
به گزارش سراج24؛ مدیریت مصرف انرژی در ایران سالهاست که یکی از چالشهای اصلی اقتصاد ملی و حکمرانی انرژی به شمار میآید.
رشد سریع تقاضا، الگوی نامتوازن مصرف، فرسودگی زیرساختهای تولید و انتقال برق، و تأثیر مستقیم تغییرات اقلیمی - بهویژه افزایش دما در ماههای گرم سال - شبکه برق کشور را تحت فشار قرار داده است.
در چنین شرایطی، بهکارگیری فناوریهای نوین و بهویژه توسعه کنتورهای هوشمند، نه یک انتخاب بلکه ضرورتی راهبردی برای عبور از بحرانهای تکرارشونده محسوب میشود.
گزارش اخیر شرکت توانیر که از کاهش ۲۰۰۰ مگاواتی اوج بار تابستانی به واسطه نصب ۵/۵ میلیون کنتور هوشمند خبر میدهد ، نمونهای عینی از کارکرد فناوری در کاهش ناترازی برق است.
چنین دستاوردی نشان میدهد که سیاستگذاری در حوزه انرژی، اگر بر محور داده و ابزارهای نوین شکل گیرد، میتواند اثرگذاری مستقیمی بر پایداری شبکه داشته باشد.
ناترازی برق؛ مسألهای ریشهدار و ساختاری
به گفته وزیر نیرو، شکاف بین تولید و مصرف برق در تابستان امسال به حدود ۱۵ هزار مگاوات رسیده است ، عددی که ابعاد واقعی ناترازی را بهخوبی آشکار میسازد.
این شکاف صرفاً نتیجه رشد مصرف خانگی در روزهای گرم نیست، بلکه ترکیبی از عوامل ساختاری است: بازدهی پایین نیروگاههای حرارتی، فرسودگی تجهیزات انتقال، سهم اندک انرژیهای تجدیدپذیر، و مهمتر از همه نبود سیاستهای مؤثر در مدیریت سمت تقاضاست.
در نبود برنامهریزی دقیق، دولت ناگزیر به خاموشیهای برنامهریزیشده یا واردات برق از کشورهای همسایه میشود؛ اقداماتی که هم فشار اجتماعی و هم بار مالی قابلتوجهی بر کشور تحمیل میکنند. از همینرو، اصلاح شیوه مدیریت مصرف بهویژه در ساعات اوج بار، به اولویتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است.
دادههای مصرف انرژی؛ حلقه مفقوده در مدیریت شبکه
یکی از ریشههای مهم تشدید ناترازی برق، فقدان مدیریت هوشمند دادههای مصرف انرژی است. سالهای متمادی شبکه توزیع برق کشور فاقد ابزارهایی برای پایش لحظهای بار بود و تصمیمگیریها بیشتر بر مبنای برآوردهای کلی و تجارب پیشین صورت میگرفت.
چنین رویکردی امکان هدفگذاری دقیق در مدیریت بار را سلب میکرد و در عمل، خاموشیها به شکلی غیرهدفمند و گاه ناعادلانه میان مشترکان توزیع میشد.
کنتورهای هوشمند این کاستی را جبران میکنند. آنها با ثبت و ارسال دادههای لحظهای، به مدیران شبکه اجازه میدهند رفتار مصرفی گروههای مختلف – از خانوارها گرفته تا صنایع – بهطور دقیق تحلیل شود. بر این اساس، میتوان تعرفههای زمانمند یا مشوقهای اقتصادی برای تغییر رفتار مصرفی طراحی و اعمال کرد.
کارکرد کنتورهای هوشمند در کاهش بار مصرف
تجربه تابستان گذشته نشان داد که تنها با نصب ۵/۵ میلیون کنتور هوشمند - معادل حدود ۲۰ درصد کل کنتورهای کشور - کاهش ۲۰۰۰ مگاواتی در اوج بار مصرف به دست آمد.
