اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۵۴:۰۹
اذان ظهر ۱۲:۰۴:۱۰
اذان مغرب ۱۹:۰۰:۴۹
طلوع آفتاب ۰۵:۲۴:۵۴
غروب آفتاب ۱۸:۴۱:۵۸
نیمه شب ۲۳:۱۸:۳۳
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۴/۰۸/۱۶ - ۱۵:۱۶
دوباره استقلال دوباره آزادی

بخش‌های خواندنی کتاب «تسخیر لانه جاسوسی»

بعضی کتاب‌ها خیلی زود بر سر زبان ها می‌افتد. کتاب هایی که بسیار خواندنی‌اند ولی شاید فرصت خواندن این کتاب ها را نداریم. جمعه ها می‌توانید بخش هایی از یک کتاب خواندنی را در «مجله مهر» بخوانید.

بخش‌های خواندنی کتاب «تسخیر لانه جاسوسی»

به گزارش سراج24،مهر نوشت؛تسخیر لانه جاسوسی آمریکا یکی از بزرگترین و مهمترین رویدادهای سال‌های اول پیروزی انقلاب اسلامی است که امام خمینی(ره) آن را «انقلاب دوم» و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند. این حادثه که با حضور موثر دانشجویان پیرو خط امام صورت گرفت، تاثیرات بسیاری بر روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران داشت و در آینده سیاسی کشور نیز بسیار موثر بود.      

چند سال بعد از وقوع این اتفاق یکی از دانشجویانی که در این حادثه حضور داشت و البته نقش چندانی در آن نداشت، با حضور در سازمان ملل نسبت به تسخیر سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن ۶۶ نفر از دیپلمات‌های حاضر در این سفارتخانه توسط دانشجویان پیرو خط امام، اظهار ندامت کرد. موضوعی که سیدمحمدهاشم‌پور یزدان پرست را که یکی از دانشجویان فعال در این واقعه بود، برآن داشت تا با جمع آوری اسناد و مدارک مربوط به این واقعه به شرح دقیق وقایع پیش آمده در روز ۱۳ آبان سال ۵۸ بپردازد و حاصل کار او تالیف کتابی به نام «تسخیر لانه جاسوسی» شده است.

نویسنده در مسیر بیان حوادث تاریخی در کتاب، ابتدا به سراغ روایت روزهای پر از تنش قبل از تسخیر لانه جاسوسی و کارشکنی‌های مقامات آمریکایی در مسیر انقلاب مردم مسلمان ایران رفته است و سعی کرد در قالب ارائه یک روزشمار از وقایع چند ماه قبل از تسخیر سفارت آمریکا، به تشریح اوضاع سیاسی کشور و حوادث و پیشامدهای ناگوار آن دوران از جمله ترور شخصیت‌های موثر انقلاب و غائله‌هایی چون مهاباد و خلق کُرد بپردازد.

بیش از نیمی از کتاب به بررسی این موضوع و تاثیر دولت موقت در نفوذ مقامات آمریکایی در میان انقلابیون در روزهای ابتدایی انقلاب پرداخته است و شرح ماجراهایی چون دیدار نخست وزیر دولت موقت با برژینسکی مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور وقت آمریکا را به طور کامل در کتاب آورده است.  

پانوشت‌هایی با توضیحات تکمیلی جامع از جمله نکات مثبت کتاب است که روند توضیح بررسی سیر تاریخی حوادث در کتاب را برای مخاطب به شکلی کامل‌تر نشان می‌دهد. علاوه برآن تسلط نویسنده بر وقایع پیش آمده در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که ناشی از حضور پررنگ او در بیشتر صحنه‌های مهم حادثه است باعث می‌شود که بتواند روایتی بدون نقص از این جریان در اختیار مخاطب خود قرار دهد.            

«تسخیر لانه جاسوسی» را انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی و در قالب طرح تدوین تاریخ انقلاب اسلامی در ۲۳۰ صفحه همراه با تعدادی از عکس‌های این واقعه منتشر کرده است.

