به گزارش سراج24، ساعت ۹:۳۰ بامداد امروز، عضو برجسته جامعه مدرسین و نماینده مجلس خبرگان درگذشت.
در همین رابطه مهدی خزعلی در گفتوگو با یک خبرگزاری داخلی، با تأیید خبر درگذشت آیتالله خزعلی، خاطرنشان کرد: پدر ساعاتی پیش به علت بیماری به رحمت خدا رفت.
مرحوم آیت الله ابوالقاسم خزعلی، از شاگردان امام خمینی(ره) و آیت الله العظمی بروجردی که رابطه ای نزدیک با این دوشخصیت داشت. وی از اعضای مجلس خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم خراسان رضوی بود.
-زندگینامه
آیت الله ابوالقاسم خزعلی، فرزند "غلامرضا خزعلی"در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی در بروجرد، از توابع استان لرستان متولد شد. بخشی از تحصیلات ابتدایی را در استان لرستان و باقیمانده آن را به دلیل مهاجرت به مشهد مقدس در این شهر سپری کرد. در سن ۱۷ سالگی به تحصیلات حوزوی علاقمند شد و به حوزهٔ مشهد رفت و دورهٔ مقدمات و سطح را در این حوزه فراگرفت سپس برای ادامه تحصیلات حوزوی و بهرهمندی از محضر اساتید برجسته نظیر آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی(ره) عازم قم شد و در کلاس درس خارج فقه و اصول آنان شرکت کرد.
مشاهده شخصیت امام خمینی(ره) در زمان تحصیل و ارتباط نزدیک با ایشان به دلیل شرکت در کلاس درس حضرت امام باعث علاقمندی وی به شخصیت ایشان و قدم گذاشتن در مسیر مبارزات علیه رژیم پهلوی شد. آیت الله بروجردی نیز علاقه ویژهای به وی به عنوان یکی از شاگردان برجستهٔ خود داشت. ارتباط نزدیک با این دو شخصیت سبب انجام فعالیتهای مبارزاتی نظیر سخنرانی، انتشار اعلامیهها و رهبری مردم جهت حرکتهای اعتراضی علیه رژیم شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی مسئولیتهایی نظیر عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و عضویت در مجلس خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم خراسان رضوی را بر عهده داشته است.
-مدارج تحصیلی
آیت الله خزعلی، در ۶ یا ۷ سالگی به مکتب خانهای در محله "سرسوزنی" بروجرد رفت. وی در سن ۱۰ سالگی به همراه خانواده و برخی از بستگان به مشهد مقدس مهاجرت کرد. با هجرت به مشهد به دبستان رفت و پس از قبولی در امتحان، در کلاس چهارم ابتدایی مشغول به تحصیل شد و همواره از شاگردان نمونه کلاس بود.
وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی و کلاس ششم، به دبیرستان رفت و در سن ۱۷ سالگی هم زمان با سقوط حکومت رضاشاه و اشغال ایران از سوی متفقین، برای کمک به امرار معاش خانواده به کسب و کار مشغول شد اما این فعالیتها مدت زیادی طول نکشید و آیت الله خزعلی به تحصیلات حوزوی علاقمند شد و برای تحصیل به حوزه مشهد رفت.
حضور در حوزه مشهد
وی دروس "مقدمات" را در حوزه مشهد آموخت و برای تحصیل "سطوح" از محضر اساتید ممتاز حوزه مشهد بهره برد. با شروع به تحصیل در حوزه مشهد، دروس "صرف و نحو" را نزد "شیخ علی اکبر دامغانی" فرا گرفت و کتاب "مغنی اللبیب" را نزد "محقق قوچانی" خواند. "معالم" و "لمعه" و "قوانین" را نزد "سید احمد یزدی" آموخت.
"رسائل"، "مکاسب" و "کفایه" را نزد "شیخ هاشم قزوینی" و بخشی از "کفایه" را نزد "شیخ مجتبی قزوینی" فراگرفت. این دو، از استادان ممتاز حوزه علمیه مشهد در علم و عمل بودند.
