
به گزارش سراج24؛ حمیدرضا بهمرد : کتچرمی اثری به کارگردانی حسین میرزامحمدی و با بازی جواد عزتی است.
میرزامحمدی پس از ساختن چند فیلم کوتاه و مستند، با فیلم کتچرمی، اولین اثر بلند سینمایی خود، در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر شرکت کرده و در این راه از یاری مسعود هاشمینژاد، فیلمنامهنویس اثر و همکار او در پروژههای قبلیاش استفاده کرده است.
محمدحسین مهدویان که خود چندین سال پیش با فیلم ایستاده در غبار جزو فیلماولیهای جشنواره فجر محسوب میشد، به عنوان مشاور کارگردان فعالیت داشته است.
داستان فیلم درباره کارمند بهزیستی به نام عیسی فرهمند است که دختر خود را بر اثر مصرف مواد مخدر از دست داده است و همسرش نیز او را ترک کرده است. عیسی با ورود به یک خانه سلامت که مالک آن شخصی به نام رفیعی است و بررسی پروندهها و وضعیت دخترانی که دچار اعتیاد شدهاند، به دنبال بر ملا کردن راز این ماجرا است ...
معضل اعتیاد و دستهای پشت پرده که به دنبال درگیر کردن جوانان با مواد مخدر و بهرهکشی از آنان هستند، خمیرمایه اصلی فیلم است که فیلمساز با ایجاد جنبههای شخصی برای کاراکتر اصلی داستان یعنی عیسی فرهمند، در پی تحول این کاراکتر است.
اما آیا اصلا کاراکتری وجود دارد که قرار باشد به دگرگونی عمیقی برسد و با موضوع فوت دخترش کنار بیاید؟ به عبارتی، آیا عیسی و دغدغهاش برای مخاطب آنقدر اهمیت پیدا میکند که بخواهد تا پایان همراهش کند؟
از فیلمنامه شروع کنیم. متاسفانه ایراد عمده فیلم در همین بخش است. فیلمنامه، مهمترین رکن هر اثر است که در صورت عدم موفقیت آن، قطعا اثر سینمایی با شکست مواجه میشود.
مشکل اول، عدم وجود کشش لازم در داستان است به طوری که مخاطب پس از گذشت بیست دقیقه از فیلم، دیگر با شور و اشتیاق فیلم را دنبال نمیکند.
مهمترین علت این موضوع، پرداخت نادرست و ناقص شخصیت عیسی فرهمند با بازی جواد عزتی است که فیلمنامه با حذف صحنههایی که برای ساخته شدن شخصیت لازم است، این اتفاق را رقم میزند.
برای نمونه، در همان سکانس ابتدایی فیلم که عیسی دختر کوچک خانوادهای را که مورد آزار پدر معتادش قرار گرفته است، نجات میدهد، تنها تا جایی صحنه را میبینیم که عیسی در را میشکند. دیگر ادامه ماجرا نمایش داده نمیشود و این نما به نمایی از فرهمند با بازویی زخمی، کات میشود. در سراسر فیلم، از دختر عیسی که آذین نام داشته، یاد میشود اما به غیر از چند دیالوگ، ارتباط عاطفی لازم بین پدر و دخترش ایجاد نمیشود تا مخاطب متوجه انگیزه شخصی کاراکتر اصلی برای رسیدگی به موضوع دختران درگیر اعتیاد بشود. نمونه دیگر، ماجرای میان زری و ثریا نیز فقط در سطح کلام باقی میماند و باز هم آنطور که لازم است، درد آن اتفاق بر تماشاگر تاثیر نمیگذارد.
اشتباهی که فیلم در بحث شخصیتپردازی قهرمان مرتکب آن میشود، معرفی عیسی به عنوان شخصیتی شکستخورده و مفلوک است که به هیچ وجه نمیتواند قهرمانی باشد که قرار است در برابر ضد قهرمان بایستد و او را به زانو در بیاورد. عیسی در ثانیههایی از فیلم به قدری ترحم برانگیز میشود که تماشاگر به دنبال دروازهای میگردد تا وارد «جهان فیلم» شود و از این کاراکتر مظلوم دفاع کند.
جالب اینجاست که در نقطه مقابل، از ضد قهرمان فیلم نیز تنها یک نام بیشتر باقی نمیماند.
مشکل دوم فیلمنامه، ریتم کند آن است که به فیلم لطمه شدیدی زده است. ضرباهنگ کند، سبب فاصله میان مخاطب و قصه ظاهرا ملتهب آن میشود به طوری که مخاطب از جایی به بعد خسته و بی رمق اثر را تماشا میکند و جذابیت آن بسیار کاهش مییابد.
حضور برخی نقشها نیز در فیلم بی معنی است و حذف آنها لطمهای به شاکله اثر نمیزند. برای مثال، دخترخاله عیسی که نقش آن را گلاره عباسی بازی میکند، حضور بسیار کمرنگ و کم اثری در قصه دارد.
به غیر از فیلمنامه، در قسمت کارگردانی هم تا حدودی ایراداتی دیده میشود که البته به عنوان فیلم اول، قابل قبول است. مثلا گفتگوی بازیگران در ماشین، به جای اینکه از رو به رو باشد تا ما با احوال و حس کاراکترها آشنا شویم، از پشت سر آنهاست یا سکانسی که به ماشین عیسی حمله میشود، به خوبی اجرا نشده است.
جواد عزتی که از بازیگران بسیار خوب سینمای ایران است نیز در این فیلم بازی تکراری و بعضا غیر قابل باوری را از خود ارائه میدهد که البته این ایراد نیز تا حدودی به فیلمنامه و عدم شناسایی دقیق کاراکتر توسط بازیگر بر میگردد.
کتچرمی به دنبال مطرح کردن یک درد اجتماعی است که پرداختن به آن بسیار ارزشمند است اما مشکلات شخصیت پردازی، ریتم کند و برخی ایرادات دیگر که ذکر شد، مانع تحقق فیلمی اثرگذار و جذاب میشود.