با هم بخش‌هایی از این کتاب را می‌خوانیم:

پرده اول: ماه قبل از تسخیر

[نویسنده در این بخش به تشریح برخی از اتفاقاتی که زمینه‌ساز جوشش انقلابی دانشجویان مسلمان و حمله آن‌ها به لانه جاسوسی آمریکا شد، می‌پردازد. یکی از مهمترین این اتفاقات طرح انحلال مجلس خبرگان از سوی برخی از اعضای معلوم الحال دولت موقت است که با واکنش به موقع امام(ره) خنثی شد.] 

دیدار چهار ساعت هیئت دولت با امام         

ساعت چهار بعد از ظهر مهندس بازرگان با چهار تن از وزریران خود به حضور امام خمینی(ره) رسیدند.
اما از موضوعات مهمی که در این جلسه گذشت، دولت موقتی‌ها هیچ‌گاه سخن به میان نیاورده و مردم را مطلع ننمودند.    
موضوع مهم این بوده است که آنان در این جلسه امام را تهدید کردند که در صورت عدم موافقت ایشان با انحلال مجلس خبرگان، آنان دسته جمعی استعفا خواهند داد و این در حالی است که در ساعت ۱۱ صبح همان روز، مهندس بازرگان و وزیر امور خارجه دولت او، دکتر ابراهیم یزدی همراه با عباس امیرانتظام سفیر ایران در استکهلم در جلسه‌ای با ماموران آمریکایی شرکت کرده و آنان خبر تصمیم دولت متبوع خود، دایر بر بردن شاه به آمریکا را به آنان ابلاغ کرده بودند و بلافاصله بعد از این جلسه، ایشان با چند تن از وزرای کابینه با هلیکوپتر عازم قم شده و با امام ملاقات می‌کنند.

گزارش آیت‌الله خامنه‌ای از این جلسه         

امام به طور قاطع، بدون اندکی تردید اعلام کرده بودند که اگر می‌خواهید استعفا بدهید، بروید بدهید، مجلس خبرگان باید باشد و به کار خود ادامه دهد.    

امام در مورد این جلسه چه گفتند؟  
امام خمینی(ره) یک روز بعد از ملاقات با هیئت دولت موقت، که آنان در این ملاقات امام را تهدید کردند که در صورت عدم پذیرش انحلال مجلس خبرگان آنان دسته‌جمعی استعا خواهند داد و بعد از تهاجمات سخت و گسترده چند روز اخیر علیه اصل پذیرفته شده ولایت فقیه در مجلس خبرگان و آورده شدن آن در قانون اساسی در جمع علمای غرب تهران، بیاناتی در این رابطه ایراد می‌فرمایند:     

قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است، همان ولایت رسول‌الله است و این‌ها از ولایت رسول‌الله هم می‌ترسند.

نطق‌های شما به اسلام ضررش بیشتر از آن توپ‌ها و تفنگ‌هایی است که آن‌ها به جوانان ما می‌بندند، ضررش برای اسلام بیشتر است، برای اینکه دشمن معلوم است، اما شما به صورت مخفی به میدان می‌آیید.          

شما نمی‌توانید مجلس خبرگانی را که ملت با آن آرای زیاد درست کرده، با یک کلمه‌ای که شما می‌گویید: «ما می‌گوییم که منحل باشد» منحل کنید.

شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی‌خواهد به مردم زورگویی کند. در اسلام قانون حکم می‌کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود. تابع قانون الهی بود و نمی‌توانست تخلف کند.   

دیکتاتوری در کار نیست. به دامن همین ملت برگردید، همان‌طوری که توصیه به دموکرات‌ها کردم، به شما هم می‌کنم و شما و آنها را مثل هم می‌دانم، منتها شما ضررتان بیشتر از آنهاست.

پرده دوم: آبان ماه حماسه

امام خمینی در آستانه سیزده آبان، اولین سالگرد شهادت دانش‌آموزان در مقابل درب ورودی دانشگاه تهران، به دست نیروهای شاه، که به عنوان روز دانش‌آموز برگزیده شده است، پیامی تاریخی و تاریخ‌ساز صادر می‌نمایند و از روحانیون سراسر کشور می‌خواهند تا با شرکت در راهپیمایی این روز و با حضور در دانشگاه‌های سراسر کشور توطئه جدایی دو قشر روحانی و دانشگاهی را خنثی نمایند.

