به گزارش سراج24؛ فاطمه یزدانی: یادم میآید وقتی لیست نهایی فیلمهای فجر امسال را دیدم، جای خالی چند فیلم بزرگ _که انگاری خیلی کوچکتر از چشمهای هیئت انتخاب بودند_ خورد توی ذوقم. ادامهاش اما امیدوارکننده بود. اسم بچههای نسل جدیدی را دیدم که خیلیهایشان فیلم اول خود را کار کرده بودند. نسل نویی از سینما لیست امسال را تصاحب کرده بودند که هرکدام یک مثنوی حرف داشتند برای گفتن. فیلم اولیهایی که سطح بالای استانداردشان، به ما اجازه نمیداد که فیلم و کارگردان را در حد اثر اول کوچک شماریم.
عملکرد هیئت انتخابی، به لحاظ رد آثار بزرگی مثل قاتل و وحشی و جنگ جهانی سوم، نه تنها قابل دفاع نیست، حتی اهالی سینما را هم متأسف میکند. این که یکی از اعضا برگردد بگوید من فلان فیلمها را ندیدم ولی الان آن فیلمها در جشنواره حاضر باشند، مایه تأسف برای سینمای ایران است؛ وقتی داوران هیأت انتخابی، آن هم در فجر به عنوان مهمترین رویداد سینمایی کشور انقدر بیمبالات عمل میکنند و اخلاق حرفهای را رعایت نمیکنند؛ نباید عیب بدانیم که گاهی اعتبارش را سینماگران بزرگ زیر سوال ببرند. با این حال همین که در فجر امسال نام چندین فیلم را میبینیم که انتظار میرفت پذیرفته نشوند، هنوز جای امیدواری ما را برای فجر محفوظ میدارد.
در متن خود جشنواره، بعضی فیلمها دچار ایدهسوزی شدند؛ فیلمی مانند دسته دختران و مرد بازنده، شاید ایده جذابی داشتند اما به لحاظ فیلمنامه دچار ضعفها و گرههای جدیاند. خیلی اختصاصی راجع به فیلمها حرف نمیزنم، اما این ایدهسوزی، تکراری شدن، مبتلا گشتن به کلیشه زنگ هشداری جدی برای فیلمسازان است؛ چه قدیمشان، چه جدیدشان.
در عوض فیلمهایی مثل برف آخر، علفزار، بیرویا، هناس، نگهبان شب و تا حدودی ملاقات خصوصی، دچار ایرادات پیشین نشدند و هرکدام سعی کردند بدیع باشند، دریچههای نگرش را تحول ببخشند و این تلاش جوانان را در کنار میرکریمی، باید ارج نهاد.
این دوخط را نمیتوانم درباره موقعیت مهدی و شخص حجازیفر ننویسم؛ بیشک از ستارههای نادر فجر امسال بودند. فیلمی دقیق که تمام ویژگیهای بهترین فیلم جشنواره را داشت، فارغ از هر گونه عینک سیاسی.
با وجود اشتباهاتی غیر قابل چشمپوشی در مرحله داوری، چرا میگویم فجر بهترین پایان را داشت؟ هیأت داوران جشنواره، در نامزدیها اشتباهاتی داشتند که کوچک هم نبودند، مثل غیاب بامداد افشار با سه اثر در حیطه موسیقی متن، مثل نامزد نشدن بازیگران زیادی که باز هم نمیتوان از مهران مدیری، سیاوش طهمورث، مریلا زارعی و هادی حجازی فر، هوتن شکیبا، پریناز ایزدیار و پگاه آهنگرانی به عنوان بزرگترین غایبان نام نبرد؛ آنها از درخشانترینهای فجر بودند؛ که اگر چه حتی به تشخیص داوران سیمرغ نمیگرفتند، ولی برای احترام به هنر و هنرمند و تعهد حرفهای، باید حداقل نامزد شدن برخی را میدیدیم.
اشتباه دیگر هم، اجحاف و بیاعتنایی به ملاقات خصوصی بود. فیلمی که توقع نمیرفت تا نگهبان شب و موقعیت مهدی حضور دارند، بخواهد قد بیشتری علم کند؛ ولی قطعا قد او کوتاه تر از ضد و امثالهم نبود. نادیده گرفتن عوامل و خصوصا خود این اثر در بخش نامزدیها و مهمتر از همه سیمرغ مردمی، اتفاقی است که میتواند خیلی از جوانان را ناامید و مأیوس از دیده شدن کند. این جوانان با همه کم و کاستیهایشان و بیتجربگیها، ثابت کردهاند که توانایی خلق کردن دارند، بها بدهیم به آنها. حذف سیمرغ مردمی از نا امیدی های مهم فجر امسال بود. ملاقات خصوصی یک پدیده نبود، ولی ابدا لایق چنین برخوردی هم نبود.
با همهی این اشتباهات، فجر امسال یک دستاورد است. این که فیلمی مانند علفزار بیشترین سیمرغها را میگیرد، این که با توجه به حاضران کنونی جشنواره، جایزههای داده شده تقریبا عادلانهاند، این که بهترین فیلم جشنواره، کاملا قابل دفاع و استاندارد و در ژانر خودش بینظیر است؛ اینها همه دستاورد است. سالهای اخیر، روایتهای زیادی از دستکاریهای عجیب و یکهویی و دقیقه نودی و البته غیر منتظره در لیست برندگان فجر، میشد. نتایجی که بعضاً با عقل جور در نمیآمدند و بیشتر کلمه سفارشی را برایمان تداعی میکرد اما امسال با فجری مواجه بودیم که خلاف موج جشنوارههای قبل خود، داوری عادلانهتری در مجموع کرد. و در عاقبتِ حکایت، فجر پرونده خود را در حالی بست که امید ما را برای تکرار فجری بهتر و بدون اشتباهات موهوم امسال را در سال بعد بیشتر کرده است.