به گزارش سراج24؛ در همسایگی هر کدام از مردم غزه، یک خانواده به طور کامل از بین رفته و یا بیشتر اعضای خود را از دست داده است، دانش آموزان پشت میزهای کلاس نیستند، و اگر مدرسه باز شود، بسیاری از کلاسها خالی میماند، همانطور که جای پدر مادرها و خواهر برادردها در بسیاری از خانه ها خالی است و جوانان در سکوتی تلخ به خانه بخت میروند.
ویرانیهای ناشی از جنگ، بی خانمانی، کوچک شدن خانوادهها و نبود دوستان قدیمی و یاران دبستان، چنان دل مردم غزه که از جنگ جان سالم به در برده اند، به درد آورده است که با وجود پایان جنگ هنوز کامشان تلخ است
و حتی مراسم شادی مانند عروسی که زمانی فضایی پرشور و سرور بود، اکنون به جمعهای کوچک خانوادگی و ساده محدود شده است. مردم هر لبخند و هر شادی کوچک را به عنوان نمادی از مقاومت خود میبینند.
با اینکه صدای توپ و خمپاره آرام گرفته و هواپیماها دیگر آسمان غزه را نمیشکافند، اثرات جنگ هنوز در قلب و ذهن مردم مشهود است. ویرانیهای ناشی از جنگ تنها محدود به خانهها و ساختمانها نیست؛ بلکه زندگی اجتماعی و حتی لحظات شادی و جشن مردم را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
در خیابانهای غزه میتوان عروسهایی را مشاهده کرد که با قدمهایی محتاطانه به سمت سالنهای کوچک یا خانههای ساده حرکت میکنند. دیگر خبری از کاروان خودروها، جشن پر شور و هیجان یا آتشبازی نیست. هر لبخند و هر لحظه شادی، در چنین شرایطی به نمادی از مقاومت و پایداری تبدیل شده است.
«یوسف شرف» با لحنی سرشار از درد و امید به خبرنگار مرکز اطلاعرسانی فلسطین گفت: «امروز برادرم عامر را به خانه بخت میفرستیم. یک سال و نیم از آن فاجعه گذشته است؛ شبی که همه چیز را از دست دادیم. در آن شب پدر و مادرمان و همه خواهر و برادرانمان به شهادت رسیدند. عامر از زیر آوار زنده بیرون آمد، زخمی و شوکه، اما زنده ماند.»
امروز، یوسف و برادر دیگرش عمرو، در حالی که دلتنگی حضور والدین و خانواده کامل را حس میکنند، عامر را برای مراسم عروسی آماده میکنند. آنها لباس دامادی او را میپوشانند، اشکهای خود را فرو میخورند و لبخند او را میبینند؛ لبخندی که هر لحظهاش یادآور پایداری و امید است.

یوسف ادامه میدهد: امروز ما امانت زندگی را به جای والدینمان ادا میکنیم. ما فراموش نمیکنیم، از کارهایی که بر ما رفته پاک نمیشویم و هیچگاه به زندگی گذشته برنمیگردیم. اما با وجود فقدان، ویرانی و غمی که آرام نمیشود مسیر زندگی را ادامه میدهیم.
عامر امروز فقط یک داماد نیست؛ او نماد زنده بودن و توانایی ادامه زندگی پس از فاجعه است. یوسف میگوید: عامر شاهد زندهای است که نشان میدهد زندگی میتواند از دل ویرانیها سربرآورد و کسانی که از دست دادهایم، در هر لحظه شادی حضور دارند، حتی اگر جسمشان در کنار ما نباشد.
او از مردم میخواهد برای عامر دعا کنند تا زندگی خوش و شاد داشته باشد و برای خانوادهشان نیز دعا کنند تا قدرت و استقامت داشته باشند. این مراسم، فراتر از یک جشن عروسی، یادآور تابآوری انسانی و ادامه مسیر زندگی در میان ویرانهها است؛ پیامی از امید و مقاومت برای همه کسانی که زندگیشان تحت تأثیر جنگ و فاجعه قرار گرفته است.
این داستان زندگی عامر و برادرانش نمونهای روشن از تابآوری مردم غزه است؛ مردمی که با وجود از دست دادن خانواده، خانه و امنیت، همچنان تلاش میکنند زندگی کنند و شادی را، هرچند ساده و کمصدا، در دل ویرانهها زنده نگه دارند.
«محمد عوض» جوانی که چند روز پس از پایان جنگ ازدواج کرده است، میگوید: «نمیتوانستم مانند مردم دیگر شاد باشم. همسایگانم فرزندان خود را از دست دادهاند و منطقه پر از درد و رنج است. تنها مراسم کوچکی برای خانواده برگزار کردیم، بدون موسیقی و سر و صدا. مهم این است که زندگی جدیدی را شروع کنیم و کسانی که از دست رفتهاند را فراموش نکنیم.»
این گفتهها نشاندهنده وضعیت عمومی بسیاری از مردم غزه است؛ شادی هنوز وجود دارد، اما شکل و مفهوم آن تغییر کرده است.
مراسم عروسی که پیشتر با حضور صدها نفر و شبهایی پر از آواز و رقص برگزار میشد، اکنون به جلسات خانوادگی ساده محدود شده که در آن قهوه و شیرینی بهطور محتاطانه سرو میشود و موسیقی پرشور جای خود را به سرودها و نغمههای آرام داده است.
«ام یزن» مادر یکی از عروسها، توضیح میدهد: «گفتیم لازم نیست سالن اجاره کنیم، کسی حال و حوصله جشن ندارد، همه دلشکستهاند. مراسم را در خانه و در میان خانواده برگزار کردیم، لباس عروس همان لباس قبلی بود، اما روحیه و فضا متفاوت است».

