اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۲۸:۵۶
اذان ظهر ۱۲:۰۹:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۴۱:۵۵
طلوع آفتاب ۰۵:۵۴:۴۷
غروب آفتاب ۱۸:۲۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۲۶:۵۰
قیمت سکه و ارز
۱۴۰۱/۰۱/۲۲ - ۱۷:۴۰
پای درس آقا؛

نمی‌توانی عمارت بسازی، آجر که می‌توانی بیاوری!

حضرت آقا می‌فرمایند: مسئولیتی که انسان معتقد به نبی بر دوش می‌گیرد، عبارت است از دنباله‌گیری از راه نبی و قبول مسئولیتِ به منزل رساندن بارِ نبی. خیلی آسان ادا می‌شود این کلمات، اما خیلی مسئولیتش سنگین است.

نمی‌توانی عمارت بسازی، آجر که می‌توانی بیاوری!

به گزارش سراج24؛ میدان سنجش عیار ایمان کجاست؟ آیا ایمان فقط اقرار لفظی و باور قلبی به یک موضوع  است؟ امت محمد(ص) بودن در حقیقت به چه معناست؟ برای پاسخ به این سؤالات پای کلام آقا سیدعلی خامنه‌ای می‌نشینیم.

شهادت‌های بی‌تعهد

یک وقت هست که شما می‌فرمایید من شهادت می‌دهم و قبول دارم که فرض بفرمایید گُل نرگس خوشبوتر از گل محمدی است؛ این هم یک مطلبی‌ست دیگر. بعضی‌ها همین را نمی‌دانند، بعضی‌ها به عکس این معتقدند. حالا این شهادت را شما دادید، ثم ماذا، به قول ما طلبه‌ها، بعدش چه؟ می‌بینید که اگر چنانچه آدم شهادت بدهد و قبول کند که این گل از آن گل بهتر است، یا به عکس، هیچ اثری در زندگی ما ندارد، هیچ تعهدی در زندگی ما ایجاد نمی‌کند.

اگر چنانچه یک مسیحی بگوید من شهادت می‌دهم که پاپِ موجود زمان من، آقای زید است، این شهادت هیچ تعهدی برای او نمی‌آورد. یعنی حال او با حال آن مسیحی پیرِ از کارافتاده‌ای که در گوشه دهات است و مثلا خبر ندارد این پاپ قبلی فوت کرده و کسی به جای او آمده، حال او با حال آن پیرِ آن‌ گوشه افتاده یکسان است. شهادت می‌دهم که امروز پاپ فلان‌کس است، این شهادت هیچ تعهدی را ایجاد نمی‌کند. 

اعتقاد به نبوت؛ ثُمَّ ماذا؟

آیا اینکه من در تشهد نماز می‌گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبدِهُ وَ رَسُولُه»، در مأذنه شهر و ولایتم به عنوان یک شعار عمومی به عنوان نمایشگر سیمای کلی این جامعه، گفته می‌شود «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّه»، این شهادت به نبوت، این ایمان به نبوت و اعلام این ایمان، تعهدی بر دوش من متشهّد، بر دوش آن جامعه‌ای که این تشهد به عنوان شعار او گفته می‌شود، می‌گذارد یا نمی‌گذارد؟ سؤال این است.

جواب این است که: بلی می‌گذارد. در یک کلمه، این تعهد را من خلاصه می‌کنم، تعهدی که مسئولیتی که انسان معتقد به نبی بر دوش می‌گیرد، عبارت است از دنباله‌گیری از راه نبی و قبول مسئولیتِ به منزل رساندن بارِ نبی. خیلی آسان ادا می‌شود این کلمات، اما خیلی مسئولیتش سنگین است و اساساً امت نبی و شاهد نبوت بودن هم همین است. یک عده مردم خیال می‌کنند که اگر گفتند ما قبول داریم که فلانی پیغمبر است، همین که پذیرش نبوت او را در دلمان، به وسیله زبان اعلام کردیم، کار ما تمام شد، خودمان را از مرز جهنم وارد مرز بهشت کردیم. 

نتیجه این طرز فکر این است که اگر امروز، یک نفر آدم در سؤال و جوابی که از او می‌شود، می‌پرسند آقا مذهب شما و دین شما چیست، گفت اسلام، به صرف اینکه اسلام را معین کرده، مسیحیت را معین نکرده، مادی‌گری را معین نکرده، یهودی‌گری را معین نکرده، فلان دین دیگر را معین نکرده، می‌گویند خیلی خب، چون شما اسلام را معین کردید، بروید بهشت. حالا اگر نماز هم خواندید چه بهتر، اگر روزه هم گرفتید چه بهتر. ما می‌گوییم این حرف درست نیست، ایمان به پیغمبر لازم است، اما ایمان به پیغمبر تعهداتی را با خود به دنبال می‌آورد. اگر آن تعهدات انجام گرفت، به هر اندازه که آن تعهدها انجام گرفت، ایمان به انسان به همان اندازه درست است. اگر چنانچه ایمانی بر زبان یا حتی در دل، ایمانی انسان داشت،‌ ولی هیچ تعهدی را که این ایمان برای انسان معین می‌کند، متعهد نشد، هیچ‌گونه از مسئولیت‌هایی را که قبول نبوت پیغمبر بر دوش انسان می‌گذارد، انسان نپذیرفت، این انسان اگرچه به ظاهر مؤمن است، اما مؤمن واقعی نیست. از روی معیار قرآن می‌گوییم آن انسانی که به تعهدات ایمان پایبند نباشد، او مؤمن نیست. مؤمن آن وقتی است به تعهدات و مسئولیت‌هایی که ایمان به نبوت برای انسان می‌آورد، پایبند باشد. 

تعهد در برابر پیامبر چیست؟

این تعهد چیست؟ این تعهد این است که من ببینم پیغمبر چه کار می‌خواست در این دنیا بکند، یک بار عظیمی را پیغمبر می‌خواست بردارد، یک سنگ عظیمی را پیغمبر می‌خواست از جا بکند، یک بنیان عظیمی را پیغبر می‌خواست بنا کند، من هم در زمان خودم نگاه کنم، ببینم آیا آن باری که پیغمبر می‌خواست بردارد، کاملاً برداشته شده است؟ آن سنگی که پیغمبر می‌خواست از زمین قلع کند و بکند، کاملاً کنده شده است؟ آن بنیانی که پیغمبر می‌خواست بریزد و بسازد، آیا کاملاً ساخته شده است؟ اگر دیدی جواب منفی است، یعنی آن بار بر زمین است، آن سنگ کنده نشده، آن بنیان ساخته نشده، بکوشم تا کاری که او می‌خواست بکند، بکنم. بکوشم تا این بار را من بردارم. اگر استخوان من ضعیف بود، اگر زورم نرسید، آن مقداری می‌توانم، زور بزنم روی آن، ۱۰ نفر دیگر را پیدا کنم تا این بار را باهم برداریم، گروهی دیگر را پیدا کنم تا این عمارت را با هم بسازیم. اگر نتوانستم عمارت را تمام کنم، ۱۰ تا آجر هم نمی‌توانم بیاورم آنجا؟ نمی‌توانم یک مقدار از شالوده و پی‌اش را هم بکَنَم؟ نمی‌توانم مقدمات کار را هم فراهم بکنم؟ اگر بگویم نمی‌توانم، دروغ است.

منبع: کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••