سراج24، امیر حیدری/رهبر انقلاب در دیداری که به مناسبت 13 آبان ماه با دانشجویان داشتند، از نظریّهی مقاومت صحبت کردند؛ «نظریّهی مقاومت در مقابلِ دشمنِ قویپنجه را تبلیغ کنید... نظریّهی مقاومت، یک نظریّهی اصیل و درست است؛ هم در مقام نظر، هم در مقام عمل؛ از لحاظ نظری و از لحاظ عملی -از هر دو جهت - باید ترویج شود. معنای نظری این است که تبیین کنید. شما جوانها خیلی خوب میتوانید این نظریّهی مقاومت را تبیین کنید.»
تبین و توسعهی نظریّهی مقاومت در گرو برداشت عمیق از فلسفهی تاریخِ شیعی و شکلگیری جبهههای حق و باطل است. برداشتی که اگر از سطح فرد و جامعه به تاریخ و تکوین برسد؛ میتواند وجوه مثبتی از انگارههای اصیل شیعه را در بر داشته باشد؛ در غیر اینصورت به صورتی تصنعی به بروز شور و احساساتی منجر شود که انقلاب را تا سر حد اعتراض و مخالفخوانی تنزل میدهند و امر به معروف و نهی از منکر را که اساس قیام حضرت امام بوده به قضاوتها و دخالتهای سطحی در روابط بینافردی جامعه میکشاند. مقاومت در سطح کلان و توسعهی درگیری بین جبههی ایمان و کفر اگر با سطوح فردی و اجتماعی خلط شود به نوعی انفعال منجر میشود. تئوری مقاومت در انضمامِ تئوری تمدن اسلامی هر دو از گرانیگاههایی هستند که در صورت عدم تبیین درست میتواند حداقلهای مسیر تمدنیِ اسلام را هم منحل کند.
اولین و مهمترین شاکلهی هر حرکت اجتماعی همراهیِ تودههاست، از طرفی ارادهی تودههاست که به جمهوری اصالت میدهد، حال اگر این ارادهها در بستر هجمهی فرهنگی، یا رکود و انفعالِ داخلی به تشتت و از هم گسیختگی بیانجامند، لاجرم نظریّهی مقاومت و پیوست عملی آن با مشکلاتی اساسی مواجه میشود. تاکید قرآن بر «لیقوم الناس بالقسط» خواه ناخواه مقاومت اسلامی را به ارادهی عموم مسلمین گره میزند نه خبرگان آنان، پیوندی که اگر در روند اجتماعیِ پایین به بالا ساخته نشود جملگی به موهومات رسانهای و تبلیغات پروپاگانداگونهی فاشیستی خواهد رسید.
اما مسالهی مردم و سنجشِ خواستِ آنها در برهههای زمانی مختلف کاری است که بر گردهی جامعه شناسی است. جامعه شناسیای که امروزه نه بر تئوری مقاومت بلکه بر روی فروپاشی بحث میکند، فروپاشی اجتماعی – حتی در مرحلهی ایده و بحث – اجازهی پرداختن به اموری را که در زمینههای ثباتِ اجتماعی مطرح میشود نخواهد داد. همهی این مباحث به طور علیّتی و سلسلههای حلقوی با هم در ارتباطند، طرح نظریّهی مقاومت قهرا به پیگیری مسائلی منجر میشود که در فضای ژورنالیستها و آکادمیسینها به «تابوهای معرفتی» شناخته شدهاند. تابوهایی که شکستن آنها برای طرحریزی مباحث جدید در زمینهی گفتمان انقلاب اسلامی همچون خرمن کوفتنی است که گاو نر میخواهد و مرد کهن.
با این همه من به آکادمی شدن گزارههای اینچنینی که با ایدئولوژی انقلاب اسلامی پیوند دارند خوشبین نیستم، چون نهایتا به شیوهای ختم میشود که ارادهی مردم را در نهادهای اجتماعی و تاریخی نادیده میانگارد. این بحث مهمی است که غرب و تمدن غربی از روی یک پِلَتِ از پیش تعیین شده ساخته نشده است، غرب ماحصلِ دیالکتیکِ مردم و نخبگان و روشنفکران و اهل سیاست است و البته این بینش که سطح درگیری بین جبهههای کفر و ایمان را به درگیریِ ایران و غرب ترجمه کنیم همان مفهومی است که غرب میخواهد.
انقلاب اسلامی باید با زبان هستیشناسانهاش با مردم مفاهمه کند، در غیر این صورت با عدم همراهی تودههایی مواجه خواهد شد که درک درستی از مفهوم جهاد و مقاومت ندارند، و همین نداشتن است که می تواند روح جمعی ملتِ ما را ظرف مناسبی برای داشتههای فرهنگ دیگری کند.
مقصود من از طرح ایدهای که رهبری در دیدار با دانشجویان در روز مبارزه با استکبار جهانی بدان پرداختهاند، پیگیری ملزومات و وسایل تبیین نظریّهی مقاومت بود، نظریهای که میتواند به دور از برداشتهایی سطحی که ما از آن داریم در حوزهی داخلی با «استراتژی مدارا» و در سطح خارجی با «دیپلماسی تقیّه» انقلاب اسلامی را موجدِ تمدن اسلامی کند.
نخبگان و روشنفکران نیز در این میان برای شکل دادن به دیالکتیکِ بین مردم و حاکمیت نقشی اساسی دارند، از طرفی باید از از مردم سیاستزدایی کنند و با ادبیات فرهنگی با آنها سخن بگویند و از طرف دیگر حاکمیت را به سیاستاندیشی در طرحِ مدینه وادارند. یکی از متفکران انقلاب سالها پیش این مفاهیم را با ادبیاتی فرهنگی - نه سیاسی - اینگونه طرح کرده بود؛ «من یافتهام که دو کار اساسی هست، یکیدگرگون کردن تلقی مردم، تا بتوانند حکومت را تحمل کنند و بخواهند و دیگری وجود مهرهها، که بتوانند کارها را به دوش بگیرند و ضربه شیلی را تجربه نکنند. که بدون تلقی مردم، همراه مهرهها میتوان حکومت کرد، ولی این حکومت چه شورایی و چه فردی، رو به استبداد خواهد گذاشت. و همراه آن تلقی و بدون مهرهها نمیتوان حکومت کرد، که به اضمحلال خواهیم رسید. هر حرکتی به زمینهای در شور واحساس مردم نیاز دارد و این جاست که باید تلقی مردم از خودشان عوض شود تا بتوانند اسلام و حکومت اسلامی را تحمل کنند...و همچنین به نفراتی نیاز دارد که این بار را به دوش بگیرند، تا سرحد ایثار کار کنند و مزد و سپاس نخواهند و بدهکار هم باشند.»
انتهای پیام/