به گزارش سراج24؛هوش مصنوعی با قدرتی بیسابقه، مرزهای تجربه انسانی را دگرگون میکند؛ از پیشنهادهای دقیق تا محدودسازی آزادی انتخاب ما. در حالی که بهرهوری افزایش مییابد، ارزشها و خلاقیت فردی به خطر میافتد.
سوال! در آستانه انقلاب فناوری هستیم یا سقوط ارزشهای انسانی هستیم.
با گسترش کاربرد هوش مصنوعی در حوزههای حیاتی مانند بهداشت، هواپیمایی و عملیات نجات، اهمیت همکاری مؤثر بین انسان و هوش مصنوعی به مراتب بیشتر شده است.
در محیطهایی که تصمیمات نهایی میتوانند سرنوشت افراد را رقم بزنند، متخصصان با تکیه بر پیشنهادات دقیق و متناسب سیستمهای هوش مصنوعی، تصمیمهای آگاهانهتری اتخاذ میکنند.
طراحی سیستمهای پیشنهادی که به نیازها و شخصیتهای کاربران نزدیک باشند، امری کلیدی است تا تعاملات میان انسان و ماشین به یک همکاری پویا و موفق تبدیل شود.
سیستمهای پیشنهاددهنده استراتژی: از تئوری تا عمل
یک پژوهش نوین توسط لاکشیتا دُدِجا (Lakshita Dodeja)، مهندس توسعه نرمافزار در آمازون هند، به بررسی دینامیک سیستمهای پیشنهاددهنده استراتژی پرداخته است. در این مطالعه، طراحان سعی کردند تا با تحلیل میزان تطابق پیشنهادات ارائهشده با سلایق و ویژگیهای شخصیتی کاربران، بتوانند سیستمهایی با کاربری آسانتر و رضایتبخشتر خلق کنند.
برای نمونه، پژوهشگران از بازی «ریسک» به عنوان یک میانه آزمایشی استفاده کردند. در این بازی، شرکتکنندگان بهعنوان رهبران جهان با استفاده از استراتژیهایی مانند ایجاد اتحادها و برنامهریزی حملات، سعی در فتح قلمروهای مختلف دارند.
در این پژوهش، 60 شرکتکننده با استفاده از پرسشنامه Mini-IPIP، که پنج ویژگی اصلی شخصیتی شامل سازگاری، وظیفهشناسی، گشودگی به تجربه، اضطرابپذیری و برونگرایی را مورد سنجش قرار میدهد، ارزیابی شدند.
این ابزار به محققان اجازه داد تا دریابند چگونه تفاوتهای شخصیتی، نحوه برداشت افراد از پیشنهادات استراتژیک ارائهشده توسط هوش مصنوعی را تحت تأثیر قرار میدهد.
تصور کنید در یک بیمارستان بزرگ، پزشکان با استفاده از یک سیستم هوش مصنوعی که استراتژیهای درمانی متناسب با سابقه بیمار و ویژگیهای شخصیتی تیم پزشکی ارائه میدهد، بتوانند سریعتر و دقیقتر تصمیمگیری کنند. این مثال نشان میدهد که چگونه تطبیق توصیهها با نیاز واقعی کاربران میتواند تاثیر بسزایی در بهبود عملکرد داشته باشد.
یا فرض کنید در یک شرکت هوایی، یک مهندس با دقت بالا ممکن است ترجیح دهد که چندین گزینه پیشنهادی را دریافت کند تا بتواند تمامی جوانب موضوع را بررسی کند. در مقابل، فردی که بیشتر به انعطافپذیری و سرعت عمل اهمیت میدهد، ممکن است تنها یک پیشنهاد دقیق و مشخص را ترجیح دهد.
پژوهشهای دیگر
مطالعات کلاسیک در حوزه تعامل انسان و رایانه
پژوهشهای ناس و مون (Nass & Moon) نشان دادهاند که افراد با ویژگیهای شخصیتی متفاوت به نحوه ارتباط با رایانهها واکنشهای اجتماعی متفاوتی دارند. این مطالعات پایهای، مبنای فهم ما از رفتارهای اجتماعی در تعامل با فناوری را شکل دادهاند.
تحقیقات درباره اعتماد به خودکارسازی
مطالعاتی مانند آنهایی که توسط لی و سی (Lee & See) انجام شدهاند، به بررسی چگونگی شکلگیری اعتماد به سیستمهای هوش مصنوعی پرداختهاند. این پژوهشها نشان میدهند که ویژگیهای شخصیتی کاربران (مانند دقت، وظیفهشناسی و برونگرایی) میتواند بر میزان اعتماد به فناوریهای خودکار تاثیرگذار باشد.
