
به گزارش سراج24؛ مرحوم علامه محمدتقی مصباح یزدی، فیلسوف و مجتهد برجسته یکی از کسانی است که در عرصه سیاسی با درنظرگرفتن ولیفقیه بهعنوان کانون مرکزی نظام سیاسی در حکومت اسلامی، به تفسیر و تأویل بقیه مفاهیم پرداخته است و همین امر موجب شده تا نظریه وی بهعنوان یک نظریه خاص در میان اندیشمندان مطرح شود.
ایشان در صفحه 105 کتاب زلال نگاه مینویسد: داشتن بصیرت در مسائل اجتماعی، بهویژه در فتنهها گوهر بسیار گران بهایی است که مراتب مختلفی دارد و چنین نیست که صد و صفر باشد؛ یعنی یا کسانی هیچ بصیرتی نداشته باشند و یا از تمام بصیرتها برخوردار باشند؛ هرکس باید بکوشد در هر پایهای از بصیرت قرار دارد بر بصیرت خود بیفزاید و یک گام پیش برود.
باید خدا را سپاسگزار بود که همواره آن کس که در رأس نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است به تجربه ثابت شده است که بصیرتش از تمام مدعیان بیشتر است؛ چنین کسی هم از نیروهای انسانی و تجربههای اجتماعی و هم از عنایات الهی و تأییدات فوق مادی که به برکت عنایات حضرت ولیعصر (عج) شامل حال ایشان شده است، بهرهمند بودهاند؛ این مطلب هم در مورد حضرت امام رحمهالله و هم رهبر معظم انقلاب صادق است.
در زمان حضرت امام رحمهالله بهویژه در زمان جنگ هشتساله مواردی در مسائل سیاسی و یا در مسائل نظامی پیش میآمد که هیچ یک از یاران امام موافق ایشان نبودند؛ اما ایشان بر حرف خود میایستاد چون در دینش بصیرت داشت و دیگران بعدها متوجه شدند که ایشان درست فهمیده بود.
امروز هم آن کس که بر جای امام تکیه زده است همچون خود امام است و گویا روح امام در کالبد او دمیده شده است؛ مخالفت دشمنان نظام جمهوری اسلامی نیز به دلیل وجود چنین نقطه مثبتی در نظام است؛ وگرنه تجربه نشان داده که رهبران دیگر را به گونهای میتوان فریفت و با برنامههای خود همراه کرد.
اگر در این بحث کشورهای دیگر را ببینیم میتوان مثالهای زیادی یافت. انورسادات با اینکه از طرفداران جمال عبدالناصر و ضداسرائیل بود ولی در نهایت او را فریفتند و به اندک بهایی او را خریدند تا جایی که به یکی از طرفداران رژیم غاصب صهیونیستی تبدیل شد.
ویژگی ممتاز رهبری آن است که بههیچروی نمیتوان او را فریفت و از کسی هم نمیتوان او را ترساند و تا پای جان نیز به وظیفهاش عمل میکند. مشکل دشمنان این نظام این است که مردم ما طرفدار واقعی اسلاماند و حرف اسلام را از زبان پیامبر(ص) و ائمه معصومین و امام خمینی و رهبر معظم انقلاب دنبال میکنند و از طرفی هم میدانند که نمیتوان با پول و مقام رهبری را فریب داد.
برخلاف برخی از کشورها که آنها توانستند با پول و مقام در آن کشورها نفوذ کنند، ایران همچنان در برابر نفوذ آنان بسته مانده و تبدیل به خاری در چشمانشان شده است. دشمن هم بارها اعتراف کرده است که تا زمانی که چنین رهبری در ایران هست نمیتوان این کشور را تسلیم کرد.
ازاینرو آنان میکوشند تا رهبری را از میان بردارند یا شخصیتش را ترور کنند. شبهات مختلفی که درباره ولایتفقیه مطرح شده، تضعیف این جایگاه را دنبال میکند و قصد دشمنان آن است که کار را به جایی رسانند که این مقام تبدیل به یک مقام تشریفاتی شود.
بهجز ترور شخص یا شخصیت رهبر، هیچ راه دیگری برای آنان متصور نیست؛ تنها راه نفوذ در ایران همین است و بس؛ چراکه هر کس دیگر را که بتوانند بفریبند تا زمانی که رهبری بر سر جایش باشد امکان رویارویی با نظام و انقلاب نیست.