
به گزارش سراج24؛ در هفته یازدهم کتابخوانی پایگاه خبری سراج24 قصد داریم به معرفی کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران»، نوشته شهید مرتضی مطهری، بپردازیم.
درباره کتاب
این کتاب تکمیل شده و تفصیل یافته نه جلسه سخنرانی است که در ماه محرم و صفر سال ۱۳۸۸قمری (۱۳۴۶شمسی) در حسینیه ارشاد ایراد شده است. مطالب بحث شده در این سخنرانیها مجموعاً در سه بخش : اسلام از نظر ملیت ایرانی، خدمات اسلام به ایران و خدمات ایران به اسلام تدوین یافته است.
در بخش اول به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا هیچ گونه تضاد و تناقضی میان احساسات مذهبی و احساسات ملی ما ایرانیان وجود ندارد یا اینکه اساساً دارای دو نوع احساس متضاد (مذهبی و ملی) میباشیم؟
بخش دوم متکفل پاسخ به پرسش دیگری است و آن اینکه دین اسلام آنگاه که در چهارده قرن پیش به ایران وارد شد، چه تحولات و دگرگونیهایی در میهن ما به وجود آورد و آیا اصولا ورود اسلام به ایران برای این کشور موهبت بود یا فاجعه؟ فصل «کارنامه اسلام در ایران» در واقع ماحصل و نتیجه نهایی مباحث طرح شده در این بخش است. در این فصل رهاوردهای ارزشمند اسلام برای ایران بیان شده است.
در بخش سوم به پرسش دیگری پاسخ داده شده و آن اینکه ایرانیان چه نقشی در راه نشر و بسط تعالیم دین اسلام داشتهاند و انگیزه ایرانی در این خدمات چه بوده است؟ با مطالعه کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، خواننده به این نتیجه روشن دست خواهد یافت که «مسائل مشترک اسلام و ایران، هم برای اسلام افتخارآمیز است هم برای ایران؛ برای اسلام به عنوان یک دین که به حکم محتوای غنی خود ملتی باهوش و متمدن و صاحب فرهنگ را شیفته خویش ساخته است، و برای ایران به عنوان یک ملت که به حکم روح حقیقتخواه و بیتعصب و فرهنگدوست خود بیش از هر ملت دیگر در برابر حقیقت خضوع کرده و در راهش فداکاری نموده است.»
این کتاب نقش اساسی در مبارزه با سیاست رژیم شاه در اسلامزدایی از ایران و ترویج ناسیونالیسم ایرانی داشته است.
شهید مطهری معتقد بود عنوان ملیگرایی با الهام از ادبیات و فرهنگ غربی وارد ایران شد. نگاه ملیگرایانه یکی از تبلیغات پر سر و صدای کشورهای غربی در آن دوره بود که هر یک بهنوعی با به رخ کشیدن سبقهی فرهنگی و ریشههای تمدن در گذشتهی خود میخواستند خود را از نظر غنای فرهنگی بالاتر از همسایههایشان نشان دهند. در واقع، در کنار رقابتهای تجاری و تسهیلاتی، فخر فروشی به گذشته و تاریخ ملی هم به یک مسئلهی سیاسی تبدیل شده بود. این نوع نگاه همواره در اسلام طرد شده است. اندیشهی اسلامی فراتر از مرزهای جغرافیایی و افتخارات نسبی با دیدی برابر به همهی مردم جهان نگاه میکند. مطهری در این کتاب جنبهی فراملی و فراقومی اسلام را مطرح کرد و با استفاده از منابع مختلف این دیدگاه را شرح داد.
پاسخ به کتاب «دو قرن سکوت»
کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را نقدی بر کتاب «دو قرن سکوت» زرینکوب، مورخ و منتقد ادبی میدانند. دو قرن سکوت به ماجراها و شرایط تاریخی ایران در دو قرن اول سیطرهی اعراب بر ایران تا روی کار آمدن دولت طاهریان اشاره میکند. در این کتاب «زرینکوب» با احترام به تقدس اسلام، حملهی اعراب به ایران را محکوم میکند و از تاثیرات مخرب آنها بر جامعهی ایرانی سخن میگوید. مطهری نیز در بخشی کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، حکایت اسلام آوردن ایرانیان در مقابل اعراب را نقل کرده و آن را مانند آب گوارایی میداند که در کام تشنهای ریخته شده باشد. تفسیرها و تحلیلهای تاریخی بر اساس دیدگاههای هر متفکری ماهیت منحصربهفردی دارد. بارها پیش میآید که مورخین و مفسرین یک پدیدهی تاریخی را از جنبههای مختلف بررسی کرده و به نظرات متفاوتی میرسند.