حضور در حوزه علمیه قم
دو سال قبل از ازدواج، آیت الله خزعلی، برای تکمیل معلومات حوزوی خود و گذراندن دورهٔ خارج به شهر قم رفت. آیت الله خزعلی در قم، در درس خارج فقه "آیت الله بروجردی" و درس "خارج فقه" حضرت امام خمینی (ره) شرکت کرد. وی همچنین مدتی در درس "آیت الله بهجت" حاضر شد و از محضر این استاد برجسته استفاده کرد.
در بخش "فلسفه"، اشارات را نزد "حاج شیخ جواد خندقآبادی تهرانی" خواند و در درس "منظومه" و "اسفار" "علامه طباطبایی" حاضر شد. آیت الله خزعلی در دوران تحصیل و مبارزه با طلاب و فضلای بسیاری همراه بود که از میان آنان میتوان به "شهید آیت الله مطهری"، "شهید آیت الله بهشتی" و "آیت الله ربانی شیرازی" اشاره کرد.
حافظ قرآن و نهج البلاغه
آیت الله ابوالقاسم خزعلی از ابتدای جوانی قرآن را حفظ کرد و به دلیل علاقمندی فراوان به کتاب نهج البلاغه حافظ این کتاب پر مفهوم از مولای متقیان نیز شد.
وی در خصوص چگونگی حفظ نهج البلاغه چنین میگوید: «من از اول جوانی به نهجالبلاغه علاقه داشتم. قرآن را زود حفظ کردم و در سطح ایران اول و در سطح بینالمللی دوم شدم. بعد نهجالبلاغه را پیش کشیدم و به دانشگاهیها گفتم: «با شما شرط میکنم در ظرف دو سال نهجالبلاغه را حفظ کنم. اگر شما برنده شدید، من شما را به مکه میفرستم. اگر من برنده شدم، شما ۵۰۰ تومان به فقرا بدهید». قبول کردند و مشغول شدیم. حتی در تاکسی و ماشین هم نهجالبلاغه همراهم بود و سر دو سال کل آن را حفظ کردم و رفتم و دیدم آنها نتوانستهاند حفظ کنند. بعضیها تا نصف هم رفته بودند. خلاصه من برنده شدم...»
-فعالیتهای سیاسی قبل از پیروزی انقلاب
آیت الله خزعلی، علاوه بر شاگردی، ارتباط ویژهای با حضرت امام(ره) داشت و به علت اقامت در محلهٔ "یخچال"، این مجاورت با امام، نقش مهمی در زندگی ایشان داشت. چون امام به رغم مقام رفیع خود در تمام رشتههای دینی، میخواست برخی نکات فقهی را با توجه به دانش گستردهٔ آیتالله بروجردی فراگیرد آیت الله خزعلی چون شاهد حضور امام در کلاس فقه آیتالله بروجردی بود، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و این روحیهٔ فروتنی و تواضع تأثیر عمیقی برجای نهاد و مقدمهٔ پیوند و الفت نسبت به امام در ایشان شد. (با استناد به آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
آشنایی با آیت الله العظمی بروجردی
استعداد آقای خزعلی در فراگیری علوم و مباحث دینی توجه آیت الله بروجردی را به ایشان جلب نمود و به همین دلیل به زودی در زمرهٔ شاگردان مورد علاقهٔ ایشان قرار گرفت. وی یکی از معدود روحانیون و افرادی است که رابطهٔ گرم و محبتآمیزی با آیت الله بروجردی داشته است و شواهد موثق، این نزدیکی و رابطهٔ دوستانه را تأیید میکند.
