اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۲۸:۵۶
اذان ظهر ۱۲:۰۹:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۴۱:۵۵
طلوع آفتاب ۰۵:۵۴:۴۷
غروب آفتاب ۱۸:۲۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۲۶:۵۰
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۲/۰۶/۱۴ - ۰۰:۱۴

ضیاالدین دری از نگاه های مخالف و موافق «کلاه پهلوی» می‌گوید

میان آمد و رفت ثانیه‌های تاریخ، اسراری نهفته است؛ اسرار شهری فرضی که ضیاءالدین دری با ذره‌بین روانشناسی‌اش چهره یک به یک آدم‌های شهر را می‌کاود و به پیش می‌رود،اکنون از «کلاه پهلوی» میگویید.

 ضیاالدین دری از نگاه های مخالف و موافق «کلاه پهلوی» می‌گوید

به گزارش « سراج24 »، سریال «کلاه پهلوی» با تمی تاریخی و موضوعی فکری- اجتماعی، درام و بازی‌هایی که قابل دیدن‌اند، مخاطبان را در شامگاهان آدینه پای گیرنده تلویزیون نگه داشته است. کارگردان «کلاه پهلوی» این روزها به ادامه سریالش می‌اندیشد؛ پایانی که برخی از منتقدان و تحلیلگران با پیش‌زمینه کار قبلی‌اش (کیف انگلیسی) به سراغ آن می‌روند. ضیاءالدین دری در گفت‌وگو با ایران به برخی از زوایای «کلاه پهلوی» می‌پردازد.

پروسه تولید کلاه پهلوی به بیش از 30 سال پیش بر می‌گردد، همان زمانی که برای اولین بار ضیاءالدین دری متن آن را فقط به‌صورت داستان زندگی میرزارضا نوشت و فیلمنامه تصویب هم شد اما این کارگردان گمان می‌کرد که داستان جای کار بیشتری دارد و به همین دلیل قصه را پرورش داد به طوری که سال 65 فیلمنامه را به‌صورت کتاب منتشر کرد. دری به جز کلاه پهلوی در کارنامه‌اش اثر درخشان کیف انگلیسی را نیز دارد.

او می‌گوید:‌ «اواخر ساخت کیف انگلیسی متن را به‌صورت 200 صفحه‌ای نوشتم و از مرداد 1380 نگارش فیلمنامه کنونی آغاز شد تا 1381، 1383 هم فیلمنامه تصویب و پس از آن وارد پروسه تولید شد.» کلاه پهلوی از سال 83 کد تولید و برآورد گرفت و به همین دلیل همه گمان می‌کردند سریال در مرحله فیلمبرداری است در حالی که از سال 83 ساخت دکور آغاز شد و به گفته کارگردانش تهیه‌کننده عوض شد و حتی مشکل بودجه داشت به طوری که با 22 ماه بلاتکلیفی مواجه بود.

فیلمبرداری سریال از 1384 آغاز شد و در 1 تیر 89 به دلیل مشکل بودجه متوقف شد، سپس کار ادامه پیدا کرد و حالا کلاه پهلوی از دیگر سریال‌های الف ویژه دقایق بیشتری دارد یک مرحله سخت سریال تخریب سامان قدیم بود که مخاطب باید این تخریب را می‌دید و بعد سامان جدید را از نظر می‌گذراند.

آقای دری! «کلاه پهلوی» با توجه به مضمون جالب توجهش سریال حساس و بحث‌برانگیزی است. آیا از ابتدا فکر نمی‌کردید که سریال نگاه‌های موافق و مخالف زیادی خواهد داشت؟

این پیش‌بینی را از زمانی که هسته اولیه کار در ذهنم شکل گرفت، داشتم. هسته اولیه سریال از 30سال پیش در ذهنم شکل گرفت. حتی اگر آن موقع هم ساخته می‌شد، می‌دانستم این کار با واکنش و عکس‌العمل‌های گسترده‌ای مواجه می‌شود. تا اینجای بحث ذکر یک نکته لازم است؛ ما هم اکنون با شبکه‌های بیگانه بسیاری مواجه هستیم، بویژه شبکه‌های فارسی زبان که متاسفانه در مقابل تشیع قرار گرفته‌اند. فضای رسانه‌ای برای مردم ما بسیار پرحجم شده و نسلی (سنین 14 سال به بالا) که الان باید مشتری تلویزیون باشند، واقعاً تحت تاثیر این رسانه‌ها قرار گرفته‌اند. همه اینها منجر به تهدیدی می‌شود که در رقابت با این شبکه‌ها دچار بحران شویم؛ بحرانی که از برخی جهات آن رادرهم می‌شکنیم و در مواردی هم آنها مخاطب را به سوی خودشان می‌کشانند.

«کلاه پهلوی» در این فشردگی حجم برنامه‌های رسانه‌های بیگانه با اطلاعاتی که از آمار سازمان داریم، جایگاهش را بین مخاطب پیدا کرده است. ما چند هفته دیگر مهمان مردم خواهیم بود. مضمون حجاب خیلی‌ها را به فکر و اظهارنظر وادار کرده و همین باعث بیشتر دیده شدن سریال شده است.

