![اینستاگرام باعث پوسیدگی مغز میشود؟](https://seraj24.ir/images/news/250062/thumbs/250062.jpg)
به گزارش سراج24؛ اخیرا موج گستردهای از تیترهای خبری با عنوان "فضای مجازی و پوسیدگی مغز" به چشم میخورد که مداوما به مخاطبان هشدار میدهد تا استفادهی خود از اینستاگرام، تیکتاک و سایر پلتفرمهای مشابه را کاهش دهند، چرا که این نرمافزارها در نهایت میتوانند باعث تاثیرات مخربی بر مغز و کارکرد آن شوند. تحقیقات اخیر منتشر شده در مجله نوروایمیج نشان داده است که چگونه استفادهی پیدرپی و اعتیادگونه از پلتفرمهای ویدئویی کوتاه، مانند تیکتاک و اینستاگرام، ممکن است بر مغز تأثیر بگذارد. این مطالعه نشان داد که افراد با سطوح بالاتر اعتیاد به ویدئوهای کوتاه، فعالیت مغزی بیشتری در مناطق مرتبط با تنظیم هیجانی و پردازش پاداش نشان دادند. علاوه بر این، این کاربران تفاوتهای ساختاری را در مناطقی مانند قشر اوربیتوفرونتال و مخچه دارند. افزایش سریع محبوبیت پلتفرمهایی مانند تیک تاک و اینستاگرام نگرانیهایی را در مورد تأثیر آنها بر سلامت روان و رفتار ایجاد کرده است. استفاده بیش از حد از این پلتفرمها که اغلب با طنز به عنوان «پوسیدگی مغز» نامیده میشود، بهعنوان ضرری بالقوه برای عملکرد شناختی و رفاه عاطفی دیده میشود. اعتیاد به ویدیوهای کوتاه در اینترنت با مصرف اجباری و کنترل نشده محتوای ویدیویی مختصر شناخته شده است. این الگوی رفتاری با پیامدهای منفی فیزیکی، روانی و اجتماعی، از جمله اختلال در الگوهای خواب، اختلالات عاطفی و اختلال در توجه و حافظه مرتبط است. ماهیت سریع و بسیار محرک ویدیوهای کوتاه ممکن است به کاهش دامنه توجه منجر شود و توانایی مغز را برای تمرکز بر روی کارهای پرمشقت یا معنادارتر، مانند خواندن یک کتاب، مقاله یا دیدن چند جلسه ویدئوی آموزشی یا حتی ماندن سر کلاس درس، مختل کند و نگرانیها در مورد اثرات بلندمدت آنها بر سلامت شناختی و عاطفی کاربران را تشدید کند
تحقیقات عصبشناختی چه میگویند؟
در حالی که پیامدهای رفتاری اعتیاد به ویدیوهای کوتاه به طور فزایندهای کشف میشود، مکانیسمهای عصبی و بیولوژیکی زیربنایی هنوز به خوبی شناخته نشده است. برای رفع این شکاف، محققان دانشگاه تیانجین در چین یک مطالعه پیشگامانه انجام دادند. هدف آنها بررسی این بود که چگونه اعتیاد به ویدئوهای کوتاه میتواند مغز را تغییر دهد و چگونه ژنهای خاصی میتوانند بر این الگوی رفتاری تأثیر بگذارند. علاوه بر این، ویژگیهای شخصیتی مانند حسادت، که احساسات منفی را در پاسخ به مقایسههای اجتماعی تحریک میکند، با استفاده بیش از حد رسانههای اجتماعی مرتبط است. محققان به این موضوع علاقه داشتند که آیا حسادت میتواند به عنوان یک عامل خطر روانی برای اعتیاد به پلتفرمهای ویدئویی کوتاه، با توجه به تأکید آنها بر محتوای آرمانیافته، عمل کند یا خیر. این مطالعه شامل 111 دانشجوی 17 تا 30 ساله بود که همگی از کاربران معمولی پلتفرمهای ویدئویی کوتاه مانند تیک تاک و اینستاگرام بودند. شرکتکنندگان بهدقت غربالگری شدند تا کسانی که سابقه اختلالات عصبی یا روانپزشکی داشتند حذف شوند، و اطمینان حاصل شود که یافتهها به جای شرایط قبلی، به اثرات رفتاری مصرف ویدیوی کوتاه نسبت داده میشوند. برای اندازهگیری اعتیاد به ویدیوهای کوتاه، محققان مقیاسی پرکاربرد را با جایگزین کردن مراجعه به تلفنهای هوشمند با پلتفرمهای ویدیویی کوتاه تطبیق دادند. حسادتِ تمایلی با استفاده از یک ابزار استاندارد اندازهگیری شد که تمایلات افراد را برای احساس رنجش یا ناراحتی هنگام مقایسه خود با دیگران نشان میدهد. برای بررسی جنبههای عصبی اعتیاد به ویدئوهای کوتاه، محققان دادههای تصویربرداری مغز با وضوح بالا را با استفاده از اسکن جمع آوری کردند. این اسکنها بینشهایی را در مورد دو حوزه کلیدی ارائه کردند: تغییرات ساختاری در مغز، مانند تفاوت در حجم ماده خاکستری و فعالیت عملکردی که همزمانی فعالیت عصبی را در یک منطقه مشخص میسنجد. سپس از تکنیکهای آماری برای تجزیه و تحلیل اینکه چگونه این ویژگیهای مغز با سطوح اعتیاد به ویدئوهای کوتاه شرکتکنندگان مرتبط است، استفاده شد. در نهایت، برای بررسی مبنای بیولوژیکی این یافتهها، تجزیه و تحلیل انجام دادند و این دادهها به آنها اجازه داد تا ژنهای خاص مرتبط با تغییرات مغزی مشاهده شده در شرکتکنندگان با سطوح بالاتر اعتیاد به ویدئوهای کوتاه را شناسایی کنند.
