
به گزارش سراج24؛ مذاکرات هستهای نهتنها در سطح دیپلماتیک، بلکه در حوزه رسانهای نیز با چالشهای متعددی مواجه شده است. یکی از مهمترین مشکلات، نبود یک استراتژی رسانهای منسجم و شفاف برای اطلاعرسانی درباره روند مذاکرات است. این فقدان استراتژی، زمینهساز انتشار اطلاعات ضدونقیض، گمانهزنیهای غیرمستند و سردرگمی افکار عمومی شده است. ایده تشکیل کنسرسیوم هستهای بهعنوان یکی از پیشنهادهای مطرحشده در مذاکرات، نمونهای برجسته از این آشفتگی رسانهای است. گزارشها و اظهارنظرهای متناقض درباره منشأ، مکان و اهداف این کنسرسیوم، نهتنها اعتماد عمومی به منابع داخلی را تضعیف کرده، بلکه به رسانههای غربی و خبرنگاران آنها فرصت داده تا روایت خود را بهعنوان مرجع اصلی تثبیت کنند.
ریشههای آشفتگی رسانهای در مذاکرات هستهای
یکی از دلایل اصلی سردرگمی در پوشش رسانهای مذاکرات هستهای، عدم تمایز بین اطلاعات قابل انتشار و غیرقابل انتشار است. به دلیل حساسیتهای سیاسی و امنیتی، مقامات ایرانی اغلب از انتشار جزئیات مذاکرات خودداری میکنند. این رویکرد، اگرچه ممکن است از منظر دیپلماتیک توجیهپذیر باشد، اما در عمل خلأ اطلاعاتی ایجاد کرده و فضا را برای گمانهزنیهای غیرمستند باز گذاشته است. در غیاب اطلاعات رسمی، رسانهها و تحلیلگران داخلی به منابع غیررسمی یا شایعات متکی میشوند که اغلب نادرست یا متناقض هستند. این وضعیت نهتنها باعث سردرگمی افکار عمومی میشود، بلکه به رسانههای خارجی اجازه میدهد تا با ارائه روایتهای خود، مرجعیت خبری را در دست بگیرند. به عنوان مثال، در سالهای گذشته، رسانههای غربی مانند نیویورکتایمز و والاستریت ژورنال با دسترسی به منابع اطلاعاتی خاص (که گاه به سیستمهای سیاسی و امنیتی غرب متصل هستند)، توانستهاند روایتهایی ارائه دهند که در داخل ایران نیز بازتاب گستردهای پیدا میکند. این در حالی است که منابع داخلی، به دلیل فقدان اطلاعات موثق یا انتشار اخبار نادرست، از کسب مرجعیت رسانهای بازمیمانند. این پدیده را میتوان به نوعی «مهندسی معکوس اطلاعات» توصیف کرد، جایی که اطلاعات نادرست یا غیرشفاف از داخل کشور، به رسانههای خارجی فرصت میدهد تا روایت خود را بهعنوان حقیقت غالب معرفی کنند.
منشأ ایده کنسرسیوم هستهای
ایده تشکیل کنسرسیوم هستهای برای مدیریت برنامه غنیسازی ایران، یکی از موضوعاتی است که نخستین بار در مذاکرات سعدآباد در تهران روی میز قرار گرفت و نهایتاً نیز به دلیل عدم استقبال کنار گذاشته شد و در ادامه تعلیق غنیسازی ایران به عنوان ایده جایگزین در دستورکار قرار گرفت. نهایتاً نیز این تعلیق نتیجهای نداد تا حدی که علی لاریجانی آن را «دادن مروارید غلتان در مقابل آب نبات چوبی» توصیف کرد. رهبر انقلاب نیز دستور به از سرگیری غنیسازی در همان دولت خاتمی را دادند. این ایده مدتها پیش از آغاز دور جدید مذاکرات توسط سیدحسین موسویان، مذاکرهکننده سابق هستهای ایران، و فرانک ون هیپل، فیزیکدان دانشگاه پرینستون، در مقالهای در بولتن دانشمندان اتمی در اکتبر 2023 ارائه شد. در این پیشنهاد، کنسرسیومی با مشارکت کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی تشکیل میشود که در آن این کشورها بهعنوان سهامدار و تأمینکننده مالی، به فناوری غنیسازی ایران دسترسی پیدا میکنند. هدف این طرح، تضمین ماهیت غیرنظامی برنامه هستهای ایران و رفع نگرانیهای بینالمللی، بهویژه ادعاهای اسرائیل درباره احتمال نظامی شدن این برنامه، عنوان شده بود.
