به گزارش سراج24 به نقل از تسنیم، مراسم رونمایی از کتاب خوابگردها که با محوریت بررسی عملکرد سازمان منافقین طی سه دهه بعد از انقلاب نوشته شده، عصر امروز، 6 شهریور با حضور حجتالاسلام والمسلمین مصلحی وزیر سابق اطلاعات، حجتالاسلام والمسلمین حسینیان، نماینده مجلس شورای اسلامی و مدیر مسئول موسسه مرکز اسناد انقلاب اسلامی و جمعی از شخصیتهای فرهنگی و سیاسی در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
ابراهیم خدابنده، عضو نجات یافته فرقه رجوی در این مراسم با اشاره به نوع آشنایی و فعالیتهای خود در سازمان منافقین گفت: بعد از کسب مدرک فوقلیسانس در سال 59 با فرقه منافقین آشنا شدم و از این سال تا سال 82 به مدت 22 سال همکاری خودم را به صورت تمام وقت با این سازمان ادامه دادم در این مدت روابط بینالملل فعالیتهای سازمان برعهده من بود که به همین خاطر به کشورهای مختلف از جمله عراق سفر کردم. درنهایت سال 82 به خاطر لطفی که از طرف خدا شامل حال من شد به ایران آمدم و از این سازمان جدا شدم.
وی با بیان اینکه طی 10 سال حضورش در ایران به بررسی در خصوص فرق مختلف پرداخته است گفت: در حال حاضر خود سازمان و غرب تلاش میکنند تا کارنامه منافقین را در رابطه با همکاری این سازمان با صدام برای حمله به ایران پاک کند. این در حالی است که سازمان به مدت ربع قرن با صدام ارتباط تنگاتنگی داشت که این رابطه حتی به سالهای پیش از جنگ نیز میرسد. برای نوشتن کتاب خوابگردها نوار و اسناد متعددی به دست آمد که موید این همکاری بود حتی در این اسناد نشان داده شد که یکی از مشوقان صدام برای حمله به ایران همین منافقین بودند.
خدابنده یادآور شد: در زمان حمله عراق به ایران رویکرد سازمان این بود که در صفوف مجزایی از ارتش به مقابله با صدام بپردازند. این حرف برای ما که آن موقع جوان بودیم بسیار جذاب بود به همین خاطر به معنی اصلی آن پی نبردیم. اما وقتی که به ایران آمدم از طرف بستگانم با این سوال مواجه شدم که شما که از اعضای این گروهک هستید چگونه با این همکاری با صدام کنار میآیید در آن موقع جواب من این بود که گروهک منافقین با استفاده از تکنیکهای قوی مغزشویی به ما تلقین کرده بود که برای اسلام و ایران میجنگیم.
این عضو نجات یافته از فرقه رجوی ادامه داد: در کشورهایی مانند انگلستان حکم اعدام برای مجرمان وجود ندارد اما اگر کسی به دشمن در حال جنگ همکاری و کمک کند به اعدام محکوم میشود. نمونههای متعددی هم طی جنگهای مختلف در انگلستان رخ داد که افراد به اعدام محکوم شده بودند. وقتی به ایران آمدم همه از من میپرسیدند که چطور شما بعد از جدا شدن از سازمان به اعدام محکوم نشدید. من به این خبرنگاران جواب میدادم که جمهوری اسلامی ایران یک مظلوم است و در این کشور تصویب شده که اگر فردی ازسازمان جدا شود اعدام نمیشود. این من تنها نیستم که اعدام نشدم بلکه 80 نفر دیگر همانند من از سازمان جدا شده و به کشور برگشتهاند.
خدابنده افزود: کسانی که عضو سازمان هستند حق ملاقات با خانواده خود را ندارند. طی مدتی که با این سازمان بودم با خانوادهام هیچ ارتباط نداشتم اما بعد از حمله موشکی که صدام به تهران کرد، سازمان از اعضا خواست که حال خانواده خود را در تهران جویا شویم. همه ما با تعجب این کار را کردیم و در حالی که بخواهیم با خانواده خود تماس میگرفتیم یکی دیگر از اعضای سازمان نیز در کنار ما ایستاده بود. بعدها متوجه شدیم که سازمان برای به دست آوردن گراهای اشتباه موشکی صدام در تهران از ما درخواست چنین کاری را کرده بود و همه اطلاعات را نیز به دست صدام داده بود.
این عضو جدا شده از سازمان منافقین با بیان اینکه در حال حاضر سازمان تلاش میکند تا کارنامه خود را از این همکاری پاک کند، یادآور شد: کتاب خوابگردها سندی است برای کسانی که در صحنه بینالمللی مدعی به بیگناهی هستند. سازمان ترورهای مختلفی را انجام میدهد اما بعد همچنان به روی مبارک خود نمیآورد و از آن حمایت میکند. فرقه رجویه تلاش کرد تا براساس دروغ پایگاهی مردمی برای خود درست کند، اما موفق نشد. به همین خاطر به سمت حمایتهای بیگانه رفت. وقتی ترورها به نتیجه نرسید به سراغ صدام حسین رفت. رجوی بارها گفته بود که برای به دست آوردن قدرت باید متوسل به یک ابرقدرت بشویم.
وی در ادامه یادآور شد: وقتی صدام سرنگون شد سازمان رویه خود راتغییر داد، چرا که بزرگترین حامی خود را از دست داده بود. در این زمان بهترین گزینه برای متوسل شدن به یک قدرت اسرائیل بود. الان نیز همان عملکردها و اندیشهها از اسرائیل نشات میگیرد تبلیغات سازمان برای مردم ایران نیست، بلکه برای جلب نظر غرب و اسرائیل است.
وی در پایان یادآور شد: در ترورهایی که بعد از سال 76 صورت گرفت برنامهریزی از پیش تعیین شدهای دیده میشود. در ابتدا خط اول نظام یعنی شخصیتهایی مانند رجایی و باهنر در نظر گرفته شد بعد از آن به حامیان نظام کشیده شد. به عنوان نمونه ترور شهید صیاد شیرازی نیز یکی از این نوع اقدامات بود که به سفارش صدام انجام شد. در یکی از حملات پسر صدام مجروح شده بود و او به همین خاطر از صیاد شیرازی کینه داشت.