به گزارش سراج24، دهه 70، صدا و سیما سریالی را روی آنتن برد که نامش چنین بود: «پهلوانان نمیمیرند.» این سریال در زمان خودش سریال جذابی بود که بسیاری از مردم آن را تعقیب میکردند. به خاطر آنکه بسیاری از پهلوانان در این سریال کشته شدند، برخی مردم روزهای آخر به طنز اسم آن را گذاشته بودند: «پهلوانان یکی یکی میمیرند!»
این سریال با تمام ایرادات فنی که داشت، حرفهای زیبایی برای گفتن داشت و اخیرا نیز شبکه تلویزیونی تماشا مجددا آن را بازپخش میکند. در این سریال شخصی بهنام «پهلوان اسد»، با هدف آنکه بتواند خرقه پهلوان اولی پایتخت را بر دوش اندازد، یکی یکی پهلوان اولهای شهر را به قتل میرساند. وی پس از کشتن دو پهلوان اول، در دام سومین پهلوان گرفتار شد و جان خود را نیز پای طمع خویش گذاشت.
وی با سفارتهای خارجی هم در ارتباط بود و حتی به خواسته سفیر روس، عزم قتل روحانی مشهور شهر بهنام «سید مهدی واعظ» را هم کرد.
اما نکته جالب در خصوص قاتل یا همان پهلوان اسد، آن بود که تا آخرین لحظات سریال کسی فکر آن را نمیکرد که او قاتل باشد. بیننده وقتی فهمید که او قاتل است، انگار یکه خورد چرا که از ابتدای سریال شخصیتی کاملا مثبت از خود بروز داده بود. شخصیتی که خود را طرفدار پهلوان اول نشان میداد، دو جوان فقیر را زیر بال و پر خود گرفته و از اجرای وصیتنامههای پهلوانانی که خود به قتل رسانده بود، حمایت میکرد.
بهعبارت دیگر، «اسد قهوهچی» بهجای آنکه پهلوان باشد، سیاستمداری مزور بود. اگر در گود زورخانه خیالی سریال پهلوانان نمیمیرند، چنین پهلوان اسدی یافت شد، یقینا در عرصه واقعی سیاست، از این دست پهلوان اسدها در عالم واقع یافت میشوند.
در عرصه سیاست، باید دانست که برخی ممکن است تحت پوشش ادبیاتی موجه، بلکه مقدس، بهدنبال اهدافی نامشروع و ناگوار باشند. مردم ایران از ابتدای انقلاب با برخی گروهها آشنا شدهاند که تحت لوای شعارهای ملی و بعضا اسلامی، به دنبال تیشه زدن به ریشه ملیت و مذهب ایرانیان بودهاند.
بهعبارت دیگر، شعارها به واقع معرف جریانها نیستند، هرچند که در بازی سیاست، جریانها و احزاب با شعارهایشان شناخته میشوند. بهکار بردن عبارات زیبا همواره مستمسکی برای پوشش اهداف واقعی بوده است؛ البته این نه بدان معناست که هر کس شعاری زیبا سر داد، الزاما هدفی غیر از آن را در سر میپروراند.
اگر در ابتدای انقلاب اسلامی کسانی از «خلق مسلمان» دم میزدند و بعد کمر به قتل همین خلق در خیابانهای شهرهای ایران بستند، امروز نیز ممکن است کسانی تحت لوای «مهدویت» بخواهند انحرافات فکری خود را جایگزین عقاید شیعی نمایند. امروز ممکن است کسانی به نام «انسان» و فطرت الهی او، بخواهند اومانیسم غربی را بهخورد جوامع مسلمان دهند همانطور که نیروهای تکفیری در همین منطقه خاورمیانه، با نام شریعت، خشکمغزیهای خود را توجیه میکنند.
اگر چه «ربیعالانام» از القاب حضرت حجت علیه السلام است اما هر کس نامی از بهار آورد الزاما وجود مقدس آن حضرت را منظور نظر ندارد. خوارترین نوع ادبیات سیاسی، پوشاندن اهداف واقعی تحت لوای اعتقادات مقدس مردم است. کسانی که باوری به اعتقادات مردم ندارند، تنها آنها را به ملعبهای بدل میکنند که بهواسطه آن بتوانند به اهداف زودگذر مادی برسند.
کسانی که قانونشکنیهای متعدد در کارنامه دارند، به اصل تفکیک قوای مندرج در قانون اساسی اعتقادی ندارند، مردم اسرائیل را دوست خود میدانند، بهجای اسلامیت دم از ایرانیت میزنند، اقتصاد کشور را متحمل آسیبهای جدی کردهاند و مکمل تحریمهای بینالمللی علیه شیعیان مهدی (عج) در ایران شدهاند، کجا حق دارند از نام مهدی موعود علیهالسلام دم بزنند؟