۱۴۰۴/۰۴/۲۳ - ۱۵:۵۱

چهره واقعی اسرائیل فاش شد؛ همان «شرّ الدواب» قرآن!

در روزهایی که جهان نظاره‌گر جنایات بی‌وقفه رژیم صهیونیستی است، حجت‌الاسلام محسن قنبریان با تفسیر دقیق آیات سوره انفال، این رژیم و حامیانش را مصداق روشن «شَرُّ الدَّوَابّ» معرفی می‌کند؛ او با مقایسه تاریخی این شر مطلق با معاویه، یزید و حزب شیطان، راهبرد قرآنی مقابله را نیز تبیین می‌کند.

چهره واقعی اسرائیل فاش شد؛ همان «شرّ الدواب» قرآن!

به گزارش سراج24؛  در روزگاری که پیچیدگی‌های سیاسی و اجتماعی گاه شناخت دوست از دشمن را دشوار می‌سازد، رجوع به مبانی دینی و قرآنی می‌تواند راهگشا باشد.

حجت‌الاسلام محسن قنبریان، استاد برجسته حوزه و دانشگاه در سلسله مباحث خود، به تبیین مفهوم قرآنی «شَرُّ الدَّوَابّ» (بدترین جنبندگان) پرداخته و تلاش می‌کند تا با تکیه بر آیات و روایات، معیاری برای شناسایی «شر مطلق» و ارائه راهبردهای قرآنی برای مواجهه با آن ارائه دهد. این مفهوم که در آیات ۵۵ و ۵۶ سوره انفال به کار رفته، نه تنها به شناخت مصادیق شر در زمانه ما کمک می‌کند، بلکه راهکار عملی برای مقابله با آن را نیز پیش روی ما قرار می‌دهد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

در شرایط پرتلاطم کنونی منطقه و جهان که شاهد درگیری‌ها و چالش‌های بی‌سابقه‌ای هستیم، شناخت دشمن از دوست اهمیت حیاتی پیدا کرده است. شما در مباحث خود به یک مفهوم کلیدی قرآنی، یعنی «شَرُّ الدَّوَابّ» یا بدترین جنبنده اشاره کرده‌اید که از آن تعبیر به شر مطلق می‌کنید. برای شروع، بفرمایید قرآن کریم در این باره چه راهنمایی به ما می‌دهد تا بتوانیم شر مطلق را در اوضاع کنونی شناسایی کرده و نحوه صحیح مواجهه با آن را بیابیم؟

قنبریان: برای شناخت شر مطلق، ابتدا باید ویژگی‌های ذاتی آن را درک کنیم. شر مطلق، خلاف عقلانیت انسانی است. یعنی هر آنچه اساس گفت‌وگو و اندیشیدن را خط می‌زند و با قدرت محض، اهداف خود را پیش می‌برد.

روایت بسیار نابی از امیرالمؤمنین (ع) در کتاب غررالحکم وجود دارد که می‌فرماید: «الشر منطق وبی؛ شر منطقی وبایی دارد»؛ یعنی همچون وبا، همه چیز را نابود می‌کند و هیچ اصول انسانی و حقوق بشری را پاس نمی‌دارد. این گفتمان نه بر اساس گفت‌وگو و استدلال، بلکه بر پایه مشت آهنین و قلدرمآبی پیش می‌رود. در دنیای امروز، مصادیق بارزی از این «منطق وبایی» را می‌بینیم که با زورگویی و نقض قوانین بین‌المللی، سعی در پیشبرد اهداف خود دارند.

آیه ۶ سوره انفال آمده است؛ «الَّذِینَ عَاهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ؛ یعنی کسانی که شما با آن‌ها عهد و قرارداد محکم می‌بندید، اما آن‌ها نه یک بار، بلکه هر بار عهد خود را نقض می‌کنند». این نقض عهد، نه از روی اشتباه یا اتفاق، بلکه به صورت مداوم و هدفمند صورت می‌گیرد. این مسئله در سطح بین‌المللی و در نقض مکرر توافقات و معاهدات، بسیار مشهود است.

آیه ۱۲ سوره توبه نیز در همین راستا است؛ «وَإِن نَّکَثُوا أَیْمَانَهُم مِنّ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ؛ قرآن به زیبایی می‌فرماید که نامرد فقط نقض عهد نمی‌کند؛ بلکه نقض خود را پنهان نمی‌کند و حتی به ریشخند می‌گیرد.» اگر چنین شد، با «پیشوایان کفر» بجنگید، زیرا آن‌ها «ایمانی» به معنای پایبندی به پیمان ندارند.