راهپیمایی پس از نماز عید قربان     

مردم انقلابی ایران پس از نماز عید قربان آن سال، ضمن راهپیمایی و سردادن شعار مرگ بر آمریکا، دخالت آمریکا را در امور ایران و بردن شاه به آمریکا را محکوم و با صدور بیانیه‌ای خواستار استرداد او می‌شوند. در این قطعنامه آمده است: «از ملت آمریکا می‌خواهیم که از دولت خود بخواهند قبل از عکس العمل شدید ملت ما، هر چه زودتر این جنایت‌کار فراری و سایر عُمّال خون‌آشام رژیم سابق را برای محاکمه به ایران تحویل دهند.»

ملاقات رئیس دولت موقت با برژینسکی مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا

در همین زمان که ملت ایران چون آتشفشان علیه ظلم‌ها و ستم‌ها و غارتگری‌های سلطه‌گران آمریکایی به فوران درآمده بود، خط دیگری در جامعه‌ی انقلابی ما، گام به گام به سمت و سوی آمریکا حرکت می‌کرد که به دنبال مذاکره و سازش و طلب کمک از آمریکا بود.      

رئیس دولت موقت که همراه وزیر خارجه و چندتن از وزرا جهت شرکت در جشن سالگرد استقلال الجزایر روز قبل به این کشور سفر کرده است، همراه با وزیر خارجه‌ی دولت موقت، با برژینسکی مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا، در یک جلسه یک و نیم ساعته به مذاکره می‌پردازد. این خبر در میان اعجاب مردم انقلابی ایران با سرعت توسط خبرگزاری‌ها به همه‌ی جهان مخابره می‌گردد و این ملاقات برای مهندس بازرگان و دولت او بسیار گران تمام می‌شود.

غافلگیری و تناقض گویی وزیرخارجه        

دکتر ابراهیم یزدی که به تازگی الجزایر بازگشته است و از مخالفت گسترده در کشور با ملاقات رئیس و وزیر خارجه‌ی دولت موقت با برژیسنکی مطلع و کاملاً غافلگیر شده است، در پاسخ به سوال خبرنگاری که پرسیده بود آیا قبل از سفر موضوع ملاقات با برژینسکی با امام مطرح شده بود یا نه، بیان داشت: «اینکه چه کسانی به الجزایر می‌آمدند به درستی نمی‌دانستیم! بنابراین کلیات مسائل و گفتگوهای احتمالی که ممکن بود پیش بیاید را خدمت ایشان [حضرت امام] مطرح کردیم. تصور می‌کنم آنچه در مورد استرداد شاه انجام داده بودیم و آنچه در مد نظر داشتیم [برای استرداد شاه] انجام دهیم، امام تایید کردند.» 

اما ایشان دقت نکرده است که مهندس بازرگان بیان داشته است که دو روز قبل از سفر به الجزایر کاردار سفارت در ایران از ایشان چنین درخواستی نموده است! و دکتر یزدی نیز از این جریان مطلع بوده است!

برژینسکی چه گفته است؟

برژینسکی نیز جریان را این‌گونه بیان کرده است: «در جریان این سفر بود که مهدی بازرگان نخست وزیر ایران از من تقاضا کرد که دیداری با هم داشته باشیم.»           

غفلت، بی‌توجهی، غیرانقلابی بودن و احساس ضعف و حقارت در برابر آمریکا بیش از این امکان نداشت. در صورت تداوم حاکمیت آنان، یقیناً آمریکا به صورت و چهره‌ای جدید به ایران انقلابی بازمی‌گشت.

با اعلام این ملاقات در رسانه‌ها، همه مردم به خصوص دانشجویان، بیش از گذشته دریافتند که سازش‌کاری دولتمردان کشور با آمریکا، نقش بزرگی در جرات یافتن آمریکا جهت انجام توطئه‌ها داشته است و دولت موقت با این ملاقات، خود را تحت شدیدترین انتقادهای تمام اقشار ملت یافت.

