۱۴۰۴/۰۵/۲۹ - ۲۳:۴۷
یادداشت/

سیاست در عصر تصویر؛ چرا ترامپ رهبران اروپایی را اینطوری نشاند؟

سیاست امروز بیش از هر زمان دیگر به صحنه‌ای برای نمایش بدل شده است. تصاویری که از جلسات رهبران جهان مخابره می‌شود، پیام‌هایی عمیق‌تر از متن مذاکرات دارند که در لایه‌های شناختی مخاطب جای می‌گیرد.

سیاست در عصر تصویر؛ چرا ترامپ رهبران اروپایی را اینطوری نشاند؟

به گزارش سراج24؛ علیرضا پورجعفری، روزنامه نگار و کارشناس رسانه، نوشت: 

در دنیای امروز، سیاست نه‌فقط عرصه تصمیم‌گیری و کنش‌های رسمی بلکه میدان اصلی برای «مدیریت تصویر» است. رسانه‌ها و تصاویر سیاسی بخشی جدانشدنی از سیاست معاصر شده‌اند. آنچه در قاب دوربین یا صفحه تلویزیون به نمایش درمی‌آید، اغلب نقشی تعیین‌کننده‌تر از محتوای واقعی مذاکرات و تصمیم‌ها دارد. اینجاست که مفهوم «ساخت تصویر» یا Image Construction به‌عنوان یکی از ابزارهای قدرت نرم معنا پیدا می‌کند.

یکی از چارچوب‌های نظری مهم در این حوزه، نظریه چارچوب‌سازی (Framing Theory) است. مطابق این نظریه، رسانه‌ها و سیاستمداران با انتخاب زاویه، واژه و تصویر خاص، برداشت مخاطب را هدایت می‌کنند. تصویر یک رهبر پشت میز بزرگ، در میان پرچم‌ها و نمادهای قدرت، در ناخودآگاه مخاطب با اقتدار و مرجعیت گره می‌خورد. چنین تصاویری صرفاً روایتگر یک رویداد نیستند، بلکه خودشان روایت می‌سازند.

از زاویه دیگر، نظریه نمایش سیاست (Dramaturgy) اروینگ گافمن کمک می‌کند تا سیاست را همچون یک صحنه تئاتر درک کنیم. رهبران، نقش بازیگرانی را دارند که با لباس، لحن و چیدمان صحنه تلاش می‌کنند تصویری خاص از خودشان ارائه دهند. در این چارچوب، صندلی‌ها، چینش افراد و حتی نقشه روی دیوار بخشی از «دکور صحنه» هستند که پیام نمادین تولید می‌کنند.

تصویر مورد بحث، جلسه‌ای است که ترامپ در مرکز آن نشسته و رهبران اروپایی در موقعیت شنونده قرار گرفته‌اند. اگرچه در ظاهر هدف جلسه، گفت‌وگو درباره حل و فصل منازعه روسیه و اوکراین است، اما از منظر ارتباطات سیاسی، هدف عمیق‌تر ترامپ برجسته‌سازی خودش به‌عنوان «رهبر بلامنازع» است. این تصویر با زبان بی‌کلام خود پیام می‌دهد که اروپا در جایگاه مخاطب و پیرو قرار دارد و ترامپ تصمیم‌گیر اصلی جهان است.

این رویکرد را می‌توان در پرتو نظریه برجسته سازی (Agenda-setting Theory) نیز تحلیل کرد. رسانه‌ها و رهبران با برجسته‌کردن برخی موضوعات و تصاویر، ذهنیت عمومی را شکل می‌دهند. وقتی تصویری بارها بازنشر شود، افکار عمومی بیشتر به همان برداشت القایی توجه می‌کند تا واقعیت پیچیده پشت ماجرا. در اینجا، دستورکار ترامپ چیزی فراتر از بحران اوکراین است: تثبیت تصویر خودش به‌عنوان «کسی که همه به حرف او گوش می‌دهند».

از سوی دیگر، مفهوم قدرت نمادین بوردیو توضیح می‌دهد که چطور نمادها و نشانه‌ها می‌توانند قدرت واقعی ایجاد کنند. تصویر ترامپ پشت میز بیضی‌شکل، احاطه‌شده با پرچم‌ها و رهبران غربی، نوعی سرمایه نمادین برای او می‌سازد. این سرمایه در عرصه داخلی آمریکا به او کمک می‌کند تا رأی‌دهندگان را قانع کند که نماینده «قدرت جهانی» هستند. در عرصه بین‌المللی نیز به او امکان می‌دهد تا پیام رهبری بفرستد، حتی اگر در عمل همه تصمیم‌ها در اختیار او نباشد.

در نهایت، باید تأکید کرد که سیاست امروز بیش از هر زمان دیگر عرصه «تصویر» است. مردم، رسانه‌ها و حتی رهبران سیاسی اغلب بر مبنای تصاویری که می‌بینند قضاوت می‌کنند نه اسناد و مذاکرات پشت پرده.

تصویر ترامپ و رهبران اروپایی نمونه بارزی از این واقعیت است: جلسه‌ای که شاید در محتوا چندان سرنوشت‌ساز نباشد، اما در سطح تصویری، نقش مهمی در بازتولید اقتدار ترامپ ایفا می‌کند.

به بیان ساده، سیاستمداران امروز بیش از آنکه فقط به دنبال حل مسائل باشند، در تلاشند تا خودشان را در «صحنه جهانی» بازنمایی کنند. و این بازنمایی‌هاست که در نهایت افکار عمومی را شکل می‌دهد و مسیر سیاست را تعیین می‌کند.

منبع: فارس
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
capcha
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۸۵
آخرین مطالب
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••