اظهارات متناقض مقامات و تحلیلگران
پس از مطرح شدن این ایده در مذاکرات اخیر، گمانهزنیها درباره منشأ و جزئیات آن شدت گرفت. احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی در روزنامه هممیهن پیشنهاد داد که کنسرسیوم منطقهای یا بینالمللی میتواند با انتقال تأسیسات غنیسازی ایران به یکی از جزایر ایرانی در خلیجفارس و با مشارکت کشورهای عربی و بازیگران جهانی تشکیل شود. این پیشنهاد، به دلیل اشاره به مکان مشخص (جزایر ایرانی) و مشارکت کشورهای منطقه، توجه زیادی را جلب کرد.
پس از دور سوم مذاکرات، مجید تختروانچی، دیپلمات ایرانی، اعلام کرد که پیشنهاد کنسرسیوم از سوی ایران مطرح نشده است. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران نیز این موضوع را تأیید کرد و افزود که اگر مذاکرات پیشرفت کند، ممکن است این ایده در آینده بررسی شود. این اظهارات، تردیدهایی درباره منشأ پیشنهاد ایجاد کرد. در ادامه، پس از دور پنجم مذاکرات در دوم اردیبهشت 1404، عراقچی از ایدههای جدیدی سخن گفت که از سوی عمان مطرح شدهاند. بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، نیز در پستی در شبکه اجتماعی ایکس از «مقداری پیشرفت» در مذاکرات خبر داد، بدون اشاره به جزئیات. در این میان عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک، دو گزینه محتمل را مطرح کرد؛ توافق موقت و کنسرسیوم منطقهای. او مدعی شد که پیشنهاد کنسرسیوم از سوی عمان ارائه شده و شامل مشارکت ایران، عربستان، امارات و آمریکا در مدیریت غنیسازی اورانیوم با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. اما این روایت با ادعای محمد قوچانی، روزنامهنگار، در مجله آگاهینو مغایرت داشت که مدعی شد پیشنهاد کنسرسیوم از سوی آمریکا مطرح شده است. نیویورکتایمز نیز بعداً همین ادعا را تکرار کرد و منشأ پیشنهاد را به طرف آمریکایی نسبت داد.
این تناقضها به موضوع مکان کنسرسیوم نیز کشیده شد. در حالی که زیدآبادی از جزایر ایرانی در خلیجفارس سخن گفته بود، عراقچی در گفتوگویی تلویزیونی اظهار داشت که ایران آماده همکاری در قالب کنسرسیوم، حتی خارج از خاک ایران، است، اما این کنسرسیوم جایگزین غنیسازی داخلی نخواهد شد.
