اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۵۴:۰۹
اذان ظهر ۱۲:۰۴:۱۰
اذان مغرب ۱۹:۰۰:۴۹
طلوع آفتاب ۰۵:۲۴:۵۴
غروب آفتاب ۱۸:۴۱:۵۸
نیمه شب ۲۳:۱۸:۳۳
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۲/۰۷/۱۵ - ۱۲:۴۱

«دربند»؛ روایتی تلخ اما شریف و قابل احترام

دربند با ارائه تصویری قابل هضم از پلیدی‌های جامعه و بخصوص روابط خارج از چارچوب خانواده بطور کاملا غیرمستقیم نمونه مقابل آن را تبلیغ می‌کند. این نوع نگاه احترامی را به همراه می‌آورد که باعث چشم‌پوشی از ضعف‌های اثر می‌شود.

«دربند»؛ روایتی تلخ اما شریف و قابل احترام

 

به گزارش «سراج24»؛   نازنین به تازگی در دانشگاه پذیرفته شده و از آنجایی که شهر محل سکونت‌شان فاصله کافی را با تهران ندارد خوابگاه به او تعلق نمی‌گیرد؛ او با دختری به نام سحر آشنا می‌شود که به تنهایی در خانه‌ای زندگی می‌کند. نازنین با قبول پرداخت نیمی از هزینه اجاره خانه ساکن محل جدید می‌شود. سحر که شب‌ها کار چندانی برای انجام ندارد بیشتر وقت خود را مشغول خوش‌گذرانی در جمع دوستان است. رفت‌وآمدهای وقت و بی‌وقت دختر و پسرهای غریبه به خانه باعث اختلاف و درگیری نازنین و سحر می‌شود. سحر نازنین را از خانه بیرون می‌اندازد و نازنین هم قصد دارد از آنجا برود اما در آخرین لحظه سحر از او عذر خواهی می‌کند.
 
دیری نمی‌گذرد که سحر را به حکم قانون دستگیر می‌کنند. او که پیشتر قصد مسافرت به خارج از کشور را داشته پولی را قرض گرفته که حال امکان بازپرداخت آن را ندارد. سحر به زندان می‌افتد و هیچ یک از دوستان او حاضر به کمک به وی نیستند. نازنین با دانش از بیماری سحر و اینکه با خروج از زندان امکان پرداخت پول را خواهد داشت حاضر می‌شود به شرط آزادی سحر سفته‌هایی را برای شاکی امضا کند. سحر بعد از خروج اعتراف می‌کند علت بیماری و ضعف‌اش سقط جنین بوده. بچه‌ای که به گفته او متعلق به همان شاکی بازاری است. سحر برای بازگرداندن پول باید گذرنامه و ویزای خود که به تازگی صادر گردیده را بازگرداند اما در عوض این کار در غفلت نازنین به خارج سفر می‌کند. مشکلات نازنین وقتی به اوج می‌رسد که باید جوابگوی پسر گمشده شاکی خود نیز باشد...
 
دربند فیلم تلخی است. عمده این تلخی نیز مربوط به خط اصلی داستان می‌شود. یک دختر شهرستانی که برای تحصیل به تهران آمده و از تنهایی و سادگی و احساسات او سوء استفاده می‌شود. نازنین درست مثل یک میش است که بر حسب تصادف در شهر گرگ‌ها گیر افتاده و ناچار است برای نجات خود با این جماعت مدارا کند. او که رتبه پانزده رشته پزشکی را کسب کرده مجبور است برای پرداخت هزینه‌های خود تدریس خصوصی کند اما هر یک از متقاضیان به شکلی قصد سوء استفاده از وی را دارد. یکی ضمانت قبولی فرزندش را بهانه پرداخت هزینه تدریس می‌کند. دیگری در جلسه تدریس خصوصی بجای یک شاگرد تمام بچه‌های اهل محل را جمع می‌کند و آن یکی هم برای پنهان کردن قصد ادامه تحصیل از خانواده‌اش نازنین را به دروغ دوست خود می‌خواند. 
 
البته از تلاش فیلمساز برای تعدیل تلخی فضای داستان نباید غافل بود. ظرفیت فیلم برای سیاه‌نمایی و اغراق آن هم از نوعی که باب میل و مورد استقبال جشنواره‌های خارجی است بسیاز زیاد بوده و از این منظر روایت فیلم دربند روایت شریفی است. فیلمساز از ابزار شوخی و خنده در لابه لای فیلم و در حد و اندازه‌ای که ظرفیت آن وجود دارد استفاده می‌کند و با این کار از تلخی داستان می‌کاهد و روایت را قابل هضم می‌سازد. در همان فصول کلاس‌های تدریس خصوصی که پیشتر اشاره شد مادر دانش آموزی که قصد سوء استفاده از نازنین را دارد حین صحبت از همسر بیمارش می‌خواهد که دست و پای خود را برای نرمش حرکت دهد و مرد به شکل مضحکی این کار را انجام می‌دهد و یا عمل مردی که کل محله را به عنوان دانش آموز به نازنین معرفی می‌کند و همچنین شوخی پسرهای هم سن و سال دختری که نازنین را دوست خود خطاب می‌کند همه و همه حاوی طنز است. طنزی که علیرغم کلیت فضای داستان لبخند مخاطب را به همراه دارد.
 