درباره نویسنده
مرتضی مطهری (1298-1358) در شهر مشهد در یک خانوادهی روحانی به دنیا آمد. او از 12 سالگی در حوزهی علمیه مشهد مقدمات علوم اسلامی را فراگرفت. سپس در حوزهی علمیه قم به تحصیل فقه و اصول، الهیات، فلسفهی ملاصدرا و عرفان و اخلاق در محضر اساتیدی چون «آیتالله بروجردی»، «طباطبایی» و «امام خمینی» پرداخت. پس از تدریس در حوزهی قم، به تهران آمده و در مدرسهی مروی به سخنرانی، آموزش و تالیف مشغول شد.
از آغاز نهضت «امام خمینی»، مطهری همواره در کنار امام فعالیت میکرد. بارها در حین سخنرانی توسط ساواک دستگیر و زندانی شد. مطهری وظیفهی رهبری هیئتهای موتلفهی اسلامی را بر عهده داشت. همزمان در مسجدها، گروههای کتابخوانی و دانشگاهها برای مردم سخنرانی میکرد و از نزدیک اندیشهها و ایدئولوژیهای خود را با آنها در میان میگذاشت. این اقدامات روشنگرانه به مذاق گروهکهای جنایتکار خوش نیامد و در نهایت استاد مطهری با ضرب گلوله گروهک فرقان به شهادت رسید.
بخشهایی از کتاب
«تا قرن هفتم هجری یعنی حدود ششصد سال بعد از فتح ایران و مصر، در هیچ مدرکی (چه اسلامی و چه غیر اسلامی) سخن از کتابسوزی مسلمین نیست. برای اولینبار در قرن هفتم این مسئله طرح میشود. کسانی که طرح کردهاند اولا هیچ مدرک و ماخذی نشان ندادهاند و طبعا از این جهت نقلشان اعتبار تاریخی ندارد، و اگر هیچ ضعفی جز این یک ضعف نبود، برای بیاعتباری نقل آنها کافی بود.
تازه همهی آنها به استثنای ابوالفرج و قفطی وجود شایعهای را بر زبانها روایت کردهاند نه وقوع حادثه راف و در شریعت روایت و قانئن نقل تاریخی، هرگاه مورخ به جای نقل حادثهای، «بر سر زبانها بودن» آن حادثه را نقل کند، یعنی به جای آنکه بگوید چنین حادثهای واقع شده بگوید «گفته میشود چنین حادثهای واقع شده» نشانه این است که حتی خود گوینده اعتمادی به وقوع آن ندارد.
مسئله اصلی استثمار است. استثمار سیاسی و اقتصادی آنگاه توفیق حاصل میکند که در استعمار فرهنگی توفیق به دست آورده باشد. بیاعتقاد کردن مردم به فرهنگ خودشان و تاریخ خودشان شرط اصلی این موفقیت است. استعمار دقیقا تشخیص داده و تجربه کرده است که فرهنگی که مردم مسلمان به آن تکیه میکنند و ایدءولوژی که به آن مینازاند فرهنگ و ایدئولوزی اسلامی است، باقی همه حرف است و از چهاردیوار کنفرانسها و جشنوارهها و کنگرهها و سمینارها هرگز بیرون نمیرود و به متن توده نفوذ نمییابد. پس مردم از آن اعتقاد و از آن ایمان و از آن اعتماد و حسنظن باید تخلیه شوند تا آماده ساخته شدن طبق الگوهای غربی گردند.
برای بدبین کردن مردم به آن فرهنگ و آن ایدئولوژی و پیامآوران آنها چه از این بهتر که به نسل جدید چنین وانمود شود که مردمی که شما میپندارید رسالت نجات و رهایی و رهبری بشریت به سعادت را داشتند و به این نام به کشورهای دیگر حمله میلردند و رژیمهایی را سرنگون میکردند، خود به وحشیانهترین کارها دست زدهاند و این هم نمونهاش.»