پژوهشهای اخیر در زمینه محدودسازی تجربه انسانی توسط هوش مصنوعی
یک نمونه مهم، پژوهش Valenzuela و همکاران (2024) است که در مقالهای تحت عنوان «How Artificial Intelligence Constrains the Human Experience» به بررسی چگونگی محدودسازی تجربه انسانی توسط سیستمهای هوش مصنوعی پرداخته است. این تحقیق با شناسایی مکانیسمهایی همچون انتقال آژانس به الگوریتمها و کاهش تنوع گزینهها، به روشن شدن ابعاد پنهان تعامل انسان و ماشین کمک کرده است.
مطالعات سیستمهای توصیهگر شخصیسازی شده
تحقیقات دیگری نیز نشان دادهاند که تطبیق توصیههای ارائه شده توسط هوش مصنوعی با ویژگیهای شخصیتی کاربران میتواند منجر به افزایش رضایت و بهبود تجربه کاربری شود. این پژوهشها بر اهمیت طراحی سیستمهایی تأکید دارند که توانایی شناسایی دقیق ترجیحات فردی را داشته باشند.
این مجموعه پژوهشها نشان میدهند که برای بهبود همکاری انسان و هوش مصنوعی و طراحی سیستمهای هوشمند کارآمد، توجه به تفاوتهای فردی و ویژگیهای شخصیتی کاربران از اهمیت ویژهای برخوردار است.
چه چیزی اهمیت دارد؟
تحقیقات بالا نشان داده که هرچه پیشنهادات ارائهشده بیشتر با سبک بازی و سلایق ذاتی شرکتکنندگان تطبیق داشته باشد، کاربران سیستم را کارآمدتر و هوشمندتر ارزیابی میکنند.
به عبارت دیگر، تطابق پیشنهادات با نیازهای واقعی افراد موجب افزایش رضایت و کاهش خستگی تصمیمگیری میشود. از سوی دیگر، افراد دارای سطح بالای وظیفهشناسی تمایل به دریافت گزینههای جامعتر داشتند؛ به طوری که برای آنها داشتن چندین گزینه جهت بررسی دقیقتر، از دریافت تنها یک پیشنهاد خاص ارزشمندتر بود.
همچنین، تجربه بار شناختی هنگام استفاده از سیستمهای پیشنهاددهنده نیز بسته به ویژگیهای شخصیتی متفاوت بود. افرادی که دارای سازگاری بالا هستند، ممکن است به دلیل تمایل به بررسی همه گزینهها، با بار شناختی بیشتری مواجه شوند. این یافتهها اهمیت سفارشیسازی پیشنهادات بر اساس ویژگیهای شخصیتی کاربران را برجسته میکند.
اعتمادسازی و بهبود همکاری انسان و هوش مصنوعی
یافتههای به دست آمده راهگشای طراحی سیستمهای هوش مصنوعی محور بر کاربر در محیطهای همکاری میباشد. ایجاد توصیههایی که نیازها و شخصیتهای متنوع افراد را در نظر داشته باشند، میتواند به تقویت همکاری بین انسان و هوش مصنوعی منجر شود. به ویژه در حوزههای حساس مانند بهداشت و هواپیمایی، حفظ کنترل نهایی تصمیمگیری در دستان متخصصان و ارائه ابزارهای شفاف و قابل اعتماد، از الزامات اساسی به شمار میآید.
تصور کنید تیمهای نجات در مواقع اضطراری، با دسترسی به سیستمهای هوش مصنوعی که علاوه بر ارائه پیشنهادهای استراتژیک، به ویژگیهای شخصیتی و سبک کار افراد نیز توجه دارند، بتوانند به سرعت و با دقت بیشتری به شرایط بحرانی واکنش نشان دهند. در این صورت، فناوری تبدیل به یک همکار مطمئن شده و اعتماد و رضایت کاربران در استفاده از این ابزار افزایش مییابد.
در نهایت، با تمرکز بر این نکات کلیدی، طراحان میتوانند سیستمهایی ایجاد کنند که نه تنها بهترین استراتژیها را ارائه میدهند، بلکه به نیازها، سلایق و ویژگیهای فردی کاربران نیز احترام میگذارند؛ امری که باعث ارتقای کیفیت تصمیمگیری و بهبود همکاری در حوزههای مختلف میشود.