به گزارش سراج24؛ واژهای جدید؛ پر ابهام و پرتکرار ؛ شاید در سالهای پایانی دهه شصت میلادی بود که نخستین بار ایمره لاکاتوش فیلسوف مجارستانی الاصل واژه «هسته سخت» را در برابر نظریه ابطالپذیری پوپر در کتاب «رشد معرفت» ارائه کرد و توضیح داد که برخلاف تصور پوپر، ابطال ساختار اصلی یک نظریه به راحتی امکان پذیر نیست؛ بلکه کمربندی محافظ از نظریههای جانبی بر اساس نگاه مدافعان هسته سخت نظریه شکل میگیرد و از آن در برابر فروریختن محافظت میکند. این تصور را نداشت که کلمه کلیدی نظریه او به واژهای پرتکرار در ادبیات سیاسی ایران بدل شود. در سالهای اخیر واژه هسته سخت به ادبیات سیاسی کشور اضافه شده و با توجه به روند پر شتاب تغییرات و چالشهایی که کشور با آن مواجه بوده است در تحلیلهای سیاسی پرتکرار، به کار رفته است. برخی از اندیشمندان سیاسی البته این مفهوم را برگرفته از واژه Deep State میدانند که نخستین بار پس از به قدرت رسیدن کمال آتاتورک و استفاده او از ارتش به عنوان حافظ اصول جمهوری ترکیه مطرح شد. هر چند به نظر میرسد این تعبیر درست نیست و این واژه در زبان فارسی به «دولت پنهان» ترجمه شده است و اگر چه نزدیکیهای مفهومی با هسته سخت دارد اما بدان معنا نیست.
بر چه تفسیری میتوان توافق داشت
واژه هسته سخت نظام هم از سوی جناحهای سیاسی درون کشور و هم توسط مخالفانی که رویکرد براندازی دارند به کار گرفته میشود. اغلبِ گروه اول به دنبال معرفی خود به عنوان نماد درست هسته سخت نظام که وظیفه پاسداری از جمهوری اسلامی ایران و چارچوبهای اندیشه امامین انقلاب را برعهده دارند یاد میکنند و جدا از آنکه آیا این تفسیر به آنها قابل اطلاق هست یا نه خود را با این عنوان معرفی کرده و متقابلاً از جمهوری اسلامی انتظار دارند که بر اساس جایگاه ویژه این گروه در حفظ و صیانت از جمهوری اسلامی میبایست نقش سیاسی و اجتماعی آنها مورد توجه قرار گیرد و انتظارات راهبردی و عملیاتی آنها برآورده شود. هرچند اغلب این افراد از حیث سیاسی به جریان اصولگرایی نزدیک هستند یا به تعبیری دیگر که کمتر سیاسی است به جبهه انقلاب تعلق دارند؛ اما در میان اصلاح طلبان نیز کسانی هستند که رویکردشان را معیار حفظ جمهوری اسلامی بر میشمارند و به نظر میرسد اینگونه میخواهند از مصادره هسته سخت به نفع طیف رقیب خود جلوگیری کنند و کمتر هم با اتهام عبور از آرمانهای انقلاب و جمهوری اسلامی مواجه باشند. طیف برانداز هم در سالهای گذشته برای آنکه اثبات کند که سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و مقبولیت و مشروعیت خود را از دست داده است از هسته سخت نظام به عنوان تنها گروه باقیمانده همراه یاد میکند که از نظر کمیت و کیفیت فاقد وجاهت است.
در میان این تعارضات مفهومی آنچه از هسته سخت نظام قابل تعمیم است؛ گروه اجتماعی حامی و حافظ جمهوری اسلامی است که اندیشه انقلاب اسلامی را مبنای عمل قرار داده است. ناگفته نماند در سالهای اخیر این هسته سخت بیشتر با فعالان و هم نظران جبهه انقلاب تطبیق داده شده و هماکنون نیز بیشتر با این گروه شناخته میشود.
