
به گزارش سراج24؛ سرعت تغییرات در این روزگار نسبت به آنچه پیش از این اتفاق میافتاد، شتاب بیشتری پیدا کرده است، در چنین شرایطی ضروری به نظر میرسد که شرایط زیست نسلهای مختلف هماهنگ با تغییرات روز اصلاح شود.
بازه زمانی تغییر نسلها در این سالها حدود ۱۵ سال بوده است، در حالی که پیش از این حرکت از نسل قبلی طولانیتر و در بازه زمانی نزدیک ۴۰ سال اتفاق میافتاد. از طرفی پیشرفت سریع علم و تکنولوژی باعث شکلگیری سبک زندگی متفاوتی برای هر کدام از این نسلها میشود. نسل زد به کودکانی گفته میشود که از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۹ به دنیا آمدند، یعنی بازه زمانی ۱۴ تا ۱۵ ساله و از ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۴ نسیل تغیر میکند.
یکی از مسائل مهمی که کودکان و نوجوانان امروز با آن مواجه هستند «نظام آموزشی» است، نسلهای امروز در شرایطی پرورش پیدا میکنند که در خانواده و زندگی بیرون از مدرسه با تکنولوژی و شرایط روز مواجه هستند و در مدارس مجبور به رعایت قوانینی میشوند که سالها از تصویب آن میگذرد.
به همین منظور نشست نقد و بررسی کتاب «بازطراحی آموزش، درسی از ناکامی های آمریکا در ارتقای آموزش عمومی» نوشته کنت ویلسون و بنت دیویس و ترجمه آرش اردهالی و امین هاشمی در ایرنا برگزار شد و با مترجمان کتاب درباره چرایی لزوم ترجمه و انتشار آن و توجه بازار کتاب به حوزه نظام آموزشی گفتوگویی انجام شد که در ادامه میخوانید.
نظام آموزشی آمریکا با کودکان مانند خط تولید انبوه رفتار میکند
چرا کتاب «بازطراحی آموزش، درسی از ناکامی های آمریکا در ارتقای آموزش عمومی» را از میان همه کتابهایی که درباره نظام آموزشی تالیف شده است انتخاب کردید؟ و چرا امریکا؟
اردهالی: دانشآموخته فیزیک از دانشگاه میشیگان امریکا هستم و کتاب «بازطراحی آموزش» به شکلی سوغات من از امریکا است. دلیل اینکه این کتاب را انتخاب کردم نویسنده آن یعنی کنت ویلسون است زیرا او یکی از بزرگترین فیزیکدانان قرن بیستم و برنده جایزه نوبل است؛ اما قدر آرا و افکار او در آموزش دانسته نشد. این کتاب را اواخر دهه ۹۰ میلادی مینوسید؛ زمانیکه انقلاب صنعتی سوم در جریان بود، انقلابی که آن را با کامپیوترهای شخصی و اینترنت میشناسیم.
ویلسون در این کتاب هشدار میدهد که نظام آموزشی امریکا با کودکان مانند خط تولید انبوه رفتار میکند، این نظام برای پارادایم (سرمشق، الگوی مسلط، چارچوب فکری و فرهنگی) صنعتی قرن گذشتهاست و ما نیاز داریم که نظام آموزشی خود را تغییر دهیم و پویاتر کنیم. آمریکا در تحولات صنعت و فناوری در بیش از ۱۰۰ سال اخیر پیشرو بوده است و طبیعی است که اگر با این تغییرات قرار است آیندهنگری و آیندهاندیشی در مواجهه با مسائل اتفاق بیفتد، اول از همه به ذهن و چشم آنها میرسد.
من این کتاب را خواندم و به آن علاقهمند شدم و یکی از معلمان دبیرستان انرژی اتمی ما که در حوزه انتشارات آموزشی فعال و خوشنام است، به ما توصیه کرد این کتاب را ترجمه کنیم که حتما برای ایران مناسب است. ما به توصیه او برای نخستین بار توسط انتشارات مدارس یادگیرنده مرآت این کتاب را چاپ کردیم و بعد هم کتاب توسط انتشارات اختران منتشر شد.
چرا یک کتاب را در دو انتشارات منتشر کردید؟
اردهالی: انتشار این کتاب در مرآت پنج سال پیش انجام شد. زمانی که این کتاب از چاپ کاغذی خارج شد، برای اینکه چاپ کاغذی کتاب در دسترس باشد با نشر اختران همکاری کردیم. همچنان مرآت کتاب الکترونیک را عرضه میکند.