پرده سوم: تسخیر لانه جاسوسی آمریکا

در حالی که میلیون‌ها نفر در سالگرد تبعید امام و نیز به مناسبت اولین سالگرد کشتار دانش‌آموزان و دانشجویان در دانشگاه تهران، دست به راهپیمایی زده بودند و در تهران در زمین چمن دانشگاه تهران تجمع کرده و توطئه‌های آمریکای جهان‌خوار و دخالت او در امور داخلی ایران و نیز بردن شاه به آمریکا را محکوم نمایند و در همین لحظات که اجساد ده‌ها شهید ارتشی که سه روز قبل به دست مزدوران آمریکا کردستان شهید شده بودند جهت تشیع جنازه به دانشگاه تهران رسیده بود، جمعیت ظاهراً کوچکی از دانشجویان در مسیر راهپیمایی، با رسیدن به درب‌های سفارت آمریکا به جای ادامه‌ی راهپیمایی به سمت دانشگاه تهران، به سوی لانه‌ی جاسوسی سلطه‌گران یورش آوردند و با صلابت و شهامت از درب‌های آن بالا رفته و آن را گشودند. بدین‌گونه انقلاب دوم که انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود، آغاز شد.            

با توجه به اینکه خیابان طالقانی با دوربین‌های مداربسته‌ی بزرگ و قابل رویتی که بر روی دیوارهای سفارت نصب شده بود، کاملاً تحت کنترل بود، راهپیمایی کاملا باید عادی انجام می‌شد.       

وسایل مورد نیاز بریدن قفل و زنجیر در ورودی، مخفیانه حمل می‌شد و خواهران دانشجوی چادری بهترین محمل برای این موضوع بودند.            

با رسیدن به درب اصلی سفارت، دانشجویان به طور طبیعی به راهپیمایی خود ادامه دادند و ماموران شهربانی که در کنار در ایستاده بودند با توجه به اینکه این راهپیمایی و تظاهرات کوچک چهارصد و پنجاه نفره برایشان امری بسیار طبیعی و عادی بود، با بی‌تفاوتی ناظر آن بودند.            

با گذشتن تعدادی از دانشجویان از مقابل درب اصلی سفارت، تهاجم آغاز شد و تعدادی از دانشجویان با سرعت از دیوارهای سفارت بالا رفتند و درب لانه جاسوسی بر روی دانشجویان باز گردید.          

البته با توجه به اشرافی که نگهبانان سفارت از طریق دوربین‌های مداربسته بر تمام درها و محوطه و حتی خیابان‌های اطراف داشتند، سریعاً درهای ساختمان مرکزی را بسته و به دفاع از آن پرداختند و علی‌رغم تلاش فراوان دانشجویان، نگهبانان توانستند حدود سه ساعت از ورود آنان به این ساختمان جلوگیری نمایند.            

آن‌ها موفق شدند در حدود سه ساعت دانشجویان را معطل نمایند و این فرصت گرانبها را برای سایر ماموران فراهم آوردند تا به تخریب هرآنچه موجب رسوایی آنان می‌شد، بپردازند و پس از آن خود درب‌ها را گشوده و دست‌ها را بر سر گذاشته و تسلیم دانشجویان گردیدند.            

لحظه‌ای که پرچم به اهتزاز درآمده آمریکا ازفراز این ساختمان که نشان‌دهنده‌ی سلطه‌ی غارتگرترین و جنایت‌کارترین نظام ضدبشری در تاریخ انسان بر کشور ما بود، برای همیشه به پایین کشیده شد، از لحظات بی‌نظیر و باشکوهی بود که در تاریخ کشور، کمتر ممکن است نمونه آن تکرار گردد.

پرده چهارم: دلهره دانشجویان پیرو خط امام در ارتباط با نظر امام در مورد تسخیر لانه جاسوسی آمریکا

در اولین روز تسخیر و طی چند ساعت، هفت اطلاعیه منتشر شد و دانشجویان در یک مصاحبه‌ی مطبوعاتی نیز چگونگی تسخیر لانه‌ی جاسوسی و اهداف خود را بیان داشتند.          

اما علی رغم این روشنگری‌ها، دانشجویان شدیدا دچار دلهره بودند. دلهره‌ی آنان نیز بیجا نبود. از یک سو چنانچه امام این قضیه را نمی‌پذیرفتند، باید سریعا سفارت را ترک می‌کردند و از سوی دیگر از سوی دولتمردان دولت موقت شدیدا تحت فشار بودند. آنان مدام از دانشجویان می‌خواستند که گروگان‌ها را رها کرده و سفارت را تخلیه نمیاند و با امتناع دانشجویان، حتی پای تهدید نیز توسط آنان پیش کشیده شد و لذا ممکن بود به نیروهای انتظامی دستور بیرون کردن دانشجویان را بدهند و آن‌وقت موضوع مبارزه با آمریکا به یک دعوای داخلی و اختلاف و زد وخورد با نیروی انتظامی تبدیل می‌شد.

پایان میدانداری ضدانقلاب و آغاز شکوهمند حاکمیت خط امام           

ساعت دو بعد از ظهر دارد نزدیک می‌شود. معمولاً اخبار از طریق بلندگو درب اصلی پخش می‌شود. نه تنها از میزان تراکم جمعیت کاسته نشده بلکه برای شنیدن اخبار در اطراف درب اصلی لانه متراکم‌تر و لحظه‌ای شعار دادن آن‌ها قطع نمی‌شد.          

با اعلام ساعت دو و شروع اخبار رادیو، مجری گوشه‌هایی از سخنان امام را در رابطه با آمریکا و لانه جاسوسی در جمع کارکنان بیمه ایران قرائت می‌کند. جمعیت سرتا پا گوش می‌شود. سکوت تمام خیابان طالقانی را فرا می‌گیرد. ما دانشجویان نیز همه سراپا گوش، می‌خواستیم بدانیم امام در رابطه با اشغال لانه‌ی جاسوسی چه بیاناتی را ایراد فرموده‌اند: «الان این بساطی که آمریکا در آورده است و این هیاهویی که این شیطان بزرگ فریاد می‌زند و شیاطین را دور خودش جمع می‌کند، برای این است که دستش از ذخایر و منافعی که در اینجا داشت، کوتاه شده است و ترس دارد برای همیشه دستش کوتاه باشد و لذا از این جهت توطئه می‌کند.»          

امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در ادامه فرمودند: «آن مرکزی را که جوانان ما رفتند و گرفتند، آن‌طور که به من اطلاع داده‌اند مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است.» 

هیجان جمعیت را گرفته بود. نفس‌ها در سینه‌ها حبس شده بود.    

«آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا و مشغول توطئه بشود و پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند و جوانان ما بنشینند و تماشا کنند.»

صدای تکبیر جمعیت و دانشجویان بلند شد.    

«باز ریشه‌های فساد به فعالیت افتاده بودند که ما هم یک دخالتی بکنیم و جوان‌ها را بگوییم که از آنجایی که رفته‌اند بیرون بیایند. انتظار دارند جانی دست اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و از او حمایت کنند و اینجا هم مرکز توطئه درست کنند و ملت ما و جوان‌های ما و بنشینند و تماشا کنند تا خون هزار نفر تقریبا هدر برود، برای اینکه احترامی قائل بشوند برای امثال کارتر.           

یک توطئه‌ی زیرزمینی در همین سفارتخانه‌ها هست که مهم و عمده‌اش مال شیطان بزرگ است که آمریکا باشد. ملت ما باید دست اینها را قطع کند و اگر شاه که خزائن ما را برده است، برنگردانند، طور دیگری رفتار خواهیم کرد.      

این ها خیال نکنند که ما همین‌طور نشسته‌ایم که هر غلطی اینها می‌خواهند بکنند، این طور نیست. مسئله این است که باز انقلاب است، یک انقلاب بزرگتر از انقلاب اول.»        

این‌ها گوشه‌‌ای از بیانات امام بود که داشت از رادیو پخش می‌شد. بسیاری از دانشجویان و نیز مردم را گریه، امان نمی‌داد و اشک از چشمانشان فرو می‌ریخت. هیجان آنچنان بر جعیت مستولی می‌شود که نمونه آن حتی در دوره انقلاب مشاهده نشده بود. بعضی از دانشجویان یکدیگر را در آغوش می‌گیرند و به هم تبریک می‌گویند. بعضی با مشت‌های گره کرده به همراه جمعیت شعار می‌دهند. شعارهای «خمینی می‌رزمد، آمریکا می‌لرزد» و «دانشجوی خط امام، بر تو درود بر تو سلام»، ساختمان‌ها را می‌لرزاند. مشت‌های گره کرده، نشان‌دهنده‌ی عزم همه برای دفاع از انقلاب و مقابله با دشمنان مستکبر آن بود.

 

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••