او در سال ۱۳۳۸ طی یک سخنرانی در شهر رفسنجان، با مقایسهٔ شاه و آیت الله بروجردی، شاه را به یک انگشتر در دستان بروجردی تشبیه کرد و در توضیح قدرت مرجع تقلید شیعیان اظهار کرد که هرگاه ایشان اراده نماید این انگشتر را پرت مینماید. این سخنان تأثیر گستردهای در میان نیروهای امنیتی و حتی خود شاه به جا نهاد. به زودی دستگاه امنیتی رژیم پهلوی در برخورد نسبت به سخنان آقای خزعلی ایشان را به سه سال تبعید به گناباد محکوم کرد. خبر محکومیت و تبعید آقای خزعلی در میان علما و حوزهٔ علمیه نیز چنان اثر گذار بود که آیت الله بروجردی شخصاً نزد دربار وساطت کرد. شاه که از قدرت مرجع تقلید به هراس افتاده بود، پذیرفت تا نمایندهای از طرف خودش و نیز از طرف آیت الله بروجردی برای تحقیق دربارهٔ سخنان خزعلی به رفسنجان فرستاده شود. بالاخره نمایندگان از طرف شاه و آیتالله بروجردی، به تفحص در این موضوع پرداختند و نتیجهٔ آن، استخلاص آقای خزعلی از تبعید در گناباد بود. (با استناد به آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
از جمله فعالیتهای آیتالله خزعلی در دههٔ ۱۳۳۰، مبارزهٔ مستمر با حزب توده و همکاری گسترده با "فدائیان اسلام" است. اوج مبارزهٔ ایشان و همکاری با فدائیان اسلام در خوزستان، مخصوصاً شهر آبادان صورت گرفت؛ چون در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، حزب توده در میان قشرهای مختلف مردم به خصوص کارکنان رخنه کرده بود؛ از این رو آیت الله خزعلی حراست از عقاید دینی مردم در برابر آنها را مهمترین وظیفهٔ شرعی خود به حساب آورد.
حضور مستمر در نهضت امام خمینی(ره)
بارزترین جنبهٔ سیاسی شخصیت آیتالله خزعلی حضور مستمر و شایان در نهضت اسلامی امام خمینی(ره) بود. در سال ۱۳۵۲ باز به دلیل امضای نامه و اعلامیه به نفع حضرت امام(ره) به بندر گناوه تبعید شد. پس از جریان تبعید در گناباد، امام(ره) ایشان را به حضور طلبید و ضمن تشویق خواستار ادامهٔ مبارزه با دستگاه پهلوی گردیدند. در بسیاری از رویدادهای مربوط به نهضت اسلامی تا زمان تبعید رهبر نهضت، آیت الله خزعلی مشاور و یار نزدیک امام(ره) بود. وی در پی تصویب لایحهٔ انجمنهای ایالتی و ولایتی، پیام اعتراض و تخاصم امام(ره) را نسبت به این لایحه به مردم نجفآباد و اصفهان ابلاغ کرد. بعد از حملهٔ نیروهای رژیم پهلوی به فیضیه، از سوی امام(ره) مأموریت یافت تا پیامهایی مبنی بر لزوم اتخاذ وحدت رویه از سوی مراجع نسبت به رژیم، نزد آیت الله شریعتمداری و آیت الله گلپایگانی برساند.
بعد از تبعید امام(ره) به ترکیه و پس از آن به عراق، برخی از علما و روحانیون با صدور بیانیهها و ایراد سخنرانیهای متعدد، ضمن محکوم نمودن رژیم پهلوی در تبعید مرجع تقلید، حمایت همهجانبهٔ خود را از امام اعلام نمودند. آیت الله خزعلی در شمار آن دسته از علما قرار داشت که پای اعلامیههای مرجعیت امام(ره) و لزوم حمایت از ایشان را امضا میکرد. ایشان در طول جنبش اسلامی امام خمینی(ره) به واسطهٔ استمرار اعمال فوق، همیشه تحت نظر ساواک و اذیت و آزار این سازمان قرار داشت. در ۲۹ بهمنماه ۱۳۴۳، جمعی از حجج اسلام و فضلای حوزهٔ علمیهٔ قم از جمله آیت الله خزعلی با ارسال نامهٔ سرگشادهای به حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت، خواستار برگرداندن مرجع تقلید شیعیان به قم و آزادی کلیهٔ زندانیان سیاسی شدند. این نامهٔ ساواک تهران را به هراس افکند و از این رو اقدامات امنیتی جهت شناسایی محرکین اصلی تنظیم این نامه را در دستور کار خود قرار داد. (با استناد به آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
انجام سفرهای تبلیغی، سخنرانی علیه رژیم و حمایت از نهضت امام(ره)
در دههٔ ۱۳۴۰ آیت الله خزعلی سفرهای تبلیغی زیادی به نقاط مختلف ایران، به خصوص استان خوزستان، انجام داد. از دیگر فعالیتهای آیت الله خزعلی سخنرانی در حسینیهٔ ارشاد است. این مرکز در اواخر دههٔ ۱۳۴۰ محل سخنرانی شخصیتهایی چون استاد مطهری و دکتر شریعتی بود. آقای خزعلی نیز در سال ۱۳۴۸ چند سخنرانی در حسینیهٔ ارشاد ایراد کرد که محتوای آنها ضرورت فعالیتهای فرهنگی از جمله تأسیس کتابخانه بود. (با استناد به آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
یکی دیگر از مکانهای سخنرانی و فعالیت آیت الله خزعلی «مکتب الهادی» تهران در آغاز دههٔ ۱۳۵۰ بود. ایشان در این سخنرانیها همیشه امام حسین (ع) و یزید را با هم مقایسه میکرد و این عمل در ذهن مخاطبان، امام خمینی(ره) و محمدرضا پهلوی را تداعی میکرد.
