
به گزارش سراج24؛ رهبر معظم انقلاب روز چهارشنبه ۱۴دی، برای اولین بار دیدار جداگانهای با اقشار مختلف بانوان داشتند و در این دیدار به آیات زیادی از قرآن برای تبیین بیانات خود استناد کردند که شاید تا امروز پراستنادترین سخنرانی ایشان در سال۱۴۰۱ به قرآن بوده که محور اصلی این آیات خانواده و روابط زن و مرد و سبک زندگی دینی است که عبارتند از: آیات ۳۵ سوره «احزاب»، ۱۹۵ سوره «آل عمران»، ۲۲۸ سوره «بقره»، ۱۰ تا ۱۲ سوره «تحریم»، ۹ سوره «قصص»، ۳۶ سوره «یس»، ۴۹ سوره «ذاریات»، ۱۸۹ سوره «اعراف»، ۲۱ سوره «روم» و ۲۴ سوره «توبه».
براین اساس ایکنا با توجه به اهمیت مسئله خانواده و سبک زندگی دینی در سلسلهگزارشهایی به مرور و در قسمتهای مختلف به بیان تفاسیر و نکات پیرامون این آیات میپردازد.
در قسمت اول این نوشتار به بیان تفاسیر مربوط به آیه ۲۱ سوره «روم» میپردازیم که رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیاناتشان با استناد به این آیه فرمودند: «زن به عنوان همسر این جوری است: مایه سکونت، مایه عشق و آرامش و مانند اینها است. حالا این مسئله سکونت را که گفتم: وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُنَ اِلَیها؛ این یک آیه است؛ در یک آیه دیگر هم «خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجًا لِتَسکُنوا اِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَة» [دارد]. «مَوَدَّة» یعنی همان عشق؛ «رَحمَة» یعنی مهربانی؛ بین زن و شوهر عشق و مهربانی متبادل میشود. نقش زن به عنوان همسر این است؛ این نقش کوچکی نیست، خیلی نقش مهمّی است، خیلی نقش بزرگی است. این مربوط به همسری.»
متن آیه: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»
ترجمه آیه: «و از نشانههاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در این [نعمت] براى مردمى که مىاندیشند قطعاً نشانههایى است.»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه بیان میدارد: «اینکه فرمود: (ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها)، معنایش این است که براى شما و یا براى اینکه به شما نفع برساند از جنس خودتان زوج آفرید. هر یک از آن دو فى نفسه ناقص، و محتاج به طرف دیگر است، و از مجموع آن دو، واحدى تام و تمام درست مى شود، و به خاطر همین نقص و احتیاج است که هر یک به سوى دیگرى حرکت مى کند، و چون بدان رسید آرام مى شود، چون هر ناقصى مشتاق به کمال است، و هر محتاجى مایل به زوال حاجت و فقر خویش است و این حالت همان شهوتى است که در هر یک از این دو طرف به ودیعت نهاده شده.
(و جعل بینکم موده و رحمه)؛ کلمه (مودت) تقریبا به معناى محبتى است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، در نتیجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع، چون خضوع آن خشوعى را گویند که در مقام عمل اثرش هویدا شود، به خلاف خشوع که به معناى نوعى تأثر نفسانى است، که از مشاهده عظمت و کبریایى در دل پدید مىآید.
(رحمت)، به معناى نوعى تأثیر نفسانى است که از مشاهده محرومیت محرومى که کمالى را ندارد و محتاج به رفع نقص است در دل پدید مىآید و صاحبدل را وادار مىکند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند.
یکى از روشنترین جلوهگاهها و موارد خودنمایى مودت و رحمت، جامعه کوچک خانواده است، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم یکدیگرند و این دو با هم و مخصوصا زن، فرزندان کوچکتر را رحم مىکنند، چون در آنها ضعف و عجز مشاهده مىکنند و مىبینند که طفل صغیرشان نمىتواند حوائج ضرورى زندگى خود را تأمین کند، لذا آن محبت و مودت وادارشان مىکند به اینکه در حفظ و حراست و تغذیه، لباس، منزل و تربیت او بکوشند و اگر این رحمت نبود، نسل به کلى منقطع مىشد و هرگز نوع بشر دوام نمىیافت.
نظیر این مورد مودت و رحمتى است که در جامعه بزرگ شهرى و در میان افراد جامعه مشاهده مىشود، یکى از افراد وقتى همشهرى خود را مىبیند، با او انس مىگیرد و احساس محبت مىکند و به مسکینان و ناتوانان اهل شهر خود که نمىتوانند به واجبات زندگى خود قیام کنند، ترحم مىنماید.