کتاب حلقهای موثر در زنجیره آیندهنگری است
از بازار کتاب خبر دارید؟ آیا به جز اختران نشر دیگری به این مساله توجه کرده است؟
اردهالی: ما با دو انتشارات همکاری کردیم یکی انتشارات مدارس یادگیرنده مرآت و بعد اختران. متاسفانه فروش کتاب در ایران در چند سال اخیر کم شده وانتشارات مرآت هم کتابهای به خصوص کاغذی را کم کردند و در حوزه دیجیتال کار میکنند. ما بر این باوریم که کتاب میتواند به عنوان حلقهای موثر در زنجیره آیندهنگری و تدبیر نقش مفیدی داشته باشد. خیلی خیالپردازی نمیکنیم و انتظار نداریم این کتاب به چاپ دهم و بیشتر برسد، اما امیدواریم که با کمک متخصصان رسانه این کتاب به علاقهمندان معرفی شود و حتی اگر یک درصد علاقهمندان به آموزش به آن توجه کنند، از همانجا کار را ادامه میدهیم.
گفتید که کتاب «بازطراحی آموزش» را از امریکا به ایران آوردید و ترجمه کردید، شما در این کشور حضور داشتید و میتوانستید با ناشر ارتباط برقرار کنید، آیااقدامی برای خرید حق مالکیت فکری کتاب انجام دادید؟
اردهالی: در امریکا توجه چندانی به این کتاب نشده بود و مطمئن بودیم ناشر آن پیگیر ماجرا نیست، به همین دلیل برای تبادل حق مالکیت فکری پیگیری نکردیم. همچنین نویسنده کتاب در سال ۲۰۱۳ فوت شده است، اگر نویسنده کتاب زنده و ناشر فعال بود یا اگر این کتاب همچنان در خارج از ایران فروش داشت، برای دریافت حق مالکیت فکری پیگیری میکردیم. این سیاست نشر اختران است، در این نشر با ناشر و نویسنده تماس میگیرند و توضیح میدهند ناشران در ایران از عهده تامین هزینهها بر نمیآیند و با هزینه جزئی یا توافق دو طرفه، به شکلی که هر دو طرف راضی باشند، کتاب ترجمه و منتشر میشود.
معمولا ساختار آموزشی اهداف پویایی ندارد
اشاره شد که به این کتاب در امریکا توجه چندانی نشده است، به نظر شما به این کتاب در ایران توجه خواهدشد؟ انتشار چنین کتابهایی که کاربردی دارد؟
هاشمی: در پذیرفته شدن یک کتاب مساله زمانی و جغرافیایی مطرح است. چیزی که دراین کتاب بیش از همه برای من ارزش دارد دو نکته است. قبل از آن باید اشاره کنم که در سال۱۹۹۴ که کتاب چاپ شد، کامپیوترهای خانگی یا نبود یا خیلی گران بود و در دسترس همه نبود و اینترنت هم همینطور؛ اگر بود، بسیار محدود بود. به صورت کلی، ارتباطات به معنی آنچه امروز وجود دارد نبود؛ در سالهای اخیر ارتباطات گسترده شده است. مشابه با همان سال ها، که ارتباطات در حال گسترش بود، اکنون نیز در دنیایی هستیم که دارد تغییر میکند، در لبه انقلاب شناختی و هوش مصنوعی هستیم.
نخستین نکته ارزشمندی که کتاب به آن میپردازد این است که ما با تغییر مواجه میشویم، تغییر بنیادی که در فضای زیستی و در فضای کار شکل میگیرد و ما باید این تغییر را در ساختار آموزشی پیشبینی کنیم. این اتفاق در امریکا نیفتاده است (که موضوع کتاب است) و در ایران نیز نیفتاده است (که دغدغه ماست). معمولا ساختار آموزشی اهداف پویایی ندارد و ثابت است، زیرا نظام آموزشی بر اساس فرضیهای است که میگوید جامعه (و زندگی) همین خواهد بود، پس باید آدمها را برای همین جامعه (و همین زندگی) پرورش بدهم.
این کتاب میگوید که جامعه تغییر میکند و باید دیدگاه مردم به تغییر باز باشد و باید بتوانند این تغییر را ساماندهی کنند یعنی در سیستم لزوم تغییر را ببینند. برای من جذاب بود که چطور ساماندهی پویا برای آموزش و پرورش داشته باشیم.
نکته دوم ارتباط بخشهای مختلف فضای آموزشی است، این مساله در امریکا غایب بوده و در ایران همچنان غایب است. میخواهیم در فضای آموزشی چیزی را بهبود بدهیم و برای اینکار نیاز داریم که سیستم یکپارچه داشته باشیم، اما نداریم. در نتیجه نمیتوانیم بازخوردی از آن داشته باشیم تا تغییر مثبتی در سیستم ایجاد کند.
