به گزارش سراج24؛ محمد لسانی، مدرس و مروج سواد رسانهای در گفتوگو با «صبح نو» به تحلیل وضعیت کنونی رسانههای اجتماعی در ایران پرداخت. در دو دهه اخیر، رسانههای اجتماعی به یکی از ارکان اساسی زندگی روزمره تبدیل شدهاند و تأثیر قابلتوجهی روی فرهنگ، سبک زندگی و ارتباطات مردم گذاشتهاند. با اینکه اینستاگرام و تلگرام بهعنوان پیشتازان عرصه رسانههای اجتماعی در ایران شناخته میشوند؛ اما ظهور پیامرسانهای داخلی نشاندهنده تغییرات قابلتوجهی در این فضاست. در این گفتوگو، محمد لسانی به بررسی عواملی که باعث جذب مخاطبان به رسانههای اجتماعی شده و چالشهایی که این رسانهها با آنها روبهرو هستند، میپردازد. همچنین او به مقایسه بین رسانههای اجتماعی داخلی و خارجی و اهمیت برندسازی و بازاریابی اجتماعی در جذب کاربران اشاره میکند.
تحلیل کلی و مقدماتی شما از وضعیت استقبال مردم ایران از شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی چیست؟
رسانههای اجتماعی در داخل کشور ما به صورت گسترده دو دهه است که مورد اقبال قرار گرفتهاند. از عنوان «رسانههای اجتماعی» و نه «شبکههای اجتماعی» استفاده میکنیم؛ چون شبکههای اجتماعی گستردهتر هستند و فقط پیامرسان و شبکه اجتماعی مطرح نیست. معمولا شبکه اجتماعی محدود میشود به دوستیابی و حلقه ارتباطی افراد؛ درحالیکه پیامرسان با تعریف مشخص خودش، برای ارتباط مبتنی بر انتقال پیام و شبکه روابط است. گستردهتر از شبکه اجتماعی و پیامرسان، ما حوزههای گستردهتری را مثل بازیهای آنلاین گروهی، جهانهای مجازی، اجتماعات محتوامحور و... هم داریم که در زمره رسانههای اجتماعی قرار میگیرند.
رسانههای اجتماعی طی دو دهه اخیر در کشور ما جایگاه خوبی پیدا کردهاند و ما توانستهایم حتی در حوزه رسانههای اجتماعی داخلی هم به ترافیک داده خوبی برسیم؛ اما مشخصا از سال 1391 تا 1401، یعنی به مدت 10 سال، اینستاگرام اولین شبکه اجتماعی کشور بوده و یکهتاز و بیرقیب بوده است. در حوزه پیامرسان هم تقریبا از همان سالها، تجربهها عموما بر بستر پیامرسان وایبر و سپس تلگرام بود که بعدها واتساپ آمد و سپس نمونههای داخلی هم عرضه شد.
به نظر میرسد در این زمینه استفاده عمومی و ذائقهسنجی عمومی مبتنی بر رسانههای اجتماعی، بازار گستردهای در داخل کشور دارد. جدای از اینکه میتواند سودآور باشد، میتواند حتی ذائقهساز و مبتنی بر سبک زندگی هم باشد؛ اما به دلیل عدم سرمایهگذاری و روزآمدسازی، طراحی رابط کاربری و تجربه کاربری نامناسب، مواجههای منفی با نمونههای داخلی به وقوع پیوسته است. بههرحال در طول دو سال گذشته، رشد مناسبی را در رسانههای اجتماعی داخلی شاهد بودهایم؛ اما در رقابت با نمونههای خارجی، میتوان گفت که اپلیکیشنهای داخلی ما در حوزه پیامرسان با کمی فاصله از پیامرسانهای خارجی قرار دارند، ولی در حوزه شبکههای اجتماعی، تقریبا زمین را به نمونههای خارجی واگذار کردهاند.
به نظر میرسد رسانههای اجتماعی خارجی، هر کدام با جامعه هدف مشخصی، کار خود را انجام میدهند و سیاستگذاری میکنند. به نظر شما، این مخاطبشناسی در ایران به شکل مطلوب انجام شده یا خیر؟
ما در جهان شاهد این هستیم که چه پیامرسانها و چه شبکههای اجتماعی مبتنی بر حرفه بروز پیدا میکنند و پیامرسانها و شبکههای اجتماعی تخصصی شکل میگیرد؛ اما در کشور ما شبکههای اجتماعی عمومی وجود دارند که دسترسی در آنها مبتنی بر علایق عمومی است. در مورد پیامرسان، بازه انتخاب گستردهای وجود ندارد. افراد در انتخاب بین پیامرسانهای مختلف به نحوی عمل کردهاند که واتساپ، بر اساس پیمایش اخیر ایسپا، سقوط قابلتوجهی را تجربه کرده و افت جدی داشته است. دلیل آن هم این است که واتساپ برای مخاطب چندان جذابیت ظاهری ندارد و آپدیتهای آن هم، در مقایسه با رقبایی مثل تلگرام، بسیار سطح پایینتر است. بنابراین اگر واتساپ را کنار بگذاریم، انتخاب بین تلگرام، روبیکا و ایتا محدود خواهد شد. هر کدام از اینها مخاطبان خاصی دارند. تلگرام با توجه به اینکه پیش از این در فضای عمومی یکهتاز بود، با قابلیتهای متنوعی همچون پخش زنده، بلاکچین و... به نوجوانان هم رسیده و علایق عمومی را پوشش میدهد. ایتا به واسطه حجم دانلودکنندگانی که دارد و همچنین به واسطه ظاهرش که شبیه تلگرام است، شاید به نحو ایدئولوژیک مخاطبگیری کرده و رشد خوبی هم داشته است. ایتا در یک بازه پنجساله از یک درصد به 24 درصد رسیده است که رشد قابلتوجهی بوده و جامعه ایران را پوشش داده است.
