
به گزارش سراج24؛ جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل غرب آسیا نوشت:
تحولات منطقه غرب آسیا، اعم از تنشهای میان ایران و رژیم اسرائیل یا همکاریهای منطقهای، متاثر از سیاستهای کلانی است که قدرتهای فرامنطقهای آنها را دنبال میکنند. البته در این بین، معادلات دیگری هم وجود دارند که بسیار تاثیرگذار هستند. باید توجه داشت که چین و روسیه به هیچوجه تمایلی به موفقیت آمریکا در منطقه غرب آسیا ندارند و برهمین اساس نیز، از موفقیت و برتری عملیاتی رژیم اسرائیل در مقابله با ایران حمایت نمیکنند. این در حالیست که آمریکاییها درصدد هستند تا از میان سه بحران اوکراین، تایوان و منطقه غرب آسیا، فعلا تمرکز نیروهایشان را در غرب آسیا قرار دهند.
از نگاه آمریکا، پیروزی در غرب آسیا، علاوه بر اینکه، سلطه این کشور را بر بخش بزرگی از منابع نفت و گاز منطقه تداوم میبخشد، به عنوان یک عامل مهم در موفقیتهای بعدی در اوکراین و تایوان نیز میتواند مورد بهرهبرداری قرار گیرد. از این رو، رژیم اسرائیل به هیچ وجه به عنوان یک نیروی آتش به اختیار نمیتواند عمل کند و در مقابل هر گونه عملیات در ایران با محدودیتهای اینچنینی از سوی آمریکا مواجه است.
اما موضوع بسیار مهم دیگری که میتواند در مناسبات آینده منطقه تعیینکننده باشد، رقابتهای شدید و جدی میان اروپا و آمریکا بر سر بازارهای اسلحه و منابع انرژی برای تامین کسری بودجه و رفع مشکلات اقتصادی آنهاست. در این ارتباط، فرانسه از کشورهای ثروتمند و دارای منابع اورانیوم و طلا در غرب آفریقا اخراج شده و بخش بزرگی از درآمدش از دست رفته است. این در حالی است که بریتانیا نیز به نوع دیگری، دچار مشکلات اقتصادی شدید است که به بحرانهای شدید سیاسی در این کشور منجر شده است. از همین رو، پاریس، لندن و برلین، آسانترین راه حلی که برای حل مشکلات پیشروی خود میبینند، فروش سلاح و ایجاد بازارهای پرمنفعت برای این منظور است. در حال حاضر، آمریکاییها نیز همین سیاست را با اصالت دادن به نظامیگری دنبال میکنند و میکوشند تا بخش زیادی از کاستیهای درآمدی خود را از ایجاد بازارهای پرمنفعت سلاح کسب کنند. نمونه و نشانه روشن این سیاست آمریکا یعنی اصالت دادن به نظامیگری برای کسب درآمد، تغییر نام وزارت دفاع به وزارت جنگ است. در نتیجه، دو جریان بزرگ یعنی رقابت میان سه قدرت بزرگ جهانی یعنی چین، روسیه و آمریکا از یک سو و دیگری رقابت میان کشورهای اروپایی برای یافتن بازارهایی با هدف فروش تسلیحات، صحنه جهانی را حتی فراتر از غرب آسیا به یک بشکه باروت تبدیل میکند. در این بین، یک جرقه کوچک میتواند نزاع را از منطقه غرب آسیا به درگیریها و جنگهای نظامی فراتر از آن گسترش دهد.
لذا آنچه که راجع به تنشهای میان ایران و رژیم اسرائیل گفته میشود، تنها بخشی از مناقشات سیاسی است که میتواند در چارچوب بزرگتر تبدیل به جنگهای گستردهتر و با ابعاد بیشتر شود. البته کشورهای عربی منطقه غرب آسیا، خواستار حذف ایران از این معادلات نیستند و بر اساس آخرین برآوردها، درصدد هستند تا سیاستهای غربی و اسرائیلی به سمت و سویی حرکت کند که ایران به عنوان یک سنگر اطمینانبخش امنیت در منطقه حفظ شود.
در این بین، مشکل و نگرانی دیگر کشورهای منطقه، آسیب پذیری بسیار شدید آنها در قالب تعطیلی گردشگری، آتش گرفتن چاههای نفت، تعطیلی بازارهای تجاری و سقوط سهام و دیگر بحرانهای ناشی از درگیری است. لذا آنها از این منظر نیز خواهان آتش افروزی در منطقه نیستند. البته این رویکرد با توجه به تمایلی که کشورهای غربی در رقابت برای کسب درآمدهای تسلیحاتی دارند، بسیار ضعیفتر است و فرصت کاهش تنش را کمتر کرده است. به بیان دیگر کاهش تنش در منطقه و به تبع آن جهان، به دلیل سیاستهای تهاجمی و تصمیمات پرنوسان و غیرمنتظره ترامپ دور از تصور است.