فردی که به عنوان متولی امر آموزش در مدسه فعالیت میکند، نیاز دارد وقتی این تغییر در مدرسه ایجاد شد، معلمها و تسهیلگرانی آگاه به مسائل در مدرسه داشته باشد، افرادی که بدانند این تغییر چیست و چرا باید انجام بگیرد. در این صورت میتوان در دانشآموزان بازخوردهای تغییر را مشاهده کرد و بعد بر اساس آن برای ادامه تغییرات برنامهریزی کرد. در سیستم آموزشی ایران این تغییرات را نداریم.
تا چند سال دیگر به دستیار هوش مصنوعی مجهز هستیم
هاشمی: فکر میکنم با توجه به اینکه هوش مصنوعی چندسالی موضوع اول همه اخبار است، انسانها فهمیدند در این روزها به مهارتهایی که ۱۰۰ سال پیش در مدارس میآموختند، نیاز ندارند و همچنین باید مهارتهای جدیدی پیدا کنند. همین الان میدانیم که مهارتهایی که اکنون برای ما مهم است مانند جستوجو(Search) در فضای مجازی ۱۰۰ سال پیش معنی نداشت، در حالی که امروز اگر فردی مهارت سرچ نداشته باشد، در حوزه خود موفق نمیشود. به همین ترتیب، مهارتهایی پدید خواهند آمد در اثر پیشرفت هوش مصنوعی که الان شاید زیاد معنی ندارند اما در آینده برای موفقیت الزامی خواهند بود.
فکر میکنیم تا چند سال دیگر احتمالا همه به دستیار هوش مصنوعی مجهز هستیم و اگر همیشه به این دستیار مجهز باشیم، دیگر به خیلی از مهارتهایی که این روزها آموزش میدهند نیازی نداریم. ویلسون و دیویس (نویسندگان کتاب) میگویند که ساماندهی و ساختار مدارس بسیار خشک، غیرسریع و غیرپویا است و زمان زیادی لازم دارد تا چیزی در آن سیستم جا بیفتد، بنابر این باید این ساختار بازطراحی شود.
همچنین همه با مساله ارزیابی درگیر بودیم و دانشآموزان هنوز هم درگیر هستند. آیا این ارزیابی به درد میخورد یا چقدر به درد میخورد؟ برای نمونه مدارس همیشه رتبههای کنکور خود یا قبولیهای مرحله اول یا دوم المپیاد را اعلام میکنند اما هیچ وقت ندیدم که یک مدرسه اعلام کند که اینها افرادی بودند که ۳۰ سال پیش دانشآموز اینجا بودند و حال چه شدند. زیرا مدارس باید مهارتهایی را به دانشآموزان یاد دهند که در جامعه موثر باشد، کنکور و دیگر چیزها باید فرعی باشد. در سیستم ارزیابی هم نیاز به بازنگری و بازطراحی داریم.
نسلهای آتی فقط با نظام آموزشی پویا خود را با تحولات وفق میدهند
بازار نشر ایران چقدر به این مساله پرداخته است، زیرا دانشآموزان را از جنبههای مختلف نقد و بررسی میکنیم و بیشتر با انتقاد مخرب با آنها برخورد میکنیم و میگوییم که کتاب نمیخوانند و رابطه آنها با مدرسه خوب نیست، اما شاید این رفتار دانشآموزان به این دلیل است که نسل جدیدی پرروش پیدا میکنند که نیاز به سبک مدرسه و نظام آموزشی جدید دارد. چقدر در بازار کتاب ایران به این مساله پرداخته شده است و چقدر نیاز است به آن پرداخته شود؟
اردهالی: اگر بخواهیم کلیتر به مساله نگاه کنیم، مساله مربوط به مدیریت تغییر است، یعنی این کتاب به بحث مدیریت تغییر در حوزه آموزش توجه میکند. در جامعه ما حتی برای مردم عادی هم واضح شده است که افراد باید به آینده همیشه گوشه چشمی داشته و متوجه تغییرات باشند، باید خود را برای تغییرات آماده کنند و اگر این کار را نکنند مجبور میشوند چه بسا در موضع ضعف و انفعال تغییرات را بپذیرید.
برای همین به جامعه خوش بین هستم. جامعه درباره تغییراتی که در راه است، آگاهی دارد. انسانها، جوامع، دولتها و به خصوص نظامهای آموزشی باید خود را برای این تغییرات آماده کنند. در بازار نشر ایران هم در مجموع به مدیریت تغییر زیاد پرداخته شده، اما کتابی که مثل «بازطراحی آموزش» دید جامع و سیستمی و راهبردی به مساله ارائه دهد سراغ نداریم.