اقدامات و فعالیتهای تبلیغی آیت الله خزعلی موجب شد تا ساواک به فکر ممنوعالمنبر نمودن ایشان بیفتد و در پی آن در ۶ مهرماه ۱۳۵۰ ممنوعالمنبر گردید. (با استناد به آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
ساواک مرکز طی دستورالعملهایی به ساواک شهرهای قم، ساوه، دماوند، ماکو و شهرهای دیگر، دستور ممنوع المنبر بودن آقای خزعلی را ابلاغ نمود. ساواک از حوزهٔ فعالیت آقای خزعلی آگاه بود و به همین جهت با ابلاغ دستور فوق به شهرهای مذکور در صدد ممانعت از فعالیتهای وی برآمد.
پس از رفع ممنوعیت از منبر، آیت الله خزعلی بار دیگر سخنان اعتراضآمیزش را علیه وضعیت سیاسی و فرهنگی مملکت آشکارا بیان میکرد. پس از فوت آیت الله حکیم در سال ۱۳۴۹ برخی از علمای قم با صدور اعلامیهای ضمن تسلیت درگذشت این مرجع بزرگ از اعلمیت امام پشتیبانی کردند و به دلیل امضای اعلامیه توسط آیت الله خزعلی، این عمل خشم ساواک را برانگیخت؛ از این رو مهمترین محرکین این اعلامیه را به مناطق بد آب و هوا تبعید کردند.
آیت الله خزعلی پس از پایان تبعید به زابل به دلیل ادامهٔ حمایت از مرجعیت امام در سال ۱۳۵۲ برای سومین بار به شهر گناوه تبعید گردید. پس از رسیدن به این شهر و اقامت چند ماهه در آن به دستور ساواک محل تبعیدش به شهر دامغان در استان سمنان تغییر یافت.
تبعیدهای پیاپی و محدودیتهای روزافزون، آیت الله خزعلی را از پیگیری مبارزه علیه رژیم بازنمیداشت. در سال ۱۳۵۴ آیت الله خزعلی در مسجدالجواد تهران دستگیر و در زندان قزلقلعه به مدت ۴۸ روز در یک سلول به همراه یک نفر دیگر حبس گردید.
پس از انتشار مقالهٔ توهینآمیز روزنامهٔ اطلاعات علیه امام خمینی(ره) در روزهای ۱۸ و به خصوص ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶ مردم قم تظاهرات وسیعی علیه رژیم پهلوی برگزار کردند. رژیم این تظاهرات را در ۱۹ دی ماه به شدت سرکوب کرد. پس از این واقعه، کمیسیون حفاظت امنیت اجتماعی شهرستان قم در ۱۲ دیماه ۱۳۵، ۱۰ نفر فوق را به نقاط دوردست تبعید نمود. آیت الله خزعلی این بار زیر بار این تبعید نرفت، از این رو ناچار شد به صورت مخفی در تهران زندگی نماید. وی تا آستانهٔ پیروزی انقلاب به همین صورت در تهران زندگی کرد.