به طورى که از سیاق برمىآید مراد از (مودت و رحمت) در آیه همان مودت و رحمت خانوادگى است، هر چند که اطلاق آیه شامل دومى نیز مىشود.
معنای عبارت (لایات لقوم یتفکرون) نیز این است که چون وقتى قومى درباره اصول تکوینى خویش بیندیشند که آن اصول مرد و زن را وادار کرده به اینکه تشکیل جامعه خانوادگى دهند و نیز آن دو را به مودت و رحمت واداشت و آن مودت و رحمت نیز اجتماع مدنى و شهرى را پدید آورد و چه آثارى بر این اجتماع مترتب شد، نوع بشرى بقاء یافت و زندگى دنیایى و آخرتى انسان به کمال رسید، آن وقت متوجه مىشوند که چه آیات عجیبى در آنها هست و خداى تعالى چه تدابیرى در امر این نوع از موجودات به کار برده، تدابیرى که عقل را حیران و دهشتزده مىکند.»
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در این باره آورده است که «این آیه بخش دیگری از آیات انفسى را که در مرحله بعد از آفرینش انسان قرار دارد مطرح کرده، مىفرماید: دیگر از نشانههاى خدا این است که از جنس خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنار آنها آرامش بیابید. از آنجا که ادامه این پیوند در میان همسران خصوصا و در میان همه انسانها عموما، نیاز به یک جاذبه و کشش قلبى و روحانى دارد به دنبال آن اضافه مىکند: و در میان شما مودت و رحمت آفرید. در پایان آیه براى تأکید بیشتر مىفرماید: در این امور نشانههایى است براى افرادى که تفکر مىکنند.»
جالب اینکه قرآن در این آیه هدف ازدواج را سکونت و آرامش قرار داده است و با تعبیر پر معنى (لتسکنوا) مسائل بسیارى را بیان کرده است. به راستى وجود همسران با این ویژگیها براى انسانها که مایه آرامش زندگى آنها است یکى از مواهب بزرگ الهى محسوب مىشود. این آرامش از اینجا ناشى مىشود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفایى و نشاط و پرورش یکدیگر مىباشند، به طورى که هر یک بدون دیگرى ناقص است و طبیعى است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندى وجود داشته باشد و از اینجا مىتوان نتیجه گرفت آنها که پشت پا به این سنت الهى مىزنند وجود ناقصى دارند، چرا که یک مرحله تکاملى آنها متوقف شده است. (مگر آنکه به راستى شرایط خاص و ضرورتى ایجاب تجرد کند.)
به هر حال این آرامش و سکونت هم از نظر جسمى است ، و هم از نظر روحى هم از جنبه فردى و هم اجتماعی. هنگامى که انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگى خانوادگى مىگذارد شخصیت تازهاى در خود مىیابد و احساس مسئولیت بیشترى مىکند و این است معنى احساس آرامش در سایه ازدواج.
مسئله مودت و رحمت در حقیقت ملاط و چسب مصالح ساختمانى جامعه انسانى است چرا که جامعه از فرد فرد انسانها تشکیل شده همچون ساختمان عظیم و پرشکوهى که از آجرها و قطعات سنگها تشکیل مىشود. اگر این افراد پراکنده و آن اجزاء مختلف با هم ارتباط و پیوند پیدا نکنند جامعه یا ساختمانى به وجود نخواهد آمد. آن کس که انسان را براى زندگى اجتماعى آفریده این پیوند و ربط ضرورى را نیز در جان او ایجاد کرده است.
این آیه مودت و رحمت را میان دو همسر بیان مىکند ولى این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر (بینکم) اشاره به همه انسانها باشد که دو همسر یکى از مصادیق بارز آن محسوب مىشوند، زیرا نه تنها زندگى خانوادگى که زندگى در کل جامعه انسانى بدون این دو اصل یعنى مودت و رحمت امکانپذیر نیست و از میان رفتن این دو پیوند و حتی ضعف و کمبود آن، مایه هزاران بدبختى و ناراحتى و اضطراب اجتماعى است.»