شخصیت‌های پرداخت شده و باورپذیر امتیاز دیگر فیلم است که شمایل و بازی بازیگران نیز بر کیفیت مطلوب آن می‌افزاید. این امر از نازنین با آن چهره بچه سال و اندام ظریف آغاز و شامل حال شاکی بازاری و پسر افسرده حالش شده و حتی آقای هدایتی و شاگرد او را نیز در بر می‌گیرد. درست مثل اینکه هرکدام مشغول اعمال روزانه خویش هستند و کارگردان نیز به فیلمبرداری از آنها مشغول بوده است. از این نظر نمایشی نبودن گفتار شخصیت‌ها، لکنت زبان‌شان و پریدن در کلام یکدیگر از یک طرف و سادگی و حساب شده بودن میزانسن و کار کارگردانی از طرف دیگر بسیار حائز اهمیت است.
 
فیلم از زاویه نگاه شخصیت اصلی داستان روایت می‌شود و شاهد حضور وی در تمام فصول فیلم هستیم و سایر شخصیت‌ها نیز به نسبت میزان اهمیت رابطه‌شان با نازنین مورد توجه قرار می‌گیرند. این نیز بهترین نوع ممکنی است که می‌شود برای روایت چنین داستانی متصور بود. روایتی که امکان نزدیک شدن به شخصیت اصلی را فراهم آورده و از طرفی امکان درک سایر شخصیت‌ها را به فراخور اهمیتی که در رابطه با نازنین دارند به وجود می‌آورد. ایراد اصلی فیلم نیز درست از جایی هویدا می‌شود که رابطه میان روایت و شخصیت اصلی فراموش شده و سردرگمی راوی در انجام وظیفه‌اش رخ می‌نماید. 
 
نازنین کسی است که در ابتدای فیلم وقتی پیک روزنامه بابت درج آگهی از او امضا می‌خواهد تا زمانی که دلیل انجام این کار ساده را نمی‌داند تن به آن نمی‌دهد. او دختر ساده و حواس‌پرتی نیست و این را زمانی که برای تدریس به خانه اولین شاگردش می‌رود شاهد هستیم. او زیر بار حرف زور نمی‌رود و اجازه نمی‌دهد دیگری از او سوء استفاده کند. در میانه داستان و جایی که سحر به زندان می‌افتد نازنین دلش برای او می‌سوزد و به این خاطر که می‌بیند سحر کسی را ندارد که به او کمک کند با او همدردی کرده و راضی می‌شود به‌خاطر او زیر بار قرض برود. قرضی که مطمئنا بدون وفای به عهد سحر قابل پرداخت نیست.
 
سحر باید گذرنامه و ویزای خود را برگرداند تا بتواند قرض نازنین را پرداخت کند. نازنین متوجه می‌شود که سحر قصد انجام این کار را ندارد و در عوض می‌خواهد به مسافرتی که از مدت‌ها در آرزوی آن بوده برود اما باز کاری در این رابطه انجام نمی‌دهد. او بجای اینکه گذرنامه‌ای که از داخل چمدان سحر پیدا کرده را بردارد قفل در را عوض می‌کند. بی معنی است! بزرگترین ایراد داستان و آنجایی که توجه فیلمساز از کاراکتر دور شده همین است. با توجه به سابقه‌ای که از نازنین در طول داستان سراغ داشتیم بر نمی‌آید که چنین ساده‌لوحانه از حق خود بگذرد آن هم وقتی که تقریبا مطمئن است سحر قصد بازگرداندن پول را ندارد. اگر حتی نازنین را در خاص‌ترین شرایط روحی و عاطفی نیز تصور کنیم که نمی‌خواهد با برداشتن گذرنامه و اثبات بی‌اعتمادی خود بیش از این به سحر آسیب برسد چرا قفل در را عوض می‌کند مگر این کار نیز نشانه بی‌اعتمادی او به سحر نیست؟!
 
از طرفی از سحری که ما در طول داستان شناخته‌ایم بعید است این چنین بچه‌گانه نقشه خود را رو بازی کند! او در شرایطی که درحال انجام کارهای سفر خود است مدارک و گذرنامه‌اش را در خانه داخل چمدان و در دسترس نازنین گذاشته! منظور از اینکه کارگردان از شخصیت‌های داستان خود غافل شده نیز همین است. اگر تنها به این وجه از شخصیت سحر توجه می‌شد هیچ گاه گذرنامه‌ای در چمدان نمی‌ماند، شعور هیچ یک از شخصت‌ها زیر سوال نمی‌رفت و از طرفی غیبت یکباره سحر هم باعث غافل‌گیری نازنین می‌شد و هم باعث غافلگیری مخاطب. و همچنین مراتب تعویض قفل در نیز از سه مرتبه به یک مرتبه کاهش می‌یافت!
 
در مجموع نمی توان از محسنات فیلم غافل بود. فیلم با ارائه تصویری قابل هضم از پلیدی‌های جامعه و بخصوص روابط خارج از چارچوب خانواده بطور کاملا غیر مستقیم نمونه مقابل آن را تبلیغ می‌کند. این نوع نگاه احترامی را به همراه می‌آورد که باعث چشم‌پوشی از ضعف‌های اثر می‌شود؛ ضعف‌هایی که البته سهم چندانی را در روایت ندارند.
 
یادداشت: رامین خسروانی
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••