به گزارش سراج24؛ در روزهای اخیر، جریان اصلاحات با شدت بیشتری مواضع تهاجمی نسبت به روند صعودی نرخ ارز اتخاذ کرده و تلاش میکند با لحنی حقبهجانب، علت جهش ارزی را به تیم اقتصادی دولتهای پیشین از جمله محمدرضا فرزین، رئیسکل بانک مرکزی، نسبت دهد؛ فردی که هم در دولت احمدینژاد و هم در دولت سیزدهم مسئولیت داشته و اکنون به نماد حملات سیاسی این جریان تبدیل شده است.
با این حال، بررسی دقیقتر تحولات ارزی نشان میدهد که بسیاری از سیاستهایی که امروز عامل تشدید نرخ ارز عنوان میشود، نه محصول مدیریت گذشته، بلکه نتیجه فشارهای مستمر محافل اصلاحطلب بر بانک مرکزی است؛ محافلی که سالهاست با شعار «ارز تکنرخی»، مخالفت با ارز ترجیحی، مطالبه افزایش نرخ نیما و حذف ارز 28500 تومانی، سیاستگذار پولی را به تغییر مسیر وادار کردند.
فرزین نیز در مقطعی که حاضر نبود به این فشارها تن دهد و سیاست تثبیت نرخ ارز را دنبال میکرد، اتفاقا توانست موفقیت بزرگی را کسب کند، نزدیک کردن نرخ تورمی که از سال 98 همواره سطوحی بالای 40 درصد را تجربه میکرد به نزدیکی کانال 30 درصد دستاوردی بود که اتفاقا تیم مدیریت بانک مرکزی در همین برهه کسب کرد.
اصلاحطلبان در نقش طلبکار؛ فرار از مسئولیت جهش ارزی
اما ورق با روی کار آمدن دولت چهاردهم و تیم اقتصادی این دولت مشخصا عوض شد. از زمانی که بانک مرکزی، تحت فشار رسانهای و سیاسی جریان اصلاحات مسیر سیاستی خود را تغییر داد، روند نرخ ارز نیز جهش یافت و بازار وارد دور تازهای از بیثباتی شد.
اگرچه که طبق قانون جدید بانک مرکزی، مسئولیت حفظ ارزش پول ملی و مدیریت تورم بر مستقیما بر عهده بانک مرکزی است و از این جانب چیزی از مسئولیت این نهاد برای حفظ ارزش پول ملی کم نمی شود. اما پرسش اساسی این است که چه شد تورمی که در سال 1402 به کف کانال 30 درصد نزدیک شده بود و نرخ ارز که در محدوده 60 هزار تومان تثبیت شده بود، پس از آغاز به کار دولت چهاردهم در مسیر صعودی قرار گرفت و هر روز سقفشکنی میکند؟ تورمی که زمزمه ورودش به کانال 20 درصد شنیده میشد، اکنون در آستانه ورود به کانال 50 درصد است.
فشار رسانهای برای افزایش نیما و حذف ارز 28500؛ آتشی بر بیثباتی بازار
چه عواملی باعث شد بانک مرکزی از سیاست تثبیت ارزی که نتایج آن در سال 1402 و ابتدای 1403 آشکار بود، دست بکشد؟ نقش ایدهها و اصرار تیم اقتصادی دولت چهاردهم و همچنین توصیههای جریان اصلاحات در این چرخش سیاستی چه میزان است؟ آیا شخصی جز همتی وزیر سابق اقتصاد بود که بارها اعلام کرده بود اگر دست من بود ارز نیما را یک شبه به 70 هزار تومان میرساندم؟
این پرسش ها زمانی مهمتر میشود که به یاد آوریم شخص رئیسکل بانک مرکزی بارها نسبت به پیامدهای «افزایش نرخ رسمی ارز» و اثر مستقیم آن بر تورم هشدار داده بود. اکنون این سؤال پررنگتر شده است که نسخه آزادسازی یا بهتعبیر دقیقتر «رهاسازی» نرخ ارز متعلق به کدام اندیشکدهها و محافل سیاسی بوده و چه جریانهایی یکصدا در رسانهها اصرار داشتند که نرخ نیما باید یکشبه از 40 هزار تومان به 70 هزار تومان برسد؟