اینکه چقدر این کتاب بتواند موثر باشد به قول مولوی: من طریق سعی میآرم به جا/ لیس للانسان الا ما سعی
ما کاری را که از دستمان بر میآید انجام میدهیم، اگر از آن استقبال شد چه بهتر و اگر نه دست از تلاش بر نمیداریم، زیرا میدانیم گزینه آلترناتیو(جایگزین) همان است که کارد به استخوان برسد و ما مجبور شویم این تغییرات را در موقعیت ضعف و انفعال بپذیریم.
اگر به زمینه تاریخی این حرفها توجه کنیم، انقلاب صنعتی سومی که کتاب «بازطراحی آموزش» از آن صحبت میکند حدود ۱۰۰ سال بعد از انقلاب صنعتی دوم که باهمهگیر شدن الکتریسیته و خطوط تولید انبوه شروع شد، شکل گرفت و خود انقلاب دوم ۱۰۰ سال بعد از انقلاب صنعتی اول که با ماشینهای بخار جرقه خورد، آغاز شد. انقلاب صنعتی چهارم که آن را با تلفن همراه هوشمند و دنیای مجازی تجربه کردیم، حدود ۱۰ سال طول کشید و باز انقلاب صنعتی که الان با هوش مصنوعی در جریان است از انقلاب قبلی حدود ۱۰ سال کشید.
اگر این روند ادامه داشته باشد حدود ۱۰ سال دیگر به جایی میرسیم که انقلابهای صنعتی هر سال و هر ۶ ماه اتفاق میافتند. ما دیگر نمیتوانیم از قبل اهداف از پیش تعیین شده را به نظام آموزشی تحمیل کنیم. نظام آموزشی باید پویا و آماده برای امواج پرتلاطم تغییر باشد. باید سیستم ما پویایی داشته باشد که هر روز و هر هفته خود را با تغییرات جدید هماهنگ کند. نسلهای آتی فقط با نظام آموزشی پویایی که جوابگوی نیازهای درحال تغییر جامعه باشد میتوانند خود را با تحولات وفق دهند.
آیا این درس به نمره ریاضی کمک میکند؟
آیا انتظار اصلاح نظام آموزشی توسط یک کتاب آرامانگرایانه خواهد بود؟ البته مسائلی که بیان شد، نکاتی هستند که اگر امروز به آنها توجه کنیم، نظام آموزشی اصلاح میشود و اگر نه در چند سال آینده مجبور به توجه و عمل به این نکات میشویم.
هاشمی: این واقعا خیالپردازی زیبایی است که فرض کنیم کتاب بتواند چنین تغییری ایجاد کند؛ کتاب میتواند حلقهای، تلنگر یا حرکتی در کنار اتفاقهای دیگر باشد. در یکی از تجربههای شخصی، سالها پیش در مدرسهای درس میدادم، دوره بازی محور را طراحی کردم. خیلی دوست داشتم که دانشآموزان حل مساله را یاد بگیرند. در آن زمان به استراتژی حل مساله به صورت کلیتر نگاه میکردم و نه اینکه فقط در ریاضی یا فیزیک.
مساله اصلی من این بود که به دانشآموزان باید یاد بدهم که به یک مساله میتوان از چند زاویه نگاه کرد، این شروع خلاقیت و شروع ابتکار است. برای ۸ تا ۱۲ جلسه بازیهایی را طراحی کردم به شکلی که هر جلسه یک بازی اجرا شود. در این بازها افراد چیزهای مختلفی یاد گرفتند از جمله اینکه اگر نمیتوانیم مسالهای را حل کنیم باید از زاویه دیگر به آن نگاه کرد. سعی کردم با این روش فضای کلاس را جذاب و از فضای خشک ریاضی و تئوری خارج کنم. آخر ترم نتیجه این برنامهریزی را دیدم، همه آن را دوست داشتند، راضی بودند و از آن یاد گرفته بودند.
اما اولیا در یکی از جلسات به مشاور آن پایه گفته بودند که آیا این درس به نمره ریاضی کمک میکند یا نه؟ باید توجه داشته باشیم، ذهنیت این است که اگر چیزی به نمره ریاضی کمک نکند، اگر چیزی به عدد ارزیابی دو ماه دیگر کمک نکند به درد نمیخورد. من آنجا فهمیدم که چیزهایی برای فهم این مسائل از جمله دوره، کتاب، ورکشاپ و ... نیاز است.
مساله من این نیست که بگوییم آموزش و پرورش کنونی خوب است یا نه؛ مساله این است که اینها نیاز است، دانشآموزان ما نیاز دارند تا نسبت به برخی از مسائل منعطفتر باشند، زیرا زندگی تغییر میکند و یک کتاب به تنهایی نمیتواند موجب تغییر شود، اما در کنار حرکتهای دیگر میتواند موثر باشد.