این فقدان ایمان، انسانیت را زیر سوال می‌برد و جامعه را به جنگل تبدیل می‌کند. کف انسانیت، ایمان به پیمان است. شر مطلق کسی است که حتی این حداقل‌های حقوق بشر را رعایت نمی‌کند. این شر، نه تنها با ما یا با مسلمانان، بلکه با انسانیت و کرامت بشری بیگانه است و حداقل‌های حقوق بشر را رعایت نمی‌کند.

تجلیات تاریخی «شر مطلق»؛ از بنی‌امیه تا رژیم صهیونیستی و حامیانش

با توجه به این تعریف از «شر مطلق»، آیا می‌توانیم مصادیق روشنی از آن را در تاریخ و به ویژه در عصر حاضر بیابیم؟

قنبریان: بله، اگر به طول تاریخ نگاه کنیم، این شر مطلق یا شَرُّ الدَّوَابّ در جاهایی بروز کرده است. یهود یکی از این شاخه‌هاست که از بس عهد شکستند، خون به دل انبیا کردند. حتی پیامبران خودشان، مانند حضرت داوود (ع)، آن‌ها را لعنت کرده‌اند. هم یهود معاصر پیامبر (ص) و هم کافران و منافقان بعدی، این خصوصیت را داشتند.

ماجرای امام مجتبی (ع) و معاویه مثال بسیار روشنی است. در سال ۴۱ هجری که صلح بین امام حسن (ع) و معاویه برقرار شد، امام مجتبی (ع) مهمترین شرط را برای جلوگیری از تبدیل خلافت به سلطنت و ممانعت از به قدرت رسیدن یزید در قرارداد گنجاند.

اما معاویه پس از در دست گرفتن حکومت، آمد و آن عهدنامه را پاره کرد و زیر قدمش گذاشت. او نه تنها این بند، بلکه همه مواد عهدنامه را شکست. او آزادگان را تحت پیگرد قرار داد و به شهادت رساند. حتی به امام مجتبی (ع) که هیچ لشکری تجهیز نکرده و قصد شورش نداشت، دست دراز کرد و با دسیسه، او را به شهادت رساند. یزید نیز در سه سال حکومتش، جنایات هولناکی مرتکب شد: شهادت سید جوانان بهشت، به آتش کشیدن کعبه و واقعه حره در مدینه که نوامیس مردم را مباح کرد. اگر اینها شر مطلق نیستند، پس چه کسی شر مطلق است؟

در زمانه خودمان، به آمار کوچکی اشاره می‌کنم. رئیس جمهور سابق آمریکا در دوره چهارساله خود، از هفت معاهده بین‌المللی خارج شد که دو مورد از آن به نفع رژیم صهیونیستی بود. اسرائیل در دایرةالمعارف‌های حقوقی، از ۸۱ معاهده، تقریباً در تمام آن‌ها نقض عهد داشته است. حتی از پیمان‌های خود خارج نشده، بلکه عضو آن‌هاست ولی آن‌ها را نقض کرده است. مانند اساسنامه رم که جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی را ممنوع می‌کند، اما اسرائیل آشکارا این جنایات را مرتکب می‌شود؛ از جمله قتل گسترده، برده‌داری، جابه‌جایی اجباری و استفاده از فسفر سفید علیه غیرنظامیان. ما با چنین موجودی سروکار داریم.

این رفتارها چگونه به «شر مطلق» بودن این رژیم و حامیانش ارتباط پیدا می‌کند؟

قنبریان: عجیب‌تر این است که وقتی می‌خواهند با آن برخورد کنند، آمریکا از پشت آن بیرون می‌آید و دادگاه لاهه را تحریم می‌کند، زیرا علیه اسرائیل گزارش داده است. همین امروز هم خبرهایی منتشر شد مبنی بر تحریم کمیساریای حقوق بشر از سوی آمریکا به دلیل گزارش علیه اسرائیل. این یعنی «شَرُّر الدَّوَابّ» بودن خود این حامیان و همچنین مصداق بارز این مفهوم در اسرائیل.