حجاب، ویترین نظام جمهوری اسلامی ایران است و طبیعی است که این موضوع بحث‌برانگیز باشد. متاسفانه برخی که با مقوله حجاب مخالف هستند، موضوع را به سمت دیگری سوق می‌دهند. آنها نمی‌گویند ما با مقوله حجاب مخالفیم بلکه می‌گویند تاریخ تحریف شده است؛ در حالی که چنین چیزی نیست. در طول ماه‌های گذشته و با وجود فراخوان اعلام شده در سایت رسمی این سریال برای معرفی تحریف‌های تاریخی صورت گرفته در ایران، حتی یک مورد هم تحریف روشن و دقیقی از تاریخ در سریال «کلاه پهلوی» اعلام نشده است. من اعلام کرده بودم به فردی که تحریف تاریخی این سریال را معرفی کند، شخصاً جایزه خواهم داد اما این جایزه همچنان نزد من باقی است و هیچ کس برای دریافت آن، مصداق روشنی از تحریف تاریخ در این سریال معرفی نکرده است.

اما مباحثی در این زمینه میان مخاطبان وجود دارد که سریال تصویر روشنی از برهه تاریخی خود ارائه نمی‌دهد.در این سریال شخصیت‌های تاریخی اندکی همچون سرپاس مختاری، علی اصغر حکمت، تقی‌زاده و چند نمونه دیگر وجود دارند که صرفاً به واسطه ارتباطی که میان فعالیت‌های آنها با مسأله کشف حجاب و تغییرات فرهنگی دوره پهلوی وجود داشته، مورد اشاره داستان قرار گرفته‌اند.وقایع این سریال در شهری فرضی به نام سامان روایت می‌شود که نمونه‌ای از شهرهای دوره رضاخان است که سریال با نمایش عمران و آبادی در این شهر آغاز می‌شود و اساساً به این تغییر چهره نیز اشاره شده است.

تقریباً 10 سال پیش سریال «کیف انگلیسی» را روی آنتن داشتید. برخی معتقدند «کیف انگلیسی» در مقایسه با «کلاه پهلوی» سریال بهتری بود.این که سریال خودم با اثر خودم مقایسه شود، خیلی خوب است اما 90 درصد کسانی که مرا با «کیف انگلیسی» مقایسه می‌کنند در زمان «کیف انگلیسی» مخالف سریال بودند. وقتی «کلاه پهلوی» پخش شد برای انتقاد از «کلاه پهلوی»، «کیف‌انگلیسی» را تایید می‌کنند. البته یک نکته ظریف اینجا وجود دارد؛ آنهایی که زمانی «کیف انگلیسی» را نادیده گرفتند، به نتیجه دلخواه نرسیدند چون مردم از «کیف انگلیسی» استقبال کردند و الان نام آن سریال جزو واژگان سیاسی این مملکت است. به نظرم وقتی «کیف انگلیسی» را با «کلاه پهلوی» مقایسه می‌کنند، یک موفقیت است.

به نظرم بین درام «کلاه پهلوی» و درام «کیف‌انگلیسی» یک تفاوت است. در «کیف انگلیسی» من بر اساس تجربه مخاطب ایرانی که می‌خواهد قطب مثبت و منفی ببیند، پیش رفتم. قصه عشقی هم داشتیم، همه اینها به جذابیت سریال کمک کرد. در «کلاه پهلوی» قرار نبود من خودم را تکرار کنم البته همان الگوی «کیف انگلیسی» در «کلاه پهلوی» هم رعایت شده است.پرداختن به موضوع کشف حجاب حساسیت‌زاست چه برای دوستان حزب‌اللهی، چه برایبی‌تفاوت‌ها، چه برای مخالف‌ها. این حالتی را ایجاد می‌کند که همه به دقت کار را تماشا می‌کنند. «کلاه پهلوی» بار سیاسی، فرهنگی و محتوایی برای نظام دارد پس باید ملایم و آرام و البته تحلیلی شروع می‌کردیم. تماشاچی از همان ابتدا می‌داند با یک درام جدی مواجه است و قرار است پیام مهمی را بشنود.

ما کاری کردیم که مخاطب آرام آرام با سریال درگیر شود. تاثیر من از تعزیه در این سریال مشخص است مثلاً پاسبان‌هایی داشتیم که با حکومت رضاخان مشکل داشتند و در مراسم تعزیه گریه می‌کردند. اگر من چنین رفتاری را نشان نمی‌دادم، تحریف می‌کردم چون آن پاسبان‌ها هم از خود مردم بودند و نمی‌‌خواستند همسرشان یا دخترشان بی‌حجاب شود.مخاطب با برخی شخصیت‌های شما تکلیفش روشن است مثل حاج رضا تدین، مادرش، کریم و... اما وقتی به پروسه زندگی تا مرگ فروغ می‌اندیشیم، می‌بینیم که شاید نیاز بود این شخصیت را بیشتر می‌شناختیم. در واقع این که در آن سال‌ها یک خانم باسواد باشد قابل باور است اما به نظر می‌رسد شیوه معرفی فروغ از ابتدا مناسب نبوده است.

