به گزارش سراج24؛ علی ربیعی سپس مینویسد: پس از گذشت دو سال از انتخابات دوم خرداد هیچ کس نخواست از «علل موجده» واقعه سراغی بگیرد و از این مهمتر، رفتار غیر قابل قبول پیشبینی بیست میلیون از مردم که میتوانند نماینده قریب به هشتاد درصد از جمعیت باشند به بوته فراموشی سپرده شد. به راستی علل موجده در لایههای زیرین و ناپیدای جامعه امروز در کدام «علل جدید» تنیدهاند؟ و سمت و سوی آتی آن کجاست؟ آنچه مسلم است رفتار مردم در دوم خرداد بر سبیل حدس و گمانهزنیهای روز نبود این رفتار در ورای انگارههای این جناح و آن جناح، حرفها، علتها و حکایتها در دل خود داشت. حکایتی که همچنان بدون روایتگری بی غرض در سکوت و ناآشکاری مانده است و عللی که همچنان مستور ماندهاند. یک جامعه زنده و یک نظام هوشیار بر این رخداد و از این واقعه به سادگی نباید بگذرد و چه تلخ که این چنین نیست و تلختر اینکه، با تحلیلهایی جناحی و برخاسته از انگاشتههای غیرعلمی، عمدتا در شناخت علتها راه به بیراهه رفته است.
قسمت آخر نوشته ربیعی اما نشان میدهد که تمام این جملات مقدمه بوده است.
به گزارش ایلنا، او در بخش پایانی یادداشت خود اینگونه نتیجهگیری میکند:
"نسیان ذاتی انسان است. گاه نعمت است و گاه نقمت. روبهروی مجلس شورای اسلامی و نهاد ریاست جمهوری به سمت محل کار حرکت میکردم، بیاختیار به یاد سوم خرداد ماه سال ۱۳۷۶، افتادم بهت و حیرت عمومی و قیافههای بسیاری را به یاد آوردم. به یاد آوردم که چگونه بعضیها نمی توانستند «اتفاق» را باور کنند و با آن (تلخ) برخورد میکردند و روایت برادری پاسدار و محافظ را به یاد آوردم که در روز سوم خرداد در منزل آقای... وزیر سابق یک وزارتخانه مهم چگونه در درآغوش فـلان نماینده مجلس (زار زار) میگریستند بی اختیار آقای... رئیس سازمان... به یاد آوردم که چگونه تکیده و ناباورانه تلخندی به لب داشت. امروز با خود فکر میکردم «بهتها» را نباید فراموش کرد. فراموشی بهتهای کوچک میتوانند زمینهساز بهتی بزرگ باشد. بهتی که اگر دربگیرد دیگر جایی برای تحلیلهای این و آن جناح باقی نخواهد گذاشت."[۱]
*با خوانش دقیق یادداشت ربیعی آشکار میشود که منظور او این است که یک رخداد دهشتناک و بنیادبرافکن در پیش است که از آنجا که بهت این و آن جناح را در پی خواهد داشت و جایی هم برای تحلیل این و آن باقی نمیگذارد پس چیزی نزدیک به مفهوم "براندازی" است.
در این باره لازم به اشاره است که آقای ربیعی و دوستانش سالهاست که در اشاره به این رخداد دائما "آدرس خیابان" را به مردم دادهاند!
جالب است که مردم بدانند ربیعی حتی در مقطعی که سخنگوی دولت روحانی هم بود؛ پس از اغتشاشات آبان ۹۸ در یک یادداشت نوشت: "حکایت همچنان باقیست..."
در این باب بیان ۲ نکته ضروریست:
۱_ رخداد مورد اشاره ربیعی همان "فتنه اقتصادی" است که اصلاحطلبان ستادی قصد دارند به بهانه مشکلات اقتصادی؛ دست به ایجاد آن بزنند.
مشرق تاکنون نزدیک به یک هزار گزارش و مطلب درباره محتوای این فتنه، علل و عوامل آن و ایضا راههای پیشگیری از آن منتشر کرده است که جویندگان حقیقت میتوانند از آنها استفاده کنند.
۲_ باید دانست که هیچ امر سیاسی در خلأ رخ نمیدهد. و از آنجا که فتنه اقتصادی هم طبعا در خلأ رخ نخواهد داد پس باید دانست که این فتنه بزرگ احتمالی، فرماندهانی دارد که مدتهاست مشغول طرحریزی برای آن هستند.
ظلم است اگر به مردم نگوییم این فرماندهان و این "بانیان آشوب" همانها هستند که در سال ۸۸ نیز آدرس خیابان را به مردم دادند و پس از آن نیز در قبال هر مشکلی؛ دائما انگشت اشاره خود را به سمت خیابان دراز میکنند!
جالب است بدانید که سعید حجاریان چند سال قبل در اشاره به تجمعات پیرامون درگذشت یک خواننده جوان صراحتا گفت که "همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند!"
و پس از او نیز شاهد بودیم که برخی چپهای ستادی همواره و تا امروز که صراحتا به رخدادی بهتآور و بنیادبرافکن در آینده اشاره میکنند؛ همواره از "آدرس خیابان" حرف زدهاند!
در این زمینه اگر پای جهاد تبیین، برخورد امنیتی معقول، برخورد اطلاعاتی با ناکارآمدی و تنویر ذهن جامعه نسبت به ناامنی در کار نباشد؛ آن رخداد بهتآوری که ربیعی گفته رخ خواهد داد...