به بیان دیگر، همین سطح محدود از پوشش توانست معادل ظرفیت دو نیروگاه بزرگ سیکل ترکیبی را بهصورت مجازی به شبکه اضافه کند؛ آن هم بدون نیاز به ساخت نیروگاه یا مصرف سوختهای فسیلی.
این تجربه گواهی است بر اینکه مدیریت هوشمند داده، میتواند بهاندازه توسعه فیزیکی زیرساختها ارزشآفرین باشد. در واقع، هر مگاواتی که با تغییر الگوی مصرف صرفهجویی میشود، همانند ایجاد ظرفیت تولید جدید عمل میکند اما با هزینهای بهمراتب کمتر.
مقایسه صرفهجویی با شکاف ناترازی
اگر کاهش ۲۰۰۰ مگاواتی ناشی از کنتورهای هوشمند را در مقایسه با شکاف ۱۵ هزار مگاواتی ناترازی تابستان امسال بسنجیم، به سهمی حدود ۱۳ درصد میرسیم. این بدان معناست که تنها با پوشش ۲۰ درصد مشترکان کشور، بیش از یکدهم شکاف کلان ناترازی جبران شده است.
حال اگر این طرح مطابق برنامه هفتم توسعه گسترش یابد و بیش از ۹۰ درصد مشترکان به کنتور هوشمند مجهز شوند، میتوان به کاهش چشمگیر شکاف و حتی نزدیک شدن به تراز پایدار انرژی امیدوار بود.
به بیان دیگر، ظرفیت واقعی هوشمندسازی مصرف نه در چند هزار مگاوات، بلکه در تغییر ساختار حکمرانی انرژی و عبور از شیوههای سنتی مدیریت مصرف نهفته است.
پیامدهای اقتصادی و زیستمحیطی
توسعه کنتورهای هوشمند صرفاً به مدیریت بار شبکه محدود نمیشود، بلکه آثار گستردهتری بر اقتصاد و محیطزیست دارد:
۱. صرفهجویی در سرمایهگذاری نیروگاهی: هر مگاوات ظرفیت جدید تولید برق نیازمند سرمایهگذاری چند صد میلیارد تومانی در احداث نیروگاه و تأمین سوخت است. بنابراین، کاهش ۲۰۰۰ مگاواتی معادل صرفهجویی هزاران میلیارد تومان در هزینههای سرمایهای دولت و بخش خصوصی است.
۲. کاهش مصرف سوختهای فسیلی: مدیریت بار، نیاز به مصرف گاز یا گازوئیل در نیروگاهها را کاهش میدهد. این موضوع مستقیماً منجر به کاهش انتشار آلایندهها و گازهای گلخانهای شده و در راستای تعهدات بینالمللی ایران در حوزه محیطزیست نیز اهمیت دارد.
۳. بهبود عدالت مصرف: دادههای دقیق امکان شناسایی مشترکان پرمصرف را فراهم میکند. بدین ترتیب، سیاستهای مدیریت بار میتواند بهگونهای اعمال شود که فشار اصلی بر دوش گروههای پرمصرف باشد، نه بر عموم مشترکان.
هوشمندسازی؛ ابزاری برای گذار به حکمرانی دادهمحور
تجربه کشورهای پیشرو در حوزه انرژی نشان داده که حکمرانی دادهمحور شرط لازم برای کاهش ناترازی و افزایش تابآوری شبکه است.
در این رویکرد، تصمیمگیریها نه بر مبنای برآورد، بلکه بر اساس دادههای دقیق و لحظهای انجام میشود.
در ایران نیز توسعه کنتورهای هوشمند میتواند نقطه آغاز چنین تحولی باشد. با این حال، موفقیت این مسیر نیازمند اقداماتی مکمل است:
• تکمیل پوشش ملی کنتورهای هوشمند تا سطح بیش از ۹۰ درصد؛
• توسعه زیرساختهای پردازش و تحلیل دادههای کلان در توانیر و شرکتهای توزیع؛
• طراحی تعرفههای پویا و انعطافپذیر بر مبنای رفتار مصرفی؛
• آموزش و فرهنگسازی عمومی برای بهرهگیری بهینه از ظرفیت کنتورهای هوشمند.