در همین راستا، «عبدالله محمود» کارشناس مسائل اجتماعی درباره این تغییرات توضیح میدهد: جامعه غزه در وضعیت سوگواری جمعی به سر میبرد. سنتهای شادی تغییر کردهاند، زیرا دیگر با روحیه عمومی و وضعیت روانی مردم هماهنگ نیستند. حتی مفهوم شادی اکنون سادهتر و متواضعتر شده است. مراسم ازدواج بیشتر به عنوان یک وظیفه اجتماعی برگزار میشود و نه صرفاً یک آیین جشن.
با وجود همه این اندوه و درد، شعاعی از امید در دل اهالی نوار غزه دیده میشود. بسیاری از جوانان مصرانه به زندگی ادامه میدهند و استمرار زندگی را نوعی مقاومت در برابر شرایط میدانند.
«اسراء ابو دیه» که به تازگی رخت عروس را بر تن کرده است، میگوید: نمیخواهیم روی ویرانهها زندگی کنیم، باید ادامه دهیم. شادی حالا یک موضع ملی است و نه فقط یک مناسبت شخصی.
این روحیه، ترکیبی از اندوه و امید، همواره ویژگی مردم غزه بوده است. شهری که همیشه پس از ویرانیها سر برمیآفرازد و با حداقل امکانات زندگی را ادامه میدهد و جشن میگیرد. هرچند مظاهر شادی تغییر کردهاند، اما جوهر اصلی آن یعنی اصرار بر زندگی و ادامه مسیر، همچنان پابرجاست.
در ساعات شب، هنگام گشتوگذار در محلههای قدیمی غزه، صدای کل کشیدن ضعیف زنان از یکی از خانهها شنیده میشود. این صدا نه چندان بلند، اما مملو از صمیمیت و گرمای انسانی است و نشان میدهد که مردم غزه، هرچقدر هم که آسیب دیده باشند، هنوز توانایی عشق، لبخند و امید را در خود دارند.
در میان خیمههای آوارگان و ویرانههای ناشی از حملات هوایی، محمد و یاسمین زندگی مشترک خود را آغاز کردند. نه گل و نه تالار مجلل و نه جمعیت خندان، بلکه در سکوت و با لحظاتی پر از حسرت، عشقشان جشن گرفته شد. این عروسی نه تنها یک مراسم شخصی، بلکه پیامی به دشمن بود؛ پیامی که نشان میداد مردم غزه هنوز زندهاند و امید و زندگی را ادامه میدهند.
نویسنده این روایت مینویسد: «در حالی که دشمن میخواست مردم از زندگی بازمانند و امید خود را از دست بدهند، محمد و یاسمین با آغاز زندگی مشترکشان، نه تنها به دشمنشان چیره شدند، بلکه شادی را به قلب غزه بازگرداندند. این عروسی، زیباترین عروسی در دنیا بود.»
ازدواج این زوج، نمادی از تابآوری و مقاومت است. مردم معمولاً در لباسهای فاخر و در مراسمی پر از سرور و شادی ازدواج میکنند، اما محمد و یاسمین در میان ویرانهها و با ارادهای استوار، زندگی خود را آغاز کردند. آنها به گونهای زندگی میکنند که گویی این ازدواج نه برای زندگی دنیا، بلکه برای حیات و بقا در میان سختیها و خرابیها است.
این عروسی، هم برای خودشان و هم برای غزه، فرصتی بود تا نشان دهند که حتی در بدترین شرایط، زندگی ادامه دارد. نویسنده ادامه میدهد: «محمد و یاسمین فردا، در خانهای جدید و بهتر از خیمههای پناهندگان سکونت خواهند داشت؛ خانهای پر از عشق و گرما، جایی که زندگی و امید به نسل بعد منتقل میشود و یاد روزهای سخت گذشته را کمرنگ میکند.»

این جشن عشق، علاوه بر اهمیت شخصی، برای کل مردم غزه الهامبخش است؛ نشانهای که حتی پس از هشت دهه محرومیت و سختی، عشق، زندگی و شادی همچنان پا برجاست. مراسم محمد و یاسمین ثابت میکند که مردم این سرزمین قادرند حتی بر بالای آوار، زندگی بسازند و سرهای خود را از زیر خرابهها بلند کنند.
مردم غزه، با وجود تمام درد و رنج، همچنان تلاش میکنند زندگی را ادامه دهند و شادی را با حداقل امکانات جشن بگیرند. هر مراسم کوچک، هر لبخند و هر لحظه خوشی، نه تنها نشانهای از ادامه زندگی بلکه نوعی مقاومت در برابر خشونت و ویرانی است.
جامعه غزه اکنون با حفظ یاد کسانی که از دست رفتهاند و ایجاد تعادل میان اندوه و امید، راه خود را برای بازسازی روحی و اجتماعی دنبال میکند.
این گزارش نشان میدهد که زندگی در غزه پس از جنگ تغییر کرده است، اما اراده مردم برای زندگی و تلاش برای شادی، هرچند ساده و کمصدا، همچنان پابرجاست و هویت انسانی و اجتماعی آنها را حفظ میکند.



