سرویس اقتصادی «سراج24»: حذف سه دهک از افراد پردرآمد، کمک قابل توجهی به دولت جهت جبران کسری بودجه خواهد نمود و هر ماه تعلل در این امر، هزار میلیارد تومان کسری روی دست دولت خواهد گذاشت. به اعتقاد عدهای، نبود اطلاعات صحیح اقتصادی از اقتصاد خانوار و عدم شناسایی دقیق دهکهای مورد نظر، دلیل تعلل دولت در این امر بوده است.
اما دولت در امر شناسایی افراد چه مواردی را ملاک قرار میدهد؟ آیا شرایط محیطی و یا شهری که افراد در آن زندگی میکنند هم میتواند به عنوان ملاک قرار گیرد؟ حذف سه دهک چه پیامدهای امنیتی را به دنبال خواهد داشت؟ چگونه میتوان دهکهای پردرآمد را شناسایی کرد؟ آیا تنها درآمد و مالکیت را باید ملاک قرار داد؟ یا موجودی بانکها و یا سکه و دلارها باید به عنوان معیار قرار گیرد؟ برای خارج کردن قشرهای پردرآمد، از جمله دلالان، چه شفافیتی وجود دارد؟ آیا میتواندشرایط محیطی و یا شهری که افراد در آن سکونت دارند هم ملاک محاسبه قرار بگیرد؟
شناسایی و طبقهبندی افراد در شرایط فعلی ایران، بسیار دشوار و کاری سخت، وقتگیر و هزینهبر است که در نهایت ممکن است تبعات سیاسی و اجتماعی و امنیتی نیز در بر داشته باشد.
اگر نگوییم شناسایی و طبقهبندی درآمدی افراد، در شرایط فعلی ایران و با امکانات موجود غیرممکن است، بسیار دشوار است. اولاً متغیرهای بسیاری در تعیین سطح رفاه اقتصادی افراد تأثیرگذار است که به دست آوردن همه یا اکثر این اطلاعات از افراد یا خانوارها کاری سخت، وقتگیر و پرهزینه است و شاید در شرایط فعلی نشدنی باشد. به دست آوردن اطلاعاتی صرفاً در ارتباط با سطح درآمد یا حتی ثروت الزاماً انعکاسدهندهی سطح برخورداری و رفاه افراد و خانوارها نیست، بلکه اطلاعاتی پیرامون میزان هزینههای ضروری افراد نیز مورد نیاز است که کار طبقهبندی افراد را باز هم دشوارتر میکند.
همهی مواردی که در رسانهها اعلام میشود (درآمد و املاک، موجودی بانکی و ذخایر غیربانکی مثل سکه و ارزهای خارجی، سهام، سپردهها و داراییهای احتمالی خارجی و... در بخش درآمد) به علاوهی آنچه در بخش هزینهها باید لحاظ شود (مثل تعداد افراد تحت تکفل و سنین و وضعیتشان، شهر و محلی که در آن زندگی میکنند، میزان بدهی و اقساط ماهانه و...) از جمله مواردی است که باید شناسایی شود تا یک طبقهبندی نزدیک به واقع داشته باشیم که همان گونه که ذکر شد، در شرایط فعلی، نشدنی یا بسیار وقتگیر، دشوار و پرهزینه است.
اشتباه دولت و مرکز آمار که منجر به منتفی شدن بحث شناسایی دهکها در چهار یا پنج سال گذشته شد این بود که احتمالاً فکر میکردند شناسایی این دهکها کار سادهای است، اما در عمل به دشواریهای آن پی بردند و آن را رها کردند و البته این خطا، تحمیل هزینه (مالی و زمان) به دولت و مردم بود.
افراد مایل نیستند اطلاعات شخصیشان، به خصوص اطلاعات مرتبط با داراییهایشان، توسط دولت یا نهادها و افراد دیگر شناسایی شود. در شرایط فعلی که بحث مراجعه به حسابهای بانکی و اطلاعات ملکی از سوی دولت طرح میشود، حتماً واکنشهایی در بین افراد ایجاد میکند. مثلا همین طرح مراجعه دولت به حسابهای بانکی یا املاک مردم، احتمالاً باعث جابهجاییهای مالی و ملکی در حال و آینده شود. تعجب از این است که مواردی در رسانه طرح می شود که موجب تلاطم در جامعه می گردد. هر چه ضریب خطا در تشخیص طبقات درآمدی بیشتر باشد، تبعات اجتماعی، سیاسی و احتمالاً امنیتی بیشتری در پی خواهد داشت.
بهترین شیوه برای شناسایی اغلب دهکها، شیوهی خوداظهاری است که در شرایط فعلی و با شیوهای که قبلاً اجرا شد، قطعاً میسر نیست. اما شاید بتوان این ایده را طرح کرد که مثلاً از احساسات ملی، سیاسی و مذهبی مردم استفاده کرد تا بخشی از مردم که نیاز کمتری به دریافت این مبلغ دارند، داوطلبانه صرف نظر کنند. مثلاً افراد سیاسی مثل آقای رفسنجانی، خاتمی و روحانی، از افراد متعلق به نگرش فکری خود که توان و تمکن مالی بهتری دارند بخواهند تا داوطلبانه انصراف دهند. یا مراجع و رهبران مذهبی که مخاطبان خاص خود را دارند، از جامعه بخواهند به انصراف داوطلبانه تن در دهند. شاید در کوتاهمدت، بخش قابل توجهی از این افراد با برانگیخته شدن احساست ملی، سیاسی و مذهبیشان انصراف دهند یا در اولین مرحله، دولت می تواند دهک دهم (که شناسایی آن احتمالاً چندان دشوار و زمانبر نیست) را از لیست یارانهبگیران خارج کند تا بخش کمی از هزینهها کاهش یابند تا در فرصتی معقول، به شناسایی دو دهک دیگر بپردازد.