پیامدهای انتشار اطلاعات ضدونقیض
انتشار اطلاعات متناقض درباره کنسرسیوم هستهای، پیامدهای متعددی به دنبال داشته است. این وضعیت اعتماد افکار عمومی به رسانههای داخلی را تضعیف کرده است. زمانی که اظهارات مقامات و تحلیلگران داخلی با یکدیگر همخوانی ندارد، مخاطبان به منابع خارجی روی میآورند که اغلب با اهداف سیاسی خاص، روایتهای خود را ارائه میدهند. خبرنگارانی مانند باراک راویت، لارنس نورمن و فرناز فصیحی، که به منابع غربی دسترسی دارند، توانستهاند روایتهایی ارائه دهند که در غیاب اطلاعات موثق داخلی، مرجعیت خبری پیدا میکنند. این آشفتگی رسانهای به مذاکرهکنندگان ایرانی نیز آسیب میرساند. انتشار اطلاعات نادرست یا گمانهزنیهای غیرمستند میتواند انتظارات غیرواقعی در افکار عمومی ایجاد کند یا فشارهای سیاسی داخلی را افزایش دهد. این موضوع در مذاکراتی که به خودی خود پیچیده و حساس هستند، میتواند به تضعیف موضع ایران منجر شود. به عنوان مثال پس از دور پنجم مذاکرات و ابهامات در مورد پیشنهادهای طرف ایرانی احمد بخشایشاردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره جزئیات پیشنهاد عمان گفت: «عمانیها به ما گفتهاند که شما فعلاً برای 6 ماه غنیسازی را متوقف کنید و بعد مجدداً این کار را انجام دهید. البته ایران هنوز این پیشنهاد عمان را قبول نکرده است و در حال بررسی آن است.»
این اظهارات روز گذشته توسط وزارتخارجه تکذیب شد. یک مقام ارشد ایرانی در تیم مذاکرهکننده، در گفتوگو با خبرنگار تسنیم ادعای مطرح شده مبنی بر اینکه در پیشنهاد عمان پیشنهاد توقف موقت 6 ماهه غنیسازی مطرح شده است را تکذیب کرد و موضع عراقچی در مورد عدم توقف غنیسازی توسط ایران را اینگونه تکرار کرد: «غنیسازی تحت هیچ شرایطی متوقف نخواهد شد و طرح پیشنهادی عمان نیز حق غنیسازی ایران را شامل شده است.» فقدان استراتژی رسانهای منسجم، فرصت را برای «مهندسی معکوس اطلاعات» فراهم کرده است. به این معنا که رسانههای خارجی با انتشار اطلاعات هدفمند، نهتنها روایت خود را تثبیت کرده، بلکه گاه اطلاعات نادرست را به منابع داخلی تزریق میکنند. این امر باعث میشود که حتی تحلیلگران داخلی نیز ناخواسته در دام روایتهای خارجی بیفتند.
بهبود استراتژی رسانهای
برای رفع این چالشها، ایران نیازمند بازنگری اساسی در استراتژی رسانهای خود در قبال مذاکرات هستهای است. وزارت امور خارجه و سایر نهادهای مرتبط باید سیاست روشنی برای اطلاعرسانی درباره مذاکرات تدوین کنند. این سیاست باید شامل تمایز بین اطلاعات قابل انتشار و غیرقابل انتشار باشد. انتشار اطلاعات موثق درباره روند مذاکرات میتواند از گمانهزنیهای غیرمستند جلوگیری کند. تشکیل تیمی از کارشناسان رسانهای و دیپلماتیک که باید وظیفه هماهنگی با رسانههای داخلی و خارجی را بر عهده داشته باشند، میتواند به یکپارچگی پیامها کمک کند. این تیم باید اطلاعات موثق را بهموقع در اختیار رسانهها قرار دهد. رسانههای داخلی باید با دسترسی به اطلاعات دقیق و بهروز، بهعنوان مرجع اصلی اخبار مذاکرات شناخته شوند. این امر نیازمند همکاری نزدیک بین مقامات دیپلماتیک و رسانههاست. نهادهای مسئول باید مکانیسمی برای شناسایی و اصلاح اطلاعات نادرست در سریعترین زمان ممکن ایجاد کنند. این کار میتواند از طریق بیانیههای رسمی یا گفتوگوهای رسانهای انجام شود. با توجه به نقش کشورهای منطقه مانند عمان در مذاکرات، تقویت تعامل رسانهای با این کشورها میتواند به ارائه روایتهای متوازنتر کمک کند.