اختیار و مسئولیت هسته سخت
اگر تفسیر بالا را بپذیریم طبیعی است که لازم است در گام بعدی برای این هسته سخت نظام اختیار و مسئولیت روشنی تعریف شود تا از ظرفیت به وجود آمده به درستی استفاده شود و این سرمایه اجتماعی به ضد خودش تبدیل نگردد. از آنجا که در شرایط متعادل اجتماعی هسته سخت یک فرصت اجتماعی به شمار میآید ابتدا به انتظاراتی که لازم است در مواجهه با آن برآورده شود میپردازیم. همانطور که مقام معظم رهبری در بیانات خود فرمودهاند: «هیچ بنبست و مشکل غیر قابل حلی در کشور وجود ندارد و ما به فضل الهی و با عزم و ارادهی مردم و مسئولان، و با استفاده از ظرفیت بیبدیل جوانان و نخبگان توانمند ایران عزیز و با فعال کردن ظرفیتها و منابع ممتاز کشور، یقیناً بر مشکلات درونی و تحمیلی فائق خواهیم آمد.» از نظر نگارنده، این راهبرد نخستین موضوعی است که لازم است هسته سخت یقین کنند به صورت عملیاتی از سوی مسئولین در حوزههای مختلف اعم از اجرایی، دفاعی و قضائی در حال پیادهسازی است، به گونهای که اعضای گروه هسته سخت نظام باور داشته باشند سیاستگذاری لازم بر مبنای راهبرد رهبری در کشور انجام شدهاست و امکان نقش آفرینی برای ایشان در مسیر فائق آمدن بر مشکلات و پیشرفت فراهم است. متأسفانه در بسیاری از موارد با استدلالهایی کمتر پذیرفته شده سیاستگذاریهای انجام شده بر اساس راهبردهای کشور به هسته سخت منتقل نشده یا به ادبیات آنها بازگردانده نشده است. مواقعی نیز وجود دارد که گویا به این نیاز درست اجتماعی آن هم در شرایطی که جنگ رسانهای اصلاً توجه نمیشود. به هر حال نباید در میان هسته سخت این تلقی ایجاد شود که کشور در مسائل گوناگون فاقد ایده راهبردی و برنامه عملیاتی است.
از سوی دیگر همانگونه که لازم است هسته سخت نسبت به ایدهها و برنامهها توجیه باشد و فرصت نقش آفرینی در آنها داشته باشد؛ ضروری است کسانیکه خود را در این گروه میبینند در قبال راهبردها و برنامههای عملیاتی کشور از خود همراهی و مسئولیتپذیری نشان دهند. آیه ۶۵ سوره نساء مثال خوبی است که در مورد نقش راهبری پیامبر در جامعه اسلامی نازل شده است و میتواند بازنمایی کننده سنت الهی در این زمینه باشد: «قسم به خدای تو که مردم اهل ایمان نمیشوند مگر آنکه در اختلافاتشان تنها تو را حَکَم کنند، سپس در دل خود به قضاوت تو اعتراض نداشته، کاملاً تسلیم تو باشند». یکی از عارضههای مواجهه هسته سخت کشور در سالهای اخیر آن است که کسانی که خود را عضو این گروه از جامعه میدانند و یا نسبت به تصور آنها دغدغهمند مینمایند؛ نخست به دنبال اثبات ضرورت پذیرش همیشگی نگاه و تصور این دسته از سوی حاکمیت هستند و از سوی دیگر خود آنها یا برخی دیگر، از فرصتهای رسانهای برای افزایش سطح مطالبات و رساندن آن به تندترین رویکرد ممکن استفاده نادرست میکنند.
این افراد همواره در برابر مفهوم درست انقلابی بودن مفهوم انقلابیتر بودن را به مثابه امر مطلوب سیاسی مطرح مینمایند و خود یا اندیشه خویش را نیز بعضاً مصداق آن معرفی مینمایند. اگر افکار عمومی هسته سخت نظام در جامعه با این رویکرد مدیریت شود از یکسو هزینههای نامناسبِ پیشبینی نشدهای به کشور تحمیل میکند و از سوی دیگر موجب شکاف اجتماعی در جامعه خواهد شد. چهرههای مؤثر بر هسته سخت وظیفه دارند تا مسئولیت خود در برابر ایجاد تعادل اجتماعی را نیز به اندازه ضرورت تبیین ایدهها و برنامهها جدی بگیرند تا از انحرافات احتمالی، به هنگام جلوگیری شود و جامعه با مشی درست به سمت حل مسائل و پیشرفت گام بردارد.