ما در اثر نمایشی یک قانونی داریم؛ مثلاً وقتی می‌گوییم می‌خواهیم وارد خانه صمصام شویم، یا اول یک نمای عمومی می‌گیریم تا عظمت آنجا را نشان دهیم و می‌گوییم ببینید چه خانه بزرگی دارد یا این که در ابتدا نمای بسته می‌گیریم. اولی کل به جزء است و دومی جزء به کل است. من یک سریال اکشن یا درام اجتماعی روز نساختم. البته سریال از قسمت‌های 35 به بعد تاحدودی فضای معمایی و پلیسی پیدا می‌کند اما در بستر تاریخ این سریال را روایت کردم ضمن این که ابزاری که مخاطب را جذب می‌کند، در این سریال ندارم.قبول دارم که می‌گویید احتیاج داشتیم اطلاعات بیشتری از فروغ داشته باشیم اما بهتر بود منتقدان در این باره کمی صبر می‌کردند.

در این دوره تاریخی ما خانم‌هایی داشتیم که باسواد و تاثیرگذار بودند. فروغ هم نمونه‌ای از آنهاست که در پایان با مرگ تاثیرگذار وی در سریال مواجه می‌شویم. در این سریال من درباره یک جامعه وسیع صحبت می‌کنم که اگر چه شهری فرضی است، اما 80 درصد اثرات تصمیماتی که حکومت وقت گرفته و بر سر ملت ایران آمده را می‌بینید.در درام مقداری اغراق لازم است. فکر نمی‌کنم این شخصیت آنقدر اغراق‌آمیز باشد که نتوان باورش کرد. فروغ این حرف‌ها را به زبان زن 80 سال پیش می‌گوید. اگر به فردی در شرایط او بگویند حجابت را بردار چه می‌گوید؟ مسلماً نمی‌گوید چشم. مهم این است فروغ به بهترین شکل از حجاب دفاع کرده است و سریال به چنین شخصیتی نیاز داشت.

فرخ باستانی وقتی به عنوان فرماندار وارد شهر سامان می‌شود، برای این شهر عمران و آبادانی می‌آورد. آدم‌های تقریباً منفی داستان شما دوست داشتنی هستند، چرا؟

اینها دوست داشتنی نیستند؛ مثبتند یعنی 99درصد جامعه از این طیف هستند. امثال فرخ درصد اندکی از جامعه هستند. ممکن است مخاطب در قسمت‌های آغازین داستان با آنها ارتباط برقرار کند اما به مرور با مشخص شدن ماجرای دست داشتن فرخ در قاچاق اشیای عتیقه و نیز روند رشدی که کریم در پیش می‌گیرد، حس انزجار از این شخصیت‌ها در مخاطب ایجاد می‌شود. شما می‌بینید که مثلاً برای مه‌لقا، همسر صمصام اتفاق خوبی نمی‌افتد.ما در سریال عقوبت این آدم‌ها را می‌بینیم.

مه‌لقا در برابر شوهرش می‌ایستد و تماشاگر که شاهد مظلومیتش بوده، خوشش می‌آید و اما این یک بخشی از موفقیت مه‌لقا است آیا مه‌لقا، صمصام، کریم و... را با توجه به سرنوشتی که به آن دچار می‌شوند، انسان‌های خوشبخت و موفقی می‌دانید؟

در شکل درام باید تامل کنیم. سریال‌هایی که از خارج وارد ایران می‌شود هفتگی است اما چون می‌خواهند روی مخاطب تاثیر بگذارند و بی‌حوصلگی مخاطب ایرانی را می‌شناسند به صورت هر شبی سریال را پخش می‌کنند حال آن که در ایران سریالی مانند «کلاه پهلوی» باید با چنین آثاری رقابت کند.

آیا مخاطبان «کلاه پهلوی» نتیجه صبرشان را خواهند دید و در پایان از سریال راضی خواهند بود؟

«کلاه پهلوی» هم مانند هر کار دیگری نقص دارد، اما خوشحالم حرف‌مان را زده‌ایم. انسان‌های دانا و اندیشمند که مخاطب ما هستند، متاسفانه می‌گویند ما که اینها را می‌دانستیم، اما آدم‌های عادی 3 هزار مورد را می‌توانند یاد بگیرند یعنی هر دقیقه‌ای، از این سریال می‌توانند نکته‌ای را استنباط کنند.به عنوان کارگردان دانسته‌های خودم را راجع به سریال در اختیار مخاطب قرار دادم. به نظرم «کلاه پهلوی» به همه می‌گوید جامعه واقعی ما چگونه بوده است. همچنین این سریال آینه‌‌ای است در برابر مخاطبان و طرح این نکته که پیشینه بی‌حجابی و بدحجابی که این روزها جامعه ایران با آن به عنوان مسأله‌ای اساسی درگیر است، کمتر از 80 سال قدمت دارد و این مسأله صرفاً یک پدیده وارداتی است و هیچ تناسبی با فرهنگ ما ندارد./باشگاه خبرنگاران

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••