کاهش بازدهی مغز در اعتیاد به اینستاگرام
محققان تفاوتهای ساختاری و عملکردی را در مغز افراد دارای سطوح بالاتر اعتیاد به ویدئوهای کوتاه مشاهده کردند. از نظر ساختاری، این افراد افزایش حجم ماده خاکستری را در قشر اوربیتوفرونتال و مخچه نشان دادند. منطقهای درگیر در پردازش پاداش، تصمیمگیری و تنظیم عاطفی. افزایش حجم در این ناحیه نشاندهنده حساسیت بیشتر به پاداشهای ارائهشده توسط محتوای ویدیوی کوتاه است که به طور بالقوه رفتار تماشای اجباری را تقویت میکند. به طور مشابه، تغییرات در مخچه، که به طور سنتی با کنترل حرکتی مرتبط است، اما برای نقش آن در پردازش شناختی و عاطفی نیز اهمیت بسیاری قائلند، با ماهیت حسی غنی و پویا ویدیوهای کوتاه مرتبط است. از نظر عملکردی، محققان افزایش فعالیت عصبی را در چندین ناحیه مشاهده کردند، از جمله قشر جلوی پیشانی پشتی جانبی، قشر کمربندی خلفی، قطب تمپورال و مخچه. این حوزهها در تصمیمگیری، تفکر خودارجاعی و تنظیم عاطفی دخیل هستند. افزایش فعالیت در این مناطق نشان میدهد که اعتیاد به ویدئوهای کوتاه ممکن است بر سیستم پاداش مغز و توانایی آن در تنظیم توجه و احساسات تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، افزایش فعالیت در قشر جلوی پیشانی پشتی جانبی ممکن است منعکس کننده اختلال در کنترل شناختی باشد، در حالی که درگیری قشر کمربندی خلفی به فرآیندهای خودارجاعی بیش فعال، مانند مقایسه مداوم با دیگران که در ویدیوهای کوتاه دیده میشود، اشاره دارد.
حسادت، مقایسه و اینستاگرام
این مطالعه همچنین نقش حسادت را به عنوان یک عامل روانشناختی مرتبط با اعتیاد به ویدیوهای کوتاه برجسته کرد. شرکتکنندگانی که سطح حسادت بالاتری داشتند، بیشتر احتمال داشت استفاده اجباری از پلتفرمهای ویدئویی کوتاه را گزارش کنند. این ارتباط با تغییرات در نواحی خاص مغز، مانند مخچه و قطب گیجگاهی، که در پردازش اطلاعات اجتماعی و احساسی نقش دارند، ایجاد شد. این یافتهها نشان میدهد که افراد مستعد حسادت و مقایسه خود، ممکن است برای مقابله با احساس بی کفایتی به پلتفرمهای ویدئویی کوتاه روی بیاورند. در سطح ژنتیکی، محققان بیش از 500 ژن مرتبط با تغییرات مغزی در راستای اعتیاد به ویدئوهای کوتاه را شناسایی کردند. این ژنها عمدتاً در سیگنالدهی سیناپسی و اتصال عصبی، فرآیندهای ضروری برای ارتباطات مغز و انعطافپذیری، نقش داشتند. قابل ذکر است که بسیاری از این ژنها در دوران نوجوانی، دورهای حیاتی برای رشد مغز، بروز کردهاند. این یافته، نوجوانی را به عنوان یک زمان آسیبپذیر برای ایجاد الگوهای رفتاری مانند اعتیاد به ویدیوهای کوتاه برجسته میکند.
این پژوهش نشان میدهد استفاده بیش از حد یا ناسازگار از پلتفرمهای آنلاین ممکن است توانایی تفسیر دقیق نشانههای اجتماعی و درک دیدگاههای دیگران را مختل کند. درگیر شدن مکرر با ویدئوهای کوتاه با محتوای مرتبط با احساس و هیجان ممکن است فعالیت مخچه را در مناطق مرتبط با شناخت اجتماعی افزایش دهد و به نقش چندوجهی مخچه در هر دو جنبه شناختی و احساسی تعامل اجتماعی در محیط دیجیتال کمک کند. این یافته نشان میدهد که چگونه مصرف ویدیوی کوتاه ممکن است بر مدارهای عصبی درگیر در شناخت اجتماعی تأثیر بگذارد و به طور بالقوه توانایی کاربران را برای پردازش و پاسخ به نشانههای اجتماعی تغییر دهد. همچنین، تعامل طولانی مدت با پلتفرمهای ویدیوی کوتاه، که رضایت فوری را فراهم میکند، ممکن است به تدریج خودکنترلی را مختل کند، به اختلال در نظم عاطفی دامن بزند، حدت بینایی را کاهش دهد، ناراحتی فیزیکی ایجاد کند و در نهایت رفاه طولانیمدت را تضعیف کند و این چرخه به نوبه خود میتواند توسعه الگوهای رفتاری اعتیادآور را تسهیل کند.