سخنرانی در دفاع از امام خمینی(ره)
یکی از صحنههای تاریخ نهضت، سخنرانی آیت الله خزعلی در جشن آزادی امام (ره) در مدرسهٔ فیضیه است. روایت این سخنرانی توسط آیت الله خزعلی چنین است: «روزنامهٔ اطلاعات پس از آزادی ایشان دست به شیطنت زد و در روز ۱۸ فروردین چنین نوشت: خرسند هستیم که روحانیت در رابطه با انقلاب سفید با مردم همراه شد. این مطلب امام(ره) را بسیار ناراحت کرد و ایشان تصمیم گرفت روز ۲۱ فروردین در مدرسهٔ فیضیه در اینباره صحبت کند. منظور و هدف ایشان این بود که هم جواب آن روزنامهٔ کذایی را بدهد و هم چون در مدت ده ماههٔ غیبت هیچگاه فرصت بیان مواضع خود را نیافته بود از این موقعیت استفاده کند. بعضی با سخنرانی امام مخالفت میکردند؛ زیرا هراس داشتند مبادا به این سبب خطری متوجه امام(ره) شود.
ایشان مرا خواست و فرمود از جانب من جواب این روزنامه را بده والا خودم در منبر همه چیز را خواهم گفت. من گفتم اینکه چیزی نیست اگر جان خود را نثار اهداف شما کنیم باز کاری نکردهایم. در ضمن فرمودند: شما و آقای مشکینی و دو نفر دیگر که الان اسمشان را در خاطر ندارم همیشه اینجا باشید.
بزرگترین اجتماع مردم در فیضیه به مناسبت جشن آزادی امام صورت گرفت. بسیاری از مردم با شور و احساسات زیاد شرکت کرده بودند. من در تمام عمرم هیچوقت به اندازهٔ آن شب در سخن گفتن به زحمت نیفتاده بودم. سخنران قبل از بنده به خاطر ازدحام جمعیت نتوانست به طور عادی سخنان خود را به اتمام برساند، بنابراین از منبر پایین آمد. شوق مردم برای زیارت امام(ره) به قدری شدید بود و مردم آنچنان به ایشان عشق میورزیدند و احساسات خود را بروز میدادند که واقعاً سخن گفتن را برای من سخت کرده بود. سخنران قبلی هرچه فریاد خود را بلندتر کرد هیچ نتیجهای نگرفت، بنابراین من تصمیم گرفتم کاری کنم تا مردم را به طرف خود جلب کنم.
شروع به سخن کردم و حمد و ثنای خدا را به پایان رساندم، اما جمعیت آرام نشد، حالا امام(ره) هم منتظر سخن گفتن من بود. من ناگهان گفتم: الف. ب، پ، ت، ث، ج، چ، ح، خ، د، … دیدم مردم با شنیدن حروف فوق آرام شدند. لابد فکر میکردند که به زبان آوردن الفبا در این مکان و جلسه چه دلیلی دارد، چون هیچکس روی منبر، الف، ب نمیگوید. خلاصه، جلسه آرام شد و شعری قرائت کردم که مضمون آن اظهار مسرت از خوشحالی حضرت امام بود.
سخنان اصلی خود را ادامه دادم و گفتم: غرض من از آوردن الفبای نشان دادن این است که ما هنوز در آغاز راهیم. باید آماده باشیم تا نهضت را با موفقیت تا آخر برسانیم. درست یادم میآید آن شب آرامآرام باران میبارید. از این موقعیت استفاده کردم و گفتم: ای باران! آرام ببار، تو بدن مردم را بشور و ما با کلمات، ارواح آنها را. عاقبت توانستم ضمن آرام کردن مجلس سخنان خود را بر زبان آورم...»
-مسئولیتها و سوابق اجرایی
عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی
عضویت در فقهای شورای نگهبان
عضویت در مجلس خبرگان رهبری در سه دوره متوالی به نمایندگی از مردم استان خراسان
مدیر کل بنیاد بین المللی غدیر
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
مدرس دانشگاه امام صادق(ع)
-عضویت در شورای نگهبان
آیت الله خزعلی پس از استعفای "آیت الله مهدوی کنی" به عضویت شورای نگهبان در آمد. دور دوم انتصاب فقهای شواری نگهبان در سال ۱۳۵۹، شورای نگهبان با حضور آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله احمد جنتی، آیت الله ابوالقاسم خزعلی، آیت الله محمدی گیلانی، آیت الله محمد مؤمن و آیت الله امامی کاشانی تشکیل شد.