این رشد خوبی است؛ اما به نظر میرسد ایتا به واسطه عدم روزآمدسازی، اختلالهای گاه و بیگاهی که صورت میگیرد و اینکه مبتنی بر مخاطب بهروز نمیشود، ممکن است به مرور زمان بخشی از مخاطب را از دست بدهد. روبیکا هم بهعنوان یک سوپراپلیکیشن، به واسطه جذابیتهای دیگری که دارد؛ از جمله فیلم و سریال و دیگر حوزههایی که توانسته از اپراتور دریافت کند، عملا با یک برنامهریزی چندلایه تلاش کرده خودش را در این رقابت نگه دارد؛ اما به نظر میرسد در جامعه ایران، ما باید در حوزه پیامرسان بین تلگرام و ایتا یک رقابت دوسویه قائل باشیم.
اگر دلایل گرایش مردم به رسانههای اجتماعی را به دو حوزه امکانات فنی و اتمسفر حاکم بر آن رسانه اجتماعی تقسیم کنیم، به نظر شما کدامیک اهمیت و کارکرد بیشتری در جذب مخاطبان دارد؟
امروزه بحثهای مربوط به بازاریابی فناوری بسیار جدی است. صرفا نباید این موضوع را تکنیکال ببینیم. بحثهای بازاریابی فناوری یک بخش تکنیکال و یک بخش اجتماعی دارد. این زمینه اجتماعی به معنای برندینگ و عطشی است که میتواند در جامعه ایجاد کند.
پیشروان جامعه و کسانی که نگاه مردم به آنهاست اعم از هنرمندان، ورزشکاران، ستارهها، سلبریتیها و... کشش اجتماعی برای یک رسانه اجتماعی ایجاد میکنند.
در این زمینه ما شاهد این هستیم که به هر دلیلی، بالاخص در خصوص تولیدات داخلی، زمینههای مبتنی بر بازاریابی فناوری و کمپینهای اجتماعی نادیده گرفته و به آن رسانه اجتماعی صرفا بهعنوان یک ابزار فنی نگاه میشود. این ابزار فنی، کششی در لایههای جامعه برای یارگیری و توسعه ندارد. در این دوگانه، به نظر من، بحث همهگیری یک نرمافزار، به این معنا که چقدر میتواند فضای جمعی ایجاد کند، انتخاب اول است؛ یعنی افراد عموما تنوع را از یک رسانه اجتماعی میخواهند. تنوع، جذابیت میآورد و هر چقدر لایههای سبک زندگی متفاوتی در آن باشد، جذابتر جلوه میکند.
بنابراین من اینها را دو مؤلفه مجزا نمیبینم و مؤلفههای دیگری را هم در این موضوع دخیل میدانم؛ از جمله بحث بازاریابی فناوری. برندینگ و کمپینهای اجتماعی هم بسیار مهم است. امروز فقط اجتماع افراد هم مهم نیست؛ بلکه این قابلیتی که واتساپ در اختیار داشت، به سادگی از دست رفت. از طرف دیگر، ما ویراستی را داریم که حدود 170 مورد روزآمدسازی داده است و پشتوانه فنی بسیار خوبی دارد؛ اما این بهروزرسانی نتوانسته با لایههای مختلف اجتماعی درگیر شود و به همین خاطر، بهعنوان یک رسانه با مخاطب محدود و همگن شناخته شده است.
نظر شما درباره توئیتر چیست، رسانه قابل تحلیلی که در نظرسنجی ایسپا هم نیامده؛ اما بعضا توانسته اثرگذار باشد.
در مورد توئیتر، به نظر میرسد ما در حال صحبت کردن از یک جامعه دو تا 2.5 میلیون نفری هستیم. این جامعه به ایرانیان مهاجر و فارسیزبانان غیرایرانی هم میتواند مرتبط باشد.
از طرف دیگر، موضوع این است که آیا توئیتر میتواند، چه از باب گستره انتشار و چه از باب حضور لایههای مختلف جامعه، صدای اجتماعی ایران را نمایندگی کند؟ به نظر میرسد فضای توئیتر خیلی دستکاری شده و غیرطبیعی است. ما امروز حضور لشکرهای سایبری خارجی را در توئیتر داریم و شاهد هستیم که رباتهایی در این فضا حاضر هستند و همچنین کمپینهای روابط عمومی و بازاریابی پیام که در آنجا شکل میگیرد و همه اینها یک محیط مصنوعی و فضای غیرطبیعی ایجاد میکند. بااینحال، جذابیتهای خاص خودش را هم دارد.
میکروبلاگ یا کوتاهنوشته جذاب است، چون میتواند سرچشمه اخبار و اطلاعات باشد؛ یعنی اولین اخبار در آنجا به صورت کوتاه مطرح شوند. به نظر من هنوز نمیتوانیم توئیتر را رسانه اجتماعی مردم ایران بدانیم. فعلا تا حدی رسانهایها، جوانان، دانشجویان و.... استفادهکننده از این رسانه هستند.