در همین راستا، شاهد بودیم که نتانیاهو و ترامپ، رهبر معظم انقلاب اسلامی را تهدید به ترور کردند. در مواجهه با چنین تهدیدهایی که نقض آشکار قوانین بین‌المللی است، راهبرد قرآنی چیست؟

قنبریان: دقیقاً. تهدید به ترور شخصیت‌های مذهبی و سیاسی، خود جرم بین‌المللی است. در چنین شرایطی، می‌توان از موضع قدرت و بر اساس قوانین بین‌المللی، این اقدامات را جرم تلقی کرد و مطالبه‌گر بود. راه دیگری هم هست؛ اینکه اصلاً به جایی که در معرض سؤال بیفتی، تو سؤال کننده باشی. بگویی بایست، این آدم و آن آدم تهدید کرده‌اند و این خلاف فلان اصل منشور ملل متحد است. ما سیزده سند بین‌المللی علیه تروریسم داریم که مفاد بسیاری برای اقامه جرم در این زمینه دارند. حتی اگر امیدی به اقدام جامعه جهانی نداشته باشیم که لاهه حکم می‌کند و آن‌ها وتو می‌کنند یا تحریم می‌کنند، حداقل می‌توانیم موضع برتر را داشته باشیم و این را مطالبه کنیم. این به نظر من با فرهنگ اسلامی و شیعی سازگارتر است و حتی کمتر به درگیری منجر می‌شود. ما شروع کننده نبوده‌ایم؛ آن‌ها جرم مرتکب شده‌اند.

راهبردهای مواجهه با «شر مطلق»؛ درس از کربلا

در مواجهه با این «شر مطلق» چه باید کرد؟ قرآن چه راهبردهایی را پیشنهاد می‌دهد؟

قنبریان: قرآن ابتدا یک مواجهه الهیاتی و رویکردی پیشنهاد می‌دهد و سپس سه مواجهه عملیاتی. مواجهه الهیاتی این است که دید خود را درون سنت الهی ببینیم. خدای متعال سنتی دارد و کارگردان عالم خداست. اگر شر دارد تجمیع می‌شود و جنایتش بالا می‌رود تا به خلوص شر مطلق برسد، این مشمول یک سنت الهی است. ما نیز باید در آن سنت برای خود عملیات تعریف کنیم.

در مجموعه آیات ۵۵ تا ۶۱ انفال، آیه ۵۹ می‌فرماید: «وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لَا یُعْجِزُونَ؛ کسانی که کفر ورزیدند، گمان نکنند که اگر پیش افتاده‌اند، برنده شده‌اند. ما درباره آن‌ها عاجز نیستیم.» سنت الهی کار از دست خدا در نرفته است. به تعبیر امیرالمؤمنین (ع): «الغالب بالشر مغلوب؛ کسی که با شر غلبه کرده، در واقع مغلوب است.» این الهیات را باید درست کنیم تا مواجهه‌مان را درست انجام دهیم.

در گام‌های عملیاتی، شما به مقایسه دو رویکرد در مواجهه با «شر مطلق» در کربلا اشاره کردید: رویکرد عبدالله بن جعفر و حضرت زینب (س). لطفاً این دو رویکرد را تبیین کنید و درس‌های آن را برای ما تشریح کنید.

قنبریان: عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب (س) و شخصیتی شیعه و مؤمن و سخاوتمند بود. وقتی شر مطلق در دوران یزید در حال شکل‌گیری بود و جنایات در آستینش بود، ایشان نامه‌ای به امام حسین (ع) نوشت و سوگند داد که از مکه خارج نشود، زیرا نگران هلاکت ایشان و خاندانشان بود.

وقتی امام حسین (ع) از مکه خارج شده بودند، ایشان تلاش کرد تا از والی مکه برای امام (ع) امان‌نامه بگیرد. او فکر می‌کرد که می‌توان با مذاکره و امان گرفتن، «شر مطلق» را مهار کرد و از کنار آن رد شد.

اما امام حسین (ع) به او پاسخ داد: «به خدا سوگندای پسرعمو، چنانچه من در لانه هر جنبنده‌ای از جنبندگان روی زمین باشم مرا بیرون کشیده به قتل می‌رسانند.» امام (ع) به درستی درک کرده بود که شر مطلق به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیست و هدفش ریشه‌کن کردن هرگونه مقاومتی است. اگر امام حسین (ع) به این توصیه گوش می‌داد، شاید کشته می‌شد، اما شهادتش آن تأثیر عظیم تاریخی را نداشت.

