به گزارش سراج24؛ محمد رستمپور کارشناس حوزه رسانه، در خصوص الگوهای رایج حکمرانی فضای مجازی در دنیا، اظهار کرد: امروزه به صورت مشخص ۴ الگوی رایج در دنیا وجود دارد که توسط قدرتهای بزرگ اعمال میشود.
وی افزود: الگوهای بالکانیزه کردن اینترنت بر اساس الگوی سیاسی که بعد از جنگ سرد اتفاق افتاد و جهان شاهد تکهتکه شدن یک فضایی برای اعمال حکمرانی بیشتر بودیم، حکمرانی اینترنت از لحاظ نظری همان مسیر را طی میکند.
رستمپور گفت: بعدها موضوعی تحت عنوان اینترنت آمریکایی و غیرآمریکایی مطرح شد، این اینترنتی که از آن صحبت میکنیم به لحاظ نرمافزار و سختافزار نبود بلکه از منظر فضا و اتمسفر مطرح شد، اما امروز دیگر آن نظم 2 قطبی به یک نظم 4 قطبی در جهان تبدیل شده است.
کارشناس حوزه رسانه تاکید کرد: اینترنت آمریکایی که در کشور ما نیز متاسفانه از این الگو استفاده میشود، البته این حرف به معنای تامین اینترنت از سوی کشور امریکا نیست بلکه به معنای قواعد و بایستههای حاکم بر فضا است که امریکایی اعمال میکنند، از سوی دیگر شاهدیم که فراگیری این الگو بیشتر است و بسیاری از پلتفرمهای پرکاربرد در جهان از این الگو بهره میبرند.
رستمپور ادامه داد: الگوی بعدی اینترنت روسی_چینی است، این کشور توانسته با بومیسازی قواعد و الگوها توفیق بیشتری داشته است، وقتی فردی وارد کشور چین میشود یک سیمکارت چینی به او داده میشود که تمام پلتفرمها، نیازهای مورد مصرف اینترنت و سکوها بهصورت کاملا بومی در اختیار کاربرد قرار دارد.
وی افزود: هر نیازی که یک فرد اعم از مسیریابها، خدمات بانکی، موتور جستجوگر، سکوهای گفتگو محور و هر آنچه یک فرد از فضای مجازی احتیاج دارد در این سیم کارت تعریف شده است.
رستمپور گفت: با این نگاه وقتی از فیلترینگ در کشور چین صحبت میکنیم یعنی دسترسی به اینترنت آمریکایی در این کشور وجود دارد، به این معنی که میتوان به اینترنت آمریکایی از طریق فیلترشکن وصل شد اما اساسا نیازمندی به این نوع اینترنت وجود ندارد زیرا هر آنچه یک شهروند چینی میخواهد از طریق پلتفرمهای داخلی در اختیار دارد.
وی تصریح کرد: البته روسها در این زمینه توفیقات چندانی برای ساخت و ایجاد چنین اینترنتی داشتهاند، به این معنا که روسیه آمده مقداری از بومیسازی اینترنت را بر روی رسانههای رسمی سرمایهگذاری کرده است.
رستمپور ادامه داد: این کشور به طور مشخص بر روی روایت سرمایهگذاری کرده و دلیل اینکه میگوییم توفیق کمتری داشته همین است، یعنی اینترنت غیر از نرمافزار به سختافزار هم نیاز دارد، تجربه نشان میدهد در تولید و توزیع روایت به زیرساخت و محتوا همزمان نیاز است و تفکیک این 2 از اساس کشوری را به سمت مصرف کننده بودن میبرند.
کارشناس حوزه رسانه تاکید کرد: اینکه در سالهای گذشته شاهدیم کلمه شهید یا تصویر حاجقاسم را اینستاگرام از روی صفحات حذف میکند، نشان میدهد که ما برای اعمال حاکمیت به فضای فیزیکی و قواعد نیاز داریم که در صورت نداشتن این 2 اصل ما نمیتوانیم روایت خودمان را در یک پلتفرم خارجی تثبیت کنیم.
وی با بیان اینکه الگوی اروپایی نیز یکی دیگر از 4 ضلع این الگوها است، گفت: اروپاییها قبل از امریکا به سمت تدوین مقررات و بایسته نویسی که مهمترین آن هم قانون حفاظت از داده کاربران (GDPR) است و بارها در کشور در مورد آن صحبت شده است. شهروندان اروپایی امروزه از اینترنت آمریکایی استفاده میکنند اما دولتها با وضع قوانین و بایستههای بهروز از شهروندان خود حمایت کرده و پلتفرمهای خارجی را مهار کردهاند.
رستمپور گفت: تا جایی این قوانین پیش رفته است که امروز شاهد جایگذاری سرورها هستیم، به طور مثال فیسبوک را ملزم کردهاند که دادههای کاربران را به کشورهای غیراروپایی منتقل نکنند یا سرورها را در خاکهای سرزمینی اتحادیه اروپا قرار دهند.
وی با بیان این که یک الگوی چهارمی هم وجود دارد، اظهار کرد: نه سکوی مجازی ساخته و نه بایستههای دستورالعملی دارد بلکه آمده سختگیریهای بسیار زیادی قرار داده است نسبت به تعهدات دفاتر نمایندگی در کشور خود، امروز مشخصا 3 کشور هند، برزیل و ترکیه این الگو را دنبال میکنند.
رستم پور گفت: در سالهای اخیر شاهدیم که بارها این 3 کشور از پلتفرمهای خارجی همچون متا شکایت کردهاند و آنها را مجاب به پذیرش قواعد خود کردهاند.
کارشناس حوزه رسانه تصریح کرد: به نظرم بهترین الگویی که برای ما وجود دارد الگوی چینی است، ما نباید از این که به سمت تاسیس الگوهای بومی برویم میتوانیم از الگوهای تجربه شده استفاده کنیم، البته باید به این موضوع توجه کنیم که عادت امروز مردم ما حضور در پلتفرمهای خارجی است اما میتوان با تغییر برخی شرایط این عادت را تغییر داد.
وی با اشاره به اینکه امروز زیست مجازی بسیاری از مردم ما در پلتفرمهای خارجی است، تاکید کرد: در این جا 2 نکته بسیار مهم است، اولا این زیست کاملا قابل تغییر است، یعنی باید زیست بر مبنای تدریج ساخته شود که مثال آن پلتفرمهای موقعیت یاب است حتی اگر نمونه خارجی آن هم بیاید باز هم مردم از همین نمونهها استفاده میکنند یا نمونه دیگر آن پلتفرمهای بانکی پیشرفته ما هستند که نمیتوان از آنها به راحتی گذشت زیرا خدمات بسیار خوبی به مشتریان ارائه میکنند و مردم از آنها راضی هستند.
رستمپور درباره نکته دوم هم گفت: یک سری منافع از حیث تولید داده و مصرف داده هم وجود دارد که برخی با بومی سازی آن مخالفت میکنند زیرا برای آنها در کشور فروش ترافیک سودمندتر است.