحد آمریکا در جهان - چه آنها که مشتری تسلیحاتی‌اند و چه آنها که میزبان پایگاه‌های آمریکا هستند - را بشدت خدشه‌دار می‌کند.

دومین احتمال کودتاست که هرچند از احتمال اول بیشتر است اما باز هم چندان قابل تحقق نیست. در کشوری مثل قطر البته به دفعات کودتا انجام شده اما از آنجایی که حکومت این کشور برآمده از دموکراسی انتخاباتی نیست و بیشتر این کودتاها میان‌خانوادگی و درون‌خانوادگی بوده، در دنیا نیز مورد توجه آنچنانی قرار نگرفته‌ است. برای آمریکا فرق چندانی ندارد که چه کسی آنجا امیر باشد اما نکته آن است که اکنون قطر بیش از اندازه در زاویه دید رسانه‌ها قرار دارد و این بار اگر کودتا رقم بخورد سروصدای زیادی به پا خواهد شد و این موضوع به اعتبار آمریکا لطمه وارد می‌کند.

عربستانی‌ها و اماراتی‌ها حساب کرده بودند این محاصره اقتصادی و سیاسی در طول 24 ساعت الی یک هفته جواب می‌دهد و دولت قطر یا کلا شروط را بپذیرد یا اینکه به جهت اعتراضات داخلی و درون‌خانوادگی، آل‌ثانی ساقط شود اما آنچه فعلا مشخص است این است که قطر اصلا عقب ننشسته ضمن اینکه حرف امیر قطر مبنی بر اینکه اگر پول داشته باشیم آمریکا از ما حمایت می‌کند به کرسی نشسته است.

درباره نوع کنش آمریکا در این مناقشه اشاره مختصری داشتید؛ لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید.
 به فاصله یک صبح تا بعدازظهر موضع آقای ترامپ عوض شد. او اول طرفدار عربستان بود اما بعد به شکلی صحبت کرد که میانه را بگیرد، بعد هم به قطر پیشنهاد میانجیگری داد و این چرخش بیشتر شد و حالا اصلا دور از ذهن نیست که به شکل پنهان درباره هرگونه اقدام نظامی هشدارهایی نیز داده باشد و در مقابل نیز چند ماه دیگر سهم بزرگی از بازار انرژی قطر در دست آمریکایی‌ها بیفتد.

با این وصف و با توجه به محدودیت‌هایی که برای ادامه وضعیت کنونی بیان کردید آیا شما قائل به آن هستید که در نهایت عربستان کوتاه خواهد آمد؟
وضعیت فعلی نشان می‌دهد راه پیش روی عربستان فعلا همین ادامه محاصره اقتصادی است. در مقابل تا اینجای کار که قطر کوتاه نیامده اما باید دید آیا هزینه‌ها برای آن قابل دوام هست یا خیر؟ فعلا ترک‌ها به حمایت آمده‌اند و یک مقدار از هزینه‌های محتمل برای قطر کاسته شده است.

قدر مسلم آنکه اگر قطر این جنگ سیاسی را ببازد در گام بعد نوبت عمان و کویت خواهد بود اما در صورت عدم عقب‌نشینی دوحه، موضع عربستان در دنیای عرب و در شورای همکاری خلیج‌فارس بسیار تضعیف شده و حتی احتمال فروریختن شورا نیز دور از ذهن نیست.
عادی شدن اوضاع بدون اینکه عربستان موفق به گرفتن امتیاز از قطر شود آنچنان عقب‌نشینی مفتضح‌کننده‌ای برای ریاض رقم خواهد زد که آن سرش ناپیداست و دیگر ممکن است حتی جیبوتی هم برای آل‌سعود تره خرد نکند و برای انجام کوچک‌ترین اوامر از رؤسای قبیله مبلغی چند برابر را درخواست کند؛ هم ریاض از این مساله وحشت دارد و هم واشنگتن. ترامپ نمی‌خواهد نخستین مشتری‌اش بعد از خرید چند صد میلیارد دلار اسلحه به‌جای قدرتمند شدن ضعیف‌تر شده باشد.

 ظهور قطر به عنوان کشوری که دنباله‌رو عربستان نیست چیزی نیست که عربستان به این راحتی بتواند قبول کند و من فکر می‌کنم برای اینکه عربستان هم هزینه سیاسی کمتری را متحمل شود احتمالا سعی خواهند کرد قضیه را با اندکی تلطیف در سیاست‌های متفاوت دوحه، اندکی اقدامات تنبیهی، دادن مهلت و تعیین فرجه و شروع گفت‌وگوهای حل اختلاف و نزدیک‌سازی مواضع بین ریاض و دوحه جمع کنند.

منبع: وطن امروز

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۵
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••