رهبر معظم انقلاب نیز درسخنانی با تأکید بر لزوم برقراری آرامش در خانواده و میان زن و مرد با استناد به این آیه میفرمایند: «بینید این آیه شریفه در مورد زن و مرد - عمدتاً در داخل خانواده - چه میفرماید. «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا». یعنی از جمله نشانههای قدرت الهی یکی این است که برای شما انسانها، از نوع خودتان و از جنس خودتان همسرانی قرار داد؛ برای شما مردان، زنان را و برای شما زنان، مردان را. از خودتان هستند؛ «من انفسکم»، جنس جداگانهای نیستند، در دو رتبه جداگانه نیستند؛ همه یک حقیقتند، یک جوهر و یک ذاتند. البته در بعضی از خصوصیات، با هم تفاوتهایی دارند؛ چون وظایفشان دو تاست. بعد میفرماید: «لتسکنوا الیها». یعنی زوجیّت و دو جنسی در طبیعت بشر، برای هدف بزرگی است. آن هدف، عبارت است از سکون و آرامش، تا شما در کنار جنس مخالف خودتان در درون خانواده - مرد در کنار زن، زن در کنار مرد - آرامش پیدا کنید. برای مرد هم آمدن به داخل خانه، یافتن محیط امن خانه، زن مهربان و دوستدار و امین در کنار او، وسیله آرامش است؛ برای زن هم داشتن مرد و تکیهگاهی که به او عشق بورزد و برای او مانند حصن مستحکمی باشد - چون مرد جسماً قویتر از زن است - یک خوشبختی است؛ مایه آرامش و سعادت است. خانواده این را برای هر دو تأمین میکند. مرد برای پیدا کردن آرامش، به زن در محیط خانواده احتیاج دارد؛ زن هم برای یافتن آرامش، به مرد در محیط خانواده نیازمند است - «لتسکنوا الیها» - هر دو برای سکون و آرامش، به هم احتیاج دارند.
مهمترین چیزی که بشر به آن احتیاج دارد، آرامش است. سعادت انسان در این است که از تلاطم و اضطراب روحی در امان و آرامش روحی داشته باشد. این را خانواده به انسان میدهد؛ هم به زن و هم به مرد. جمله بعدی بسیار جالب و زیباست. میفرماید: «و جعل بینکم مودّة و رحمة»؛ رابطه درست زن و مرد این است: مودّت و رحمت، رابطه دوستی، رابطه مهربانی؛ هم یکدیگر را دوست بدارند و به هم عشق بورزند و هم با یکدیگر مهربان باشند. عشق ورزیدن همراه با خشونت مورد قبول نیست؛ مهربانی بدون محبّت هم مورد قبول نیست.
طبیعت الهیِ زن و مرد در محیط خانواده، طبیعتی است که برای زن و برای مرد رابطهای فیمابین به وجود میآورد که آن رابطه، رابطه عشق و مهربانی است: «مودّة و رحمة». اگر این رابطه تغییر پیدا کرد، اگر مرد در خانه احساس مالکیت کرد، اگر به چشم استخدام و استثمار به زن نگاه کرد، این ظلم است، که متأسفانه خیلی از مردان این ظلم را میکنند. در محیط بیرون خانواده نیز همینطور است. اگر زن محیط امن و توأم با امنیتی برای درس خواندن، برای کار کردن، برای احیاناً کسب درآمد و برای استراحت نداشته باشد، این ظلم و ستمکاری است. هر کس که موجب این ظلم شود، باید قانون و جامعهی اسلامی با او مقابله کند.» (بیانات در دیدار جمعی از زنان، ۳۰ مهر ۱۳۷۶)
لذا از این آیه میتوان چنین نتیجه گرفت:
ـ زن و مرد از یک جنس هستند؛ بر خلاف پارهاى عقاید خرافى و تحقیرآمیز که زن را موجودى پستتر یا از جنس دیگر مىپندارند.
ـ همسر باید عامل آرامش باشد نه مایه تشنّج و اضطراب.
ـ هدف از ازدواج، تنها ارضاى غریزه جنسى نیست، بلکه رسیدن به یک آرامش جسمى و روانى است.
ـ نقش همسر، آرامبخشى است.
ـ محبّت، هدیهاى الهى است که با مال و مقام و زیبایى به دست نمىآید.
ـ هر کس با هر عملى که آرامش و مودّت و رحمت خانواده را خدشهدار کند، از مدار الهى خارج و در خطّ شیطان است.
ـ رابطه زن و مرد، باید بر اساس مودّت و رحمت باشد؛ مودّت و رحمت، عامل بقا و تداوم آرامش در زندگى مشترک است.
ـ مودّت و رحمت، هر دو با هم کارساز است؛ مودّت بدون رحمت و خدمت، به سردى کشیده مىشود و رحمت بدون مودّت نیز دوام ندارد.