رویکرد حضرت زینب (س) کاملاً متفاوت بود. ایشان پس از سرکوب کامل و در اوج مصیبت، وقتی در برابر یزید قرار گرفت، نه تنها مماشات نکرد، بلکه به شدت به افشاگری پرداخت و ماهیت شر مطلق، او را فریاد زد. ایشان یزید را کسی معرفی کرد که جگر پاکان را به دندان کشیده و گوشتش از خون شهدا روییده شده است. ایشان در برابر یزید ایستاد و گفت: «فَالعَجَبُ کُلُّ العَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللهِ النُّجَبَاء بِحِزْبِ الشَّیْطَانِ الطُّلَقَاء؛ از عجایب روزگار است که حزب خدا، توسط حزب شیطان که آزادشدگان مکه هستند، کشته شوند.» این زن، با وجود تمامی توهین‌ها و مصائبی که متحمل شده بود، با شجاعت بی‌نظیر، شر مطلق بودن یزید را به پیشانی او زد.

علاوه بر افشاگری، حضرت زینب (س) به چه نکته الهیاتی دیگری اشاره کردند؟

قنبریان: ایشان در خطبه خود، همانند آیه ۵۹ انفال، به سنت الهی اشاره کرد: «وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ؛ گمان نکنند کسانی که کفر ورزیده‌اند که مهلت دادن ما برای آنان خوب است، ما به آنان مهلت می‌دهیم تا گناهشان زیاد شود و عذابی خوارکننده برایشان هست.»

حضرت زینب (س) به یزید فهماند که خدا به او مهلت می‌دهد تا شرارتش مطلق شود و گناهش زیادتر گردد. سپس فرمود: «فَکِدْ کَیْدَکَ وَاسْعَ سَعْیَکَ وَنَاصِبْ جَهْدَکَ فَوَاللهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا؛ هر حیله‌ای داری به کار ببر، هر تلاشی داری بکن، هر توانی داری به خرج بده؛ به خدا سوگند، نمی‌توانی یاد ما را محو کنی.»

این روح سلحشوری و اتکا به سنت الهی، نشان می‌دهد که یک حق قلیل و سرکوب‌شده، در برابر یک شر مطلق بزرگ و فراگیر، چگونه می‌تواند پیروز شود.

پیروزی قاطعیت زینبی در مواجهه با شر مطلق

در نهایت، با مقایسه این دو رویکرد، در کوتاه‌مدت کدام روش موفق‌تر بود و چه درسی برای امروز ما دارد؟

قنبریان: در کوتاه‌مدت، روش حضرت زینب (س) جواب داد. اگر امام حسین (ع) به حرف عبدالله بن جعفر گوش می‌داد، شاید کشته می‌شد، اما شهادتش آن تأثیر تاریخی را نداشت، اما وقتی حضرت زینب (س) ایستاد و زد به پیشانی یزید که تو شر مطلق هستی و خون به دل انبیا کرده‌ای، همان یزیدی که لحظاتی قبل بر لب و دندان سیدالشهداء می‌زد، شروع کرد به لعنت کردن عبیدالله بن زیاد و گناه را به گردن دیگران انداخت. این نشان می‌دهد که حتی در اوج ضعف ظاهری، با قاطعیت و افشاگری، می‌توان پیروزی کسب کرد.

این درس برای امروز سیاستمداران و فرماندهان ماست. در مواجهه با «شر مطلق» نباید مماشات کرد، بلکه باید قاطعانه ماهیت شر را فریاد زد و به آن مهلت نداد تا بیش از این جنایت کند. این همان راهی است که در کوتاه مدت نیز جواب می‌دهد و باعث می‌شود «شر مطلق» در برابر افشاگری و استقامت، به اعتراف و عقب‌نشینی وادار شود، همانطور که یزید پس از خطبه حضرت زینب (س) چنین شد. رسالت ما این است که در این معرکه، حتی در حالت استضعاف و ضعف، در صحنه باشیم و به سنت الهی اعتماد کنیم که «لا تَمْحُو ذِکْرَنا؛ نمی‌توانند نام ما را محو کنند.»

منبع: فارس
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
capcha
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۸۳
آخرین مطالب
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••