در دور چهارم شورای نگهبان، آیت الله خزعلی و "آیت الله امامی کاشانی" در مردادماه سال ۱۳۷۸ از عضویت در شورای نگهبان استعفا دادند و به دلیل اینکه ۱ سال و نیم از حکم مسئولیت ۶ ساله آنها باقی مانده بود، به جای آنها در این دوره آیت الله رضا استادی جایگزین آیت الله امامی کاشانی و همچنین آیت الله طاهری خرم آبادی به جای آیت الله ابوالقاسم خزعلی وارد شورای نگهبان شدند.
-آثار و تألیفات
کتاب" تفسیر سورة فاتحة الکتاب"، انتشار در سال ۱۳۸۰
کتاب" خاطرات آیت الله ابوالقاسم خزعلی"، انتشار در سال ۱۳۸۰
محقق کتاب" شرح عینیّه ابن ابی الحدید"، انتشار در سال ۱۳۸۰
-اعلام برائت آیت الله خزعلی از مواضع فرزندش "مهدی خزعلی"
یکی از فرزندان آیت الله خزعلی، به نام "مهدی خزعلی" از فعالان فتنه سال ۱۳۸۸ است که اظهاراتش را در مصاحبه با صدای امریکا و رسانههای ضد انقلاب پس از خروج از کشور بیان میکند. گفتنی است "مهدی خزعلی" چشم پزشک و مدیر انتشارات "حیان" بوده است و در سال ۱۳۸۸ اظهارات و مصاحبههای خود با رسانههای خارجی و نیز در وبسایت خود مطالب تندی علیه مسئولان از جمله محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور وقت مطرح کرده بود.
وی که به دلیل فعالیت تبلیغی علیه نظام در ۱۱ آبان ۱۳۹۱ بازداشت شده بود، در ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ آزاد گردید در هنگام خروج از کشور در اظهاراتی عجیب در سایت شخصی خود چنین نوشت:
«باید شما را از دلنگرانی درآورم، راستش همه چیز طوفانی درست شد و غیرمنتظره! فرصت کم بود و یک سر داشتم و هزار سودا!
اولاً: با شرح بالا فرصت نداشتم پای نِت بنشینم و قصه دیروز و امروز را بگویم.
ثانیاً: باور نداشتم که آنچه میبینم و میشنوم، حقیقت دارد! پس باید صبر میکردم تا واقعیت را لمس کنم و سپس به اطلاع شما برسانم، اینک در ارتفاع سی هزار پایی هستم و مرزهای بهشت (ایران عزیز) خارج شدهام، باور کردم که خواب نمیدیدم!»
اعلام برائت آیت الله خزعلی از اظهارات فرزندش "مهدی خزعلی"
آیتالله خزعلی ۲۸ خردادماه ۱۳۸۸ بیانیهای را مبنی بر اعلام برائت از مواضع فرزندش، "مهدی خزعلی" منتشر کرده بود که متن این بیانیه به این شرح است:
«خداوند متعال میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم» و نیز تذکر میدهد «لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم.
در این دو آیه ارجمند خداوند سبحان به ما تنبه میدهد اگر اولادتان با خدا و رسول کنار نیامدند از آنها احتراز کنید و آنها را دوست نداشته باشید.
مدت مدیدی است پسرم مهدی خزعلی از راه مستقیم منحرف شده درست در خط مقابل قرار گرفته هر چه نصحیت میکنم و برای هدایتش متوسل به اولیای خدا میشوم اثر نمیکند. با بعضی از علمای بزرگ صحبت کردم، فرمود دست نگه دار شاید به راه بیاید. دیگر کاسه صبرم لبریز شده، دیگر با او صحبت نمیکنم و حرفهای نامناسب او را بر نمیتابم.
ملت انقلابی عزیز همیشه در صحنه ما بدانند او از ما جدا هست و هر چه از من نقل کند، نپذیرند. با من ارتباطی ندارد ولی الان هم دعا میکنم خداوند به او توفیق دهد که از راه انحرافی که پیش گرفته است برگردد و گرنه خداوند مقتدر، اسلام و انقلاب و امام و رهبر و رئیس جمهور و مسلمین عزیز را از شر او مصون و محفوظ